به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه ایران، پروفسور هُدا رزاق، جامعهشناس سیاسی برجسته و استاد تمام دانشگاه لبنان، در گفتوگویی که با او انجام دادیم تحلیل خود را از پیچیدگیهای رویدادهای اخیر منطقه، از جمله جنگ ۱۲ روزه تحمیلی علیه ایران و پیامدهای گسترده آن بر امنیت منطقهای و جهانی را روشن میکند. دیدگاه پروفسور رزاق به ما کمک میکند تا نه تنها پیامدهای فوری تنشها بلکه تغییرات زیربنایی در اتحادها، استراتژیها و محاسبات ژئوپلیتیکی در سراسر خاورمیانه را بهتر درک کنیم.
جنگ دوازدهروزه ژوئن ۲۰۲۵ نقطه عطف مهمی بود و هنجارهای بازدارندگی موجود در منطقه را درهم شکست و قواعد قبلی که از رویارویی نظامی علنی جلوگیری میکردند را از بین برد. پاسخ موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل و مداخله ایالات متحده که به دنبال آن رخ داد، تعادل شکننده قدرت و ناپایداری فضای منطقهای را نشان میدهد.
پروفسور رزاق همچنین به این موضوع اشاره میکند که چگونه اقدامات اسرائیل، محاسبات راهبردی بازیگران منطقهای مانند عربستان سعودی و ترکیه و همچنین قدرتهای فرامنطقهای مانند ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داده است. توقف مذاکرات عادیسازی میان اسرائیل و عربستان سعودی که با میانجیگری آمریکا در جریان بود، نشاندهنده پیچیدگیهای پیشروی ریاض است که میان منافع امنیتی و افکار عمومی گرفتار شده است.
در همین حال، ظهور ترکیه به عنوان بازیگر کلیدی دیپلماتیک در غزه، تغییر در همپیمانیهای منطقهای را نشان میدهد. نگاه به آینده و احتمال رویارویی گستردهتر بین تهران و تلآویو پیامدهای قابل توجهی برای امنیت انرژی جهانی دارد. مسیر آینده منطقه - چه به سمت کاهش تنشها و چه به سمت تشدید درگیریها - بسته به عوامل متعددی از جمله تغییرات ژئوپلیتیکی، نقش قدرتهای غربی و مکانیزمهای همکاری منطقهای است.
جنگ دوازده روزه در ژوئن ۲۰۲۵ چگونه استراتژی بازدارندگی ایران و موضع منطقهای آن را بویژه در مقابل اسرائیل و آمریکا تغییر داد؟ این درگیریها چه چیزهایی را درباره تغییرات معماری امنیتی در خاورمیانه نشان میدهد؟
معماری امنیتی منطقهای، قواعد قدیمی بازدارندگی را بر هم زده و آسیبپذیریهای جدیدی را آشکار کرده است. این تبادل مستقیم نظامی، قرارداد نانوشته قبلی مبنی بر اجتناب از رویارویی نظامی آشکار را شکست و میزان ریسک را افزایش داد و احتمال درگیریهای آینده را بیشتر کرد. ایران با حملات گسترده موشکی و پهپادی پاسخ داد که منجر به مداخله آمریکا شد. این جنگ به شکل قابل توجهی استراتژی بازدارندگی و موضع منطقهای ایران را دگرگون کرد.
تا چه اندازه حمله اسرائیل محاسبات بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، از جمله عربستان سعودی، ترکیه و ایالات متحده را تغییر داده است؟
دو سال پس از هفت اکتبر ۲۰۲۳، اقدامات اسرائیل به طور بنیادین محاسبات دیپلماتیک عربستان سعودی را دگرگون کرده است. مذاکرات برای توافق عادیسازی میان اسرائیل و عربستان که با میانجیگری آمریکا پیش میرفت، به تعویق افتاد. ریاض اکنون در دوراهی منافع امنیتی خود و افکار عمومی منطقهای قرار دارد. خشم عمومی در سراسر جهان نسبت به بحران انسانی در غزه افزایش یافته و فشار بر عربستان را برای اتخاذ موضعی انتقادیتر نسبت به اسرائیل بیشتر کرده است.
در مورد ترکیه، این درگیری باعث شد که ترکیه از یک ناظر دیپلماتیک به بازیگری مرکزی تبدیل شود. ترکیه نفوذ جدیدی بر