نکاتی درباره پرونده پژمان جمشیدی
سایت عصر ایران نوشت:
بازداشت پژمان جمشیدی، بازیگر معروف سینمای ایران، فراگیرترین خبر روز گذشته ایران بود. هر چند که قانوناً تا اثبات اتهام، نباید نامی از متهم برده شود، ولی شهرت این سوپراستار پولساز سینمای کمدی ایران به حدی بود که نه نامش پنهان ماند و نه اتهام فوق سنگین اش: تجاوز! در این باره نکات زیر قابل توجه است:
۱- امیدواریم که اتهام انتسابی به پژمان جمشیدی، درست نباشد؛ اول از همه برای این که دختر قربانی نشده باشد و برای این که دست مردی به چنین عمل زشتی آلوده نشده باشد و دوم این که خاطرات ملتی که با سریال ها و فیلم های او خنده بر لبانشان نشسته، به واژه آزار دهنده تجاوز آلوده نشود.
۲- آنچه مسلم است این که هنوز هیچ اتهامی درباره پژمان جمشیدی ثابت نشده است؛ تجاوز، اتهام بزرگی است که در همه جای دنیا سنگین ترین مجازات ها را دارد. حواس مان باشد که دیگران را صرفاً از روی شنیده ها و این که فلان رسانه این طور نوشته و در فلان کانال آن طور می گفتند، قضاوت نکنیم. هیچ کدام از ما، حتی پوشه پرونده پژمان جمشیدی را ندیده ایم، پس چطور می توانیم با اطمینان برای دیگران تعریف کنیم که او دست و پای دختری را بسته و به او تجاوز کرده است؟ ما، حداکثر می توانیم درباره "ادعایی با این موضوع" صحبت کنیم. فراتر از این، اخلاقی نیست.
۳- در عین حال شهرت و شاید نفوذ او نباید کوچک ترین خدشه ای به روند رسیدگی وارد کند؛ اتفاقاً قضات باید با چهره های مشهوری که رفتارهای مجرمانه از آنها سر می زند، برخورد قاطعانه تری داشته باشند؛ خاصه آن که در اینجا پای دختری در میان است که اگر مورد تعرض قرار گرفته باشد، احقاق حق او، وظیفه بدیهی محکمه است. اگر جرم پژمان جمشیدی ثابت شود، باید شدیدترین مجازات درباره اش اعمال شود، بی هیچ درنگ و تردیدی.
۴- پرونده پژمان جمشیدی، گویا از چند وقت پیش در جریان بوده است ولی انتشار خبر آن به این گستردگی و بازداشت او در این مرحله از پرونده، می تواند محل حرف و حدیث باشد
۵- هر چند که رابطه جنسی نامشروع، چه در قالب تجاوز باشد و چه با تراضی طرفین، ناپسند و مطرود است ولی هم در عرف و هم در قانون و حتی شرع، فرق دارد که زنی با پای خود وارد محدوده رابطه جنسی شده باشد با این که او را به زور به جایی کشانده و به عنف، با او رابطه جنسی برقرار کرده باشند.
فراموش نکنیم همان طور که مردان پلیدی که زنان را قربانی هوس های کثیف شان می کنند، زیادند، زنان شیطان صفتی که جاذبه های جنسی خود را وسیله ای برای ارتقاء موقعیت، کسب درآمد یا آسیب زدن به دیگران می کنند نیز کم نیستند. کار زشت و مجرمانه، مرد و زن نمی شناسد.
۶- با توجه به این که خبر پرونده پژمان جمشیدی رسانه ای شده و حتی کسانی را که خبرخوان نیستند هم درگیر کرده است، جا دارد قوه قضائیه با رعایت دقت و ملاحظات علمی و حقوقی و با بهره گیری از پاک ترین و سالم ترین قضاتش، در رسیدگی به این پرونده تسریع کند تا اگر جرمی تحقق نیافته، اعاده حیثیت شود ولی اگر ثابت شود که تعرضی صورت گرفته، چنان برخورد شدید و قاطعی کند که او درس عبرتی برای دیگران شود تا دیگر کسی جرأت نکند به زنان و دختران این سرزمین دست درازی کند.
