او در گفتوگو با ایسنا برخی از این خاطرات را بازگو کرده است. افسانه چهرهآزاد درباره آشناییاش با تئاتر توضیح میدهد: من از هفت هشت سالگی پشت صحنه تئاتر بزرگ شدهام. از بچگی سر تمرین تئاتر میرفتم و حتی به یاد دارم در هفت سالگی من، مادربزرگم نمایش «روسری قرمز» را تمرین میکردند و خانم آزیتا لاچینی نقش اول زن این نمایش را داشتند.
جالب است که مادر بزرگ بعد از تمرین میپرسید از بازی چه کسی خوشت آمد و مثلا میگفتم آن آقای لاغر قد بلند و بعدا متوجه شدم که ایشان آقای خسرو شکیبایی بوده است که آن زمان بیست ساله بودهاند. بعدها که در فیلم «یک بار برای همیشه» چند سکانس با هم کار کردیم، این خاطره را برایشان تعریف کردم. یعنی این علاقه از آن سن شروع شده بود. او با به یاد آوردن خاطرات اجرای این نمایش ادامه میدهد: یادم هست در آن نمایش، زندهیاد آقای هادی اسلامی، نقش یک شیرین عقل را داشت.
در یکی از صحنهها، یکسری بچه در قهوهخانه او را هو میکردند و من در کنار دو بچه دیگر از پشت صحنه این کار را میکردیم. یعنی روی صحنه دیده نمیشدیم و فقط صدایمان شنیده میشد. با این همه خیلی از این اتفاق خوشحال بودم و دقیقهشماری میکردم تا آقای هادی اسلامی را ببینیم و کار ما شروع شود. از دو بچه دیگر قدبلندتر بودم و آنان را کنار میزدم که صدای هو من بیشتر به گوش برسد! در آن سن بدون اینکه متوجه باشم، با تئاتر آشنا شدم. اسم آن نمایش «روسری قرمز» بود و سال ۴۷، ۴۸ اجرا میشد.
چهرهآزاد با اشاره به سالهای آغازین بازیگریاش در تئاتر یادآوری میکند: هرچند آغاز فعالیتم از سال ۶۶ بوده ولی شروع حرفهای کارم را از سال ۷۰ میدانم با نمایش «پیروزی در شیکاگو» به کارگردانی استاد عزیزمان زندهیاد آقای داود رشیدی. در این نمایش با بزرگانی چون آقای مهدیهاشمی، زندهیاد خانم فریماه فرجامی... همبازی شدم.
قبل از آن چند کار تصویری داشتم و دو سالی هم در آموزشگاه استاد سمندریان آموزش دیدم. بعد هم «دیوان تئاترال» را با زندهیاد محمود استادمحمد کار کردم که افتخار همکاری با آقای اکبر عبدی و خانم لاچینی و... را داشتم. سال ۸۵ نمایش «پنجرهها» را با آقای فرهاد آییش کار کردم. در آن مقطع، بسیار مشتاق بودم که صرفا بازیگر تئاتر باشم ولی شرایط، اجازه نداد. پیشنهادهایی هم داشتم ولی چندان راضیکننده نبودند یا شرایط پروژهها با دیگر برنامههای من هماهنگ نمیشد. به هر حال سال ۹۲ آخرین کار تئاترم را بازی کردم و تا امسال از صحنه دور بودم.
چهرهآزاد که این روزها بازی در نمایشی اجتماعی را تجربه میکند، در پاسخ به اینکه دست هنرمندان در پرداختن به موضوعات اجتماعی چقدر باز است، توضیح میدهد: طبیعتا حساسیتها و سانسورهایی که درباره موضوعات اجتماعی وجود دارد، سبب میشود که هنرمندان، کمتر سراغ این موضوعات بروند.
او ادامه میدهد: خیلی خوشحالم که مردم از تئاتر استقبال میکنند و این خیلی خوب است. استقبال مردم از تئاتر، نشانگر رشد فرهنگی آن جامعه است. همین که مردم ما با این همه مشکلات، زمان میگذارند و از هر جای تهران و با این حجم ترافیک، برای تماشای تئاتر به مرکز شهر میآیند، خیلی ارزشمند است.