همشهری آنلاین – گروه سیاسی: وبگاه «میدلایست مانیتور» در روزهای اخیر در گزارشی تحلیلی به بررسی تحولات پی آمد فرا رسیدن زمان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در ۲۶ مهرماه (۱۸ اکتبر) پرداخته و تاکید کردهاست که ایران توانسته تحولات اخیر را به بستری برای «بازچینش» نظم جهانی تبدیل کند.
در این گزارش تصریح شدهاست که «۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، روز پایان رسمی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل بود، اما به جای یک تحول فنی و پایان محدودیتها، جهان شاهد تعمیق شکاف ژئوپلتیکی بود».
در گزارش «میدلایست مانیتور» همچنین تاکید شدهاست که این قطعنامه، به صحنهای برای رویارویی سیاسی تبدیل شده؛ رویاروییای که نشاندهنده کاهش اقتدار غرب و ظهور نظم چندقطبی در جهان است. در ادامه محورهای کلی این گزارش مورد بررسی قرار گرفته است.
۱
وضعیت قطعنامه ۲۲۳۱ و اقدام یکجانبه غرب
- پایان محدودیتهای سازمان ملل: براساس برجام، قطعنامه ۲۲۳۱ قرار بود در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۶ مهرماه ۱۴۰۴) منقضی شود و آخرین بقایای ساختار تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را لغو کند.
- اقدام غرب: آمریکا و متحدان اروپاییاش (انگلیس، فرانسه و آلمان) بهصورت یکجانبه اقدام به تمدید محدودیتها کردند و مکانیسم «اسنپبک» را فعال کردند؛ مکانیسمی که قرار بود غیرفعال باقی بماند.
- واکنش ایران و متحدانش: ایران با حمایت روسیه، چین و بیش از ۱۲۰ کشور عضو جنبش عدم تعهد، مشروعیت این اقدام را رد کرد. تهران، مسکو و پکن در نامهای مشترک به دبیرکل سازمان ملل اعلام کردند تمدید یکجانبه قطعنامه ۲۲۳۱ را به رسمیت نمیشناسند و آن را نقض قوانین بینالمللی و سوءاستفاده از نهادهای چندجانبه میدانند.
۲
اهمیت تاریخی و حمایت جهانی از ایران
- حمایت جنبش عدم تعهد: در نشست اخیر جنبش عدم تعهد، ۱۲۰ کشور بهصورت جمعی اعلام کردند که بازگشت قطعنامه شورای امنیت علیه ایران را به رسمیت نمیشناسند و با موضع ایران همسو شدند. این حمایت گسترده، که یک دهه پیش غیرقابل تصور بود، نشاندهنده کاهش نفوذ تحریمهای غربی است.
- تغییر در نظم جهانی: این لحظه نشاندهنده تحول ساختاری در نظم بینالمللی پس از ۱۹۴۵ است. آمریکا و متحدانش در حفظ کنترل بر نهادهایی که خود ایجاد کردهاند با چالش مواجهاند، در حالی که قدرتهای جدید، بهویژه در شرق و جنوب جهانی، مشروعیتی مبتنی بر تکثرگرایی، حاکمیت ملی و عدم مداخله را ترویج میکنند.
۳
استراتژی ایران و همگرایی با شرق
- تغییر جهت راهبردی ایران: پس از آتشبس موقت در غزه و عدم حضور ایران در کنفرانس شرمالشیخ (که تهران آن را نمایش سیاسی برای مشروعیتبخشی به میانجیگری غرب دانست)، ایران تمرکز خود را بر تقویت روابط با روسیه و چین قرار داده است.
- دیدارهای دیپلماتیک و امنیتی: حضور علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در مسکو نشاندهنده پیامی فراتر از دیپلماسی است؛ آینده استراتژیک ایران با شرق گره خورده است.
- نهادهای جایگزین: ایران به دنبال تقویت روابط در چارچوبهایی مانند «بریکس» و سازمان همکاری «شانگهای» است که عاری از پیششرطهای غربی هستند. توافقهای همکاری راهبردی با چین و روسیه نیز با هدف ایجاد ساختارهای مالی و امنیتی موازی برای مقاومت در برابر تحریمها و فشارهای سیاسی غرب طراحی شدهاند.
۴
تغییر مشروعیت جهانی
- کاهش اثر تحریمها: تحریمهایی که زمانی ابزار اصلی قدرت غرب بودند، اکنون اثر بازدارندگی خود را از دست دادهاند. ایران که زمانی تلاش میشد منزوی شود، حالا بخشی از ائتلافی رو به رشد از کشورهای تحریمشده یا سرخورده مانند روسیه، چین و برخی اعضای «بریکس» است که در حال بازنویسی قواعد تعامل بینالمللی هستند.
- جنبش عدم تعهد و قطببندی جهانی: برای نخستین بار در دهههای اخیر، بلوکی متشکل از اکثریت جمعیت جهان آشکارا تفسیر غربی از قوانین بینالمللی را به چالش کشیدهاست. این موضوع به قطببندی نظام حکمرانی جهانی بین دو سیستم منجر شدهاست: یکی مبتنی بر نهادهای تحت سلطه غرب و دیگری در حال ظهور در محور اوراسیا و جنوب جهانی.
۵
پیامدهای ژئوپلتیک و بحران مشروعیت
- بحران مشروعیت نهادهای بینالمللی: رد بازگشت قطعنامههای ضدایرانی شورای امنیت توسط ۱۲۰ کشور، نشانهای از بحران مشروعیت برای نهادهایی مانند شورای امنیت سازمان ملل است که زمانی صحنه اجماع بود و حالا به بستری برای اختلاف تبدیل شده است.
- هزینه راهبردی برای غرب: اقدامهای یکجانبه غرب ممکن است در کوتاهمدت پوشش سیاسی فراهم کند، اما در بلندمدت اعتبار سیستمی را که مدعی دفاع از آن هستند، تضعیف میکند.
- فرصت برای ایران و متحدانش: این فرسایش برای ایران و شرکایش نه یک بحران، بلکه فرصتی برای بازتعریف حکمرانی جهانی بر مبنای برابری و نظم چندقطبی است.