******
آژانس بیبی
روزنامه فرهیختگان نوشت:
رافائل گروسی، مدیر کل آژانس انرژی اتمی که پیش از حمله رژیم صهیونیستی به ایران همراستا با اسرائیل مدعی شده بود تهران اورانیوم غنیشده لازم برای ساخت 6 تا 7 بمب را دارد و بعد هم به پیچیدگیهای تأسیسات هستهای فردو اشاره کرده بود تا گرای عملیاتی به آمریکا و اسرائیل بدهد، بار دیگر زبان به تهدید ایران باز کرده و تن دادن ایران به مذاکرات یا به تعبیر بهتر مطالبات تحمیلی طرف غربی را لازمه «نجات از خطر دور دیگری از بمبارانها و حملات» دانسته است. او درحالیکه حتی حمله آمریکا به تأسیسات تحتنظارت این نهاد را محکوم نکرده، بار دیگر مشابه با همان روزهای پیش از حمله مدعی شده «نگرانیها درباره اشاعه احتمالی تسلیحات اتمی تماماً از بین نرفته است.»
گروسی که با کوچکترین اقدام روسیه علیه تأسیسات هستهای اوکراین موضعگیری کرده و نهاد تحت امرش نیز تاکنون اقدامات متعددی را در راستای کمک به اوکراین انجام داده تاکنون هیچاقدامی در راستای انجام وظایفش که مرتبط با ایران باشد انجام نداده و باعث شده عضویت در این نهاد برای تهران خاصیتی نداشته باشد. در چنین فضایی برخی در ایران همچنان این نظر را ضریب میدهند که با وجود اقدامات گسترده آژانس علیه ایران از جمله درز اطلاعات تأسیسات هستهای به رژیم صهیونیستی پایبندی به این معاهده برای ایران فایدهای نداشته و ایران میتواند مطابق ماده 10 NPT فرایند خروج از آن را کلید بزند.
درحالیکه ترامپ ادعا میکند تأسیسات هستهای ایران را نابود کرده نتانیاهو سعی در تغییر این روایت دارد تا به تشدید فشارها علیه تهران مشروعیت بخشد. نتانیاهو اواخر مردادماه این روایت را برساخته کرد که 400 کیلوگرم اورانیومی که غربیها ادعا میکنند ایران در اختیار داشته از بین نرفته است. همسو با این روایت گروسی در اظهارات یکشنبه خود همین خط نتانیاهو را تداوم داد و ادعاها در مورد ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را اینگونه ادامه داد: «هنوز با این مسئله مواجهیم که با نزدیک به ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ایران با خلوص ۶۰ درصد که در اختیار این کشور است، قرار است چه کار کنیم؟»
او همچنین ادعایی جدید در مورد محل ذخیرهسازی 400 کیلوگرم اورانیوم غنیشده مطرح کرده است. مدیرکل آژانس با اشاره به این موضوع که بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی باور ندارند که ایران مقادیر زیادی از اورانیوم غنیشده با خلوص بالا را در مکانهای مختلف پنهان کرده باشد مدعی شد که «اطلاعات موجود نشان میدهد این مواد عمدتاً در تأسیسات هستهای شناخته شده در اصفهان و فردو و تا حدودی در نطنز نگهداری میشوند.» گروسی اظهاراتش را با گفتن این جمله تکمیل کرد که «مقدار کمی نیز ممکن است به جای دیگری برده شده باشد.»
تکرار همسویی گروسی با راهبرد نتانیاهو را نمیتوان اتفاقی تلقی کرد. او پیش از جنگ 12 روزه با رسانه اسرائیلی i24 گفتوگو کرده و گرای حمله به ایران را اینگونه به اسرائیل داده بود: «برنامه اتمی ایران خیلی گسترده و عمیق است. وقتی میگویم عمیق دقیقاً میدانم چه میگویم. از بسیاری از این تأسیسات بهخوبی محافظت میشود، بنابراین اگر بخواهد به آن تأسیسات حمله شود نیاز به نیروی بسیار ویرانگر دارد تا بتواند تأثیر مخرب مورد تمایل اسرائیل را بر تأسیسات بگذارد.»
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اکنون یک موضع دیگر همسو با نتانیاهو گرفته تا اثبات کند او در جنگ رژیم صهیونیستی و آمریکا با ایران نهتنها بیطرف نبوده، بلکه کاملاً در پازل نتانیاهو بازی میکند. برای همین بدون اینکه عدم پیوستن اسرائیل به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی و داشتن زرادخانه هستهای توسط این رژیم را محکوم کند با رسانه اسرائیلی به گفتوگو نشسته و در مورد خطر خروج ایران از این پیمان و احتمال اتمیشدن تهران هشدار میدهد.
******
اعتیاد به مذاکره با آمریکا
روزنامه قدس نوشت:
در روزهای گذشته نامه سرگشاده حزب اتحاد ملت خطاب به رئیس جمهور منتشر شد که خواستار بازنگری راهبردی در سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا شده است. در چنین شرایطی دعوت به بازنگری در رابطه با آمریکا از چند منظر، غیرمنطقی و رؤیاپردازانه است که در ادامه به آن اشاره شده است:
۱- نخست نیاز به تصویرسازی از روند طی شده در دهههای گذشته به ویژه ۱۵ سال اخیر داریم تا ببینیم رابطه ایران و آمریکا چه سیری را طی کرده است. واضح است که در موضوع هستهای و به ویژه از ابتدای دهه ۹۰، ایران مسیر مذاکره را در پیش گرفت و نتیجه آن در برجام متجلی شد که در نهایت با وجود عمل ایران به تعهدات خود، شاهد خروج آمریکا از این توافق و در نهایت فعالسازی مکانیسم ماشه بودیم. اگر این تصویر درست ترسیم نشود، تصویری غیرواقعی ساختهایم که نسخه متناسب با آن حرکت در مسیر یکطرفه دیپلماسی با وجود عهدشکنی طرف مقابل است.
۲- دومین نکته به کلیگویی و نگاه رؤیاپردازانه و غیرواقعبینانه حزب اتحاد ملت برمیگردد. متن در شرایطی میگوید «دیپلماسی باید بتواند با شناسایی و برجسته کردن منافع مشترک، با خلاقیت و ابتکار فرصتسازی کند» که از توضیح خطوط کلی منافع مشترک و ابتکارات و خلاقیتها عاجز است و اگرچه میتوان منافع مشترکی میان ایران و آمریکا تعریف کرد اما توصیه بدون مصداق در این باره، راه به جایی نمیبرد و موجب میشود این متن صرفاً در سطح متنی کلی و شعاری باقی بماند.
۳- مهمترین مسئله این نامه سرگشاده، دور بودن از فضای تحولات روز است. اگر جستوجو کنیم حتماً میتوان شبیه چنین متن و سخنانی را در سالهای گذشته نیز دید اما اکنون در شرایطی قرار داریم که همین چند ماه پیش آمریکا وسط مذاکرات با ایران، چراغ سبز حمله اسرائیل به کشورمان را صادر و سپس خود نیز به تأسیسات هستهای کشورمان حمله کرد و بعد نیز با موضع سه کشور اروپایی در فعالسازی مکانیسم ماشه همراهی کرد. اگر عقبتر برگردیم نیز خروج آمریکا از برجام را شاهد هستیم. در چنین شرایطی دعوت به رابطه با آمریکا باید با ارائه راهکار در چگونگی شکلدهی به توافقی قابل دوام و تخلفناپذیر همراه باشد. در حقیقت نامه باید آسیبشناسی از چرایی عهدشکنی آمریکا و چگونگی توافق مداوم با این کشور را داشته باشد که ندارد و تکلیف خود را با درخواستهای زیادهخواهانه آمریکا در برچیدن کامل برنامه هستهای و ایجاد محدودیت جدی در برنامه موشکی و منطقهای مشخص کند.
۴- چهارمین نکته شگفتآور این نامه، تقلیل سیاست خارجی به رابطه با آمریکاست. در حقیقت نویسندگان برای صعود به قله، سختترین مسیر را پیشنهاد دادهاند. مسیری که شدنی نیست و آمریکا به ویژه آمریکای ترامپ نشان داده خیلی راحت از توافقهای بینالمللی خارج شده و وسط مذاکره به راحتی وارد مسیر نظامی میشود. در این نامه اشارهای به اروپا (حتی همین اروپای عهدشکنی که مکانیسم ماشه را فعال کرد) نشده است و از اروپا مهمتر، هیچ اشارهای به اینکه نوع مناسبات ما با چین و روسیه، به ویژه چین چه اهمیتی در سپهر سیاست خارجی کشور دارد، نمیکند. در حقیقت نامه سرگشاده به طور شگفتآوری سیاست خارجی را در رابطه با آمریکا آن هم از نوع رمانتیک آن دیده است و پایی در زمین سفت واقعیت ندارد. تکلیف رابطه با چین و روسیه و اروپا را روشن نکرده، هم ارتباط این مسئله با رابطه با آمریکا را ندیده گرفته و هم از نقش کشورهای همسایه و مجامع بینالمللی از جمله بریکس، شانگهای و عدم تعهد غفلت کرده است. با این توضیحات در عمل نامه سرگشاده حزب اتحاد ملت با امضای دبیر کل آن خانم منصوری را باید به عنوان انشایی با موضوع رؤیاپردازی درباره رابطه با آمریکا توصیف کرد که صرفاً مطالبهای سیاسی و غیرواقعی بدون توجه به اتفاقهای مهم سال جاری را مطرح میکند.
******
علی مطهری : مردم باید احساس کنند نظارت بدون سختگیری دولت در امر حجاب وجود دارد
علی مطهری، نماینده ادوار مجلس در روزنامه اعتماد نوشت:
موضوع حجاب و عفاف، امروز در جامعه ما به صورت یك مساله درآمده است. این امر ناشی از خطاهایی است كه ما قبلا مرتكب شدهایم. به برخی از این خطاها اشاره میكنم:
۱- مجلس قانونی به نام «عفاف و حجاب و تحكیم خانواده» تصویب كرد كه اجرای برخی مواد آن مشكلاتی ایجاد میكرد. این در حالی است كه اساسا نیاز به قانون جدید وجود نداشت و قوانین موجود ازجمله آنچه در قانون مدنی آمده است و نیز اسلامی بودن این جمهوری و اصول قانون اساسی دست حكومت را برای ورود به این مساله و نظارت بر آن باز گذاشته است.
۲- دولت اعلام كرد كه من این قانون را اجرا نمیكنم. این یك اقدام غلط بود و راه قانونشكنی را در سایر موارد باز میكرد. همین مطلب كه من قانون را اجرا نمیكنم، باعث سوال از رییسجمهور در مجلس هشتم برای اولینبار در جمهوری اسلامی شد. راه درست این بود كه دولت بلافاصله لایحه میداد و با گفتوگوی مبتنی بر حكمت و موعظه و جدال احسن قانون را اصلاح میكرد یا مجلس را قانع میكرد كه قانون خود را لغو كند.
۳- نقل شد كه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اجرای این قانون را به صلاح نمیداند. این هم خطای دیگری بود، چون مطابق قانون اساسی هیچ نهادی حتی خود شورای عالی امنیت ملی، چه رسد به دبیرخانه آن، نمیتواند مانع اجرای قانون مجلس شود و فقط خود مجلس است كه میتواند قانون خود را لغو كند. این كار نوعی تحقیر مجلس و به منزله گشودن راه برای لغو قوانینی بود كه موردپسند بخشی از حكومت نیست و نیز به معنی نادیده گرفتن رای مردم بود. ممكن است امروز به خاطر رویكرد مجلس دوازدهم و مشاركت پایین انتخابات این مجلس این كار مورد رضایت عدهای باشد ولی برای آینده مجلس و كشور خطرناك است. اما وضع فعلی عفاف و حجاب در كشور چندان مطلوب نیست و خطر اباحهگری و بیبند و باری جنسی در برخی كافهها و...
نمایشهای خانگی و رعایت نكردن پوشش اسلامی حتی در برخی برنامههای رسمی دولتی و مانند اینها كشور را تهدید میكند و این موضوع مهمی است، زیرا روابط آزاد و برهنگی و بیبند و باری از یك در وارد میشود و روحیه جهاد و مبارزه و مقاومت و جوانمردی و عدالتخواهی از در دیگر خارج میشود. این وضعیت هم ریشههایی دارد كه به آن اشاره میكنم.
۱- بعد از حوادث سال ۱۴۰۱ -كه عوامل مختلفی ازجمله بیتدبیری ستاد امر به معروف و نهی از منكر و كمتدبیری نیروی انتظامی و مخصوصا شیطنتهای رسانههای بیگانه در آن نقش داشت- حكومت به اصطلاح جا زد و از هرگونه نظارتی عقبنشینی كرد، در حالی كه نظارتهای درستی كه وجود داشت نباید تعطیل میشد.
۲- دولت چهاردهم به گونهای با موضوع عفاف و حجاب برخورد كرد و برخی مقامات دولتی به گونهای در این باره سخن گفتند كه موجب ترویج بیحجابی میشد. مخالفت با قانون عفاف و حجاب كه میتوانست درست باشد، به شكل بیتفاوتی نسبت به پوشش اسلامی و كماهمیت جلوه دادن آن تجلی میكرد. از آن جمله است سخنان رییسجمهور. به عنوان مثال، ایشان در پاسخ به یك خبرنگار در موضوع بیحجابی گفتند این به دولت مربوط نیست، كار مساجد و حوزههای علمیه است؛ در حالی كه كار فرهنگی و اعتقادی هر مقدار هم انجام شود، به تنهایی كارساز نیست و امر به معروف و نهی از منكر آنجا كه مستلزم اعمال قانون است وظیفه دولت اسلامی است. اساسا فرق دولت اسلامی با دولت سكولار همین است كه دولت سكولار وظیفه خود را صرفا تامین معیشت و رفاه مردم میداند ولی دولت اسلامی علاوه بر معیشت و رفاه مردم، وظیفه حراست از اخلاق و رفتار و عقاید مردم را نیز دارد.
۳- برخی اصلاحطلبان نیز به گونهای با این موضوع برخورد كردند كه گویی نمیتوانند خوشحالی خود را از رواج بیحجابی و اباحهگری كتمان كنند و به گونهای سخن گفتند كه گویی جامعه ایدهآل آنها از نظر فرهنگی و آزادیهای فردی همان جامعه غربی است و هرگاه عدهای خواستند اقدامی در جهت اصلاح این پدیده انجام دهند مورد حمله و گاهی تمسخر این افراد قرار گرفتند.
اما راهحل این است كه دولت از اظهارنظرهایی كه منجر به ترویج بدپوششی میشود، خودداری كرده و به وظیفه نظارت خود عمل كند، به طوری كه مردم احساس كنند نظارتی بدون سختگیری وجود دارد و این موضوع رها شده نیست. در ادارات و دانشگاهها و مانند اینها پوشش كامل اسلامی به مثابه لباس فرم رعایت شود و در خیابان صرفا با موارد ناهنجار برخورد شود. ستاد امر به معروف و نهی از منكر میتواند با به كارگیری ضابطان آموزشدیده خود در همه اموری كه مشمول امر به معروف و نهی از منكر میشوند مثل كمفروشیها و گرانفروشیها و ازجمله پوشش، بدون سختگیری كمك كار دولت باشد.
******
فهم نادرست باهنر از پالرمو و CFT
اظهارات محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تصویب دو معاهده پالرمو و CFT، نقدهای زیادی را به دنبال داشته. روزنامه کیهان به نقل از مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی و تحریم در اینباره نوشته: «بعد از ۷ سال که این موضوع در مجمع بررسی شده، باهنر حرفهایی زده و متاسفانه رای ایشان هم بر همین فهم نادرست بوده است. اصلیترین ادعای او این است که حتی اگر از فهرست سیاه FATF خارج نشویم، صرف تصویب دو معاهده پالرمو و CFT سبب تسهیل تبادلات بانکی ایران و خارج میشود. او ادعا میکند که مشکل بازکردن حساب ایرانیها در خارج هم رفع میشود و مثال مشکل سفرای ایران در کشورهای اروپایی را میزند. او ادعا میکند چین و روسیه به ایران گفتهاند که تصویب این دو معاهده برای همکاری ضرورت دارد.
نمیدانم آقای باهنر این فهم غلط را از کجا آورده است! حتی دولت روحانی و دولت پزشکیان که پیگیر تصویب دو معاهده بودند اینگونه ادعا نکردهاند. ادعای دولت در دوره روحانی و پزشکیان این بوده که تصویب دو معاهده مذکور زمینه خروج ایران از فهرست سیاه FATF را تسهیل میکند (خود این حرف غلط و سادهانگارانه است، تا چند ماه دیگر به روشنی مشخص میشود که تصویب این دو معاهده چقدر تاثیر دارد و آن وقت باید سراغ آنهائی را که پیگیر تصویب بودند، گرفت) و اگر این اتفاق بیفتد، روابط بانکی ایران با خارج از کشور تسهیل میشود. (این حرف هم غلط و از روی نفهمیدن مسئله تحریم و روابط بانکی خارجی است). یعنی دولت روحانی و پزشکیان که مهمترین مدافع تصویب دو معاهده بودند این ادعای آقای باهنر را نکردند که صرف تصویب دو معاهده، تسهیل در روابط بانکی ایجاد میکند. پیداست که باهنر فرق دو معاهده محل بحث و FATF را متوجه نشده است. موضوعی هفت سال بررسی شده و آقای باهنر که مدعی است از همان ابتدا موافق آن بوده است ولی مسئله را متوجه نشده است.
در بیان تاریخ شفاهی موضوع هم مشخص است آقای باهنر خیلی دقت ندارند. مثلا میگوید در مرتبه اول بررسی به دلیل تغییر مجلس، مجمع به جمعبندی نرسید. در حالیکه دو معاهده در دی و بهمن ۱۳۹۷ به مجمع ارجاع شد و در دی و بهمن ۱۳۹۸ مهلت بررسی تمام شد. مجلس جدید در خرداد ۱۳۹۹ تشکیل شد. دلیل جمعبندی نکردن مجمع قوت استدلال منتقدین بود که اگر در این دوره هم فضای وفاق سنگینی نمیکرد وضعیت همان بود. همچنین ادعا شده که شهید رئیسی هم دنبال تصویب بود. اما اجل مهلت نداد!! این ادعا هم خلاف واقع است. شهید رئیسی از مخالفین پالرمو و CFT بود و در جلسه کمیسیون تخصصی حقوقی و قضائی مجمع در سال ۱۳۹۷ رای منفی داد. در دوره ریاست جمهوری هم که سه سال بود (مدت کمی نبود) هیچ درخواستی در این زمینه مطرح نکرد».
******
یک سال از دستور مهم رئیس جمهور گذشت/ مسئولان دولت پاسخ بدهند
سایت جهاننیوز نوشت:
مهرماه سال گذشته بود که اولین جلسه شورای عالی فضای مجازی در زمان روی کار آمدن دولت چهاردهم برگزار شد. براساس گزارشی که پایگاه اطلاع رسانی دولت از این جلسه ارائه داد، دکتر پزشکیان در بخش پایانی سخنانش با اشاره به موضوع فروش فیلترشکن توسط عدهای سودجو، با بیان اینکه برخی با فیلترشکن فروشی پولهای میلیاردی کسب میکنند که این برای کشورمان خوب نیست، دستور داد تا این مسأله حتماً به شکل دقیق و جدی مورد رسیدگی قرار گرفته و تصمیم مقتضی در این مورد و به طور کلی زمینه های رواج چنین کسب و کاری اتخاذ شود. اکنون یک سال از آن جلسه می گذرد. چند نکته میتوان در این زمینه مطرح کرد:
یک: آیا مسئولان دولت، واقعاً به شکل دقیق و جدی مسأله فیلترشکن فروشی را پیگیری کردند؟ اگر به شکل دقیق و جدی پیگیری کرده اند، چرا برخی آمارهایی که ارائه می شود از سوی بعضی کارشناسان یا مسئولین مورد خدشه قرار می گیرد؟ چرا همچنان در مورد گردش مالی فیلترشکن فروشی و برخی مسائل مربوط به آن اختلاف نظر وجود دارد؟
دو: دو حالت دارد؛ یا اینکه آمارهایی که در مورد گردش مالی و توزیع فیلترشکن ها از سوی عده ای خاص ارائه می شود، صحیح است و آن گروهی که مسئول این موضوع بوده اند، کارشان را به درستی انجام داده اند، که در این صورت باید از مسئولین پرسید که آن عده سودجو دقیقاً چه کسانی و یا از طرفداران کدام جناح هستند؟ چرا همچنان به آن عده سودجو اجازه می دهند که به کشور و مردم آسیب بزنند؟! اگر هم آمارهایی که ارائه میشود، غیر دقیق و به اصطلاح در دسته آمارهای فلهای و غیر قابل اثبات قرار میگیرد و به درد بازیهای رسانه ای میخورد، در اینجا باید پرسید که سرنوشت آن دستور رئیس جمهور چه می شود؟ همچنین، باید پرسید که چرا آدرس غلط به برخی مسئولین کشور و مردم داده می شود و زمینه سازی برای تصمیمات غلط صورت می گیرد؟!
سه: اگر واقعاً دغدغه دولتی ها مقابله با وضعیت افسارگسیخته فیلترشکن هاست، این گوی و این هم میدان؛ اول اینکه به گواه کارشناسان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین کسانی که تجربه مسئولیت در این حوزه داشته اند، امکان مقابله فنی با فیلترشکن ها وجود دارد؛ اما در مقام عمل در این زمینه شاهد یک نوع سهل انگاری و آدرس غلط دادن هستیم.
******
******
ابزار تولید قدرت در کلام رهبر معظم انقلاب/ تحقیر در مقابل تحقیر!
خبرگزاری دانشجو نوشت:
شاید از کسی که حتی تامل کوتاه در علم سیاست و حکمرانی کرده باشد، بپرسید که مهمترین مولفه برای یک حکمرانی موفق چیست؟ پاسخ آن قدرت و ابزار تولید آن باشد. هیچ کشور و نظام سیاسی بدون داشتن ابزارهای تولید قدرت نتوانسته است خود را در صحنه رقابت بینالملل نگه دارد و اصلا حرفی برای گفتن داشته باشد و نه تنها موفقیت، بلکه حیات و دوام یک نظام سیاسی هم مستقیما وابسته به ابزارهای تولید قدرت آن و میازن توانمندی آن است.
وقتی به هر کدام از ما گفته میشود که مهمترین ابزار تولید قدرت برای نظام جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی را چه چیزی میدانید شاید تعدادی زیادی، تقویت قدرت سخت و نظامی و مشخصا توان موشکی و حماسهای که آن دوازده روز در اراضی اشغالی رقم زدند را به عنوان پاسخ سوال بیان کنیم. اما به نظر نگارنده این سیاهه، قدرت نظامی شاید در درجههای بعدی قرار بگیرند. مهمتر از توان سخت و قدرت نظامی کشور، همان کاری است که رهبر انقلاب روز گذشته در مقابل تهدیدات ترامپ انجام دادند یعنی ارسال پالس قدرت و ارائه تصویر "ایران قوی" در داخل و خارج کشور.
این سیاست یعنی دقیقا مقابله با راهبری که رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در روزهای گذشته خلاف آن را پیش گرفته است. ترسیم یک ایران شکست خورده و هزیمت شده در جنگ که شکست آن، مقدمه دستیابی به صلح در منطقه و جهان است. به عنوان مثال یکی از کلید واژههای مورد تاکید ترامپ در روزهای اخیر، نابودی کامل توان هستهای ایران است و این ادعا را دهها بار در موقعیتهای مختلف مطرح کرده است. درهمین حال رهبر انقلاب در مقابله با همین سیاست ترامپ با وقار و عزت تمام فرمودند: «رئیسجمهور آمریکا افتخار میکند که صنعت هستهای ایران را بمباران کردیم و از بین بردیم. خیلی خوب، به همین خیال باش! چه ربطی به آمریکا دارد که ایران صنعت هستهای دارد یا ندارد؟»
یاوهگوییهای ترامپ باید مقابله به مثل میشد. ترامپ با هدف تحقیر ایران و ترسیم ایران شکست خورده این یاوهگوییها را انجام داده بود و باید پاسخی از جنس حرفهایی که زده بود میشنید. یعنی تحقیر در مقابل تحقیر. سیاست دقیقی که در شرایط فعلی میتواند مهمترین و اصلیترین راهبرد جمهوری اسلامی در مقابله با جنگ روانی باشد که دشمنان ایران زمین آن را در پیش گرفتهاند.
یکی دیگر از ابعاد راهبرد تحقیر مقابل تحقیر رهبر انقلاب هم میتوان به نکتهای که ایشان پیرامون حضور رئیس جمهور آمریکا در اراضی فلسطین اشغالی بیان کردند، اشاره کرد. رهبر انقلاب در این باره فرمودند: «اینها (صهیونیستها) در جنگ ۱۲ روزه آنچنان سیلی خوردند که باور نمیکردند، توقّعش را نداشتند، مأیوس شدند. این رفت تا روحیه بدهد به آنها. این رفت آنها را از یأس خارج کند. این حرفها حرفهایی است که به یک مسئولین مأیوس زده میشود، اینجور حرفهایی که او زد.» این کلام به صراحت نشانگر این است که رهبر انقلاب راهبرد ترامپ را در تحقیر مردم ایران را با جدیت خنثی کردهاند.
زمانی که یک عامل بیگانه به صراحت اقدام به تحقیر ملت ایران و نظام اسلامی کرده است نباید به صورت منفعلانه نسبت به آن عمل کرد و کاری نسبت به آن انجام نداد. بلکه باید به سختترین روش پاسخ تحقیر و توهین آن توسط دستگاه دیپلماسی یا رئیس جمهور یعنی همتای کسی که دست به یاوهگویی علیه ایران کرده است، پاسخی درخور داده میشد، اما وقتی دولت و وزارت خارجه در این رابطه با انفعال برخورد میکنند و نسبت به یاوهگوییهای دشمن نظام اسلامی پاسخ شایسته داده نمیشود رهبر انقلاب در صدد خنثی سازی سیاستهای دشمن برمیآیند و با آن مقابله کرده و علیه آن اقدام میکنند.
******
جریان امیدوار به آمریکا فرجامی بهتر از رئیس جمهور اوکراین ندارد
ابوالفضل ظهرهوند نماینده مردم تهران در مجلس، در گفت و گو با خبرگزاری فارس در تشریح اقدامات مختلف آمریکا علیه کشورمان، گفت: «این کنش ها را باید در تعاملات مختلف ایالات متحده با کشورهای مختلف و همچنین مسائل داخلی کشورمان جستجو کنیم».
وی در همین رابطه با اشاره به رفتارهای ترامپ با هدف تمرکز بر غرب آسیا به ویژه ایران، بیان داشت: «ترامپ مذاکرات ۲ ساعتهای با پوتین داشت و از قرار معلوم وی شروط روسیه را پذیرفته است؛ همزمان رئیس جمهور اوکراین هم در سفر به واشنگتن با بدترین رفتار از طرف آمریکاییها مواجه شد چراکه در فرودگاه یک نفرهم به استقبالش نیامد و در کاخ سفید هم شاهد توپ و تشرهای ترامپ و برخوردهای تحقیرآمیز با زلنسکی بودیم».
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس تصریح کرد: «این مطلب نشان می دهد که عناصر وابسته و امیدوار به غرب و به ویژه آمریکا فرجامی بهتر از رئیس جمهور اوکراین ندارند. ترامپ به زلنسکی گفته است یا نابودی کشورت را باید بپذیری یا اینکه با پوتین قرارداد صلح را به امضا برسانی».
ظهرهوند افزود: «همچنین رئیس جمهور آمریکا در تکمیل پازل مقابله با جمهوری اسلامی ایران گمان دارد شاید بتواند از طریق مسأله اوکراین، روند حمایتی روسیه را نسبت به ایران متوقف کند».
این نماینده مردم در خانه ملت بیان داشت: «مسئله دیگری که باید به آن دقت کنیم ادعای مطرح شده از سوی ویتکاف نماینده ویژه آمریکا در منطقه غرب آسیا است که در فضای مجازی دست به دست شده مبنی بر اینکه قویا و به خوبی مذاکره را با طرف ایرانی پی می گیرد و این مذاکرات جریان دارد که این موضوع به دلایل روشن به صورت خاص جای بررسی دارد».
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس از سوی دیگر ضمن اشاره به تشدید چالش های مکرر ایالات متحده با چین، تصریح کرد: «مسئله ایران برای آمریکا بسیار مهم است و در همین رابطه ترامپ فکر میکند که حضور جریان اصلاح طلب در ساختار حکومتی ایران به عنوان برگ برنده حتی در مسئله چین میتواند به او کمک کرده و آوردهای برایش داشته باشد».
ظهرهوند با ذکر اینکه نهایتاً شکست و پیروزی ترامپ در ایران رقم میخورد، اذعان داشت: «الان هم روندها نشان میدهند که وجود عناصر غرب گرا و تسلیم گرا در ایران میتواند برای او آوردهای داشته باشد و ترامپ این را به عنوان نقطه قوت و امید خود در نظر میگیرد چراکه در صورت پیروزی بر ایران مسأله چین و روسیه نیز وارد فاز جدیدی برای آمریکا خواهد شد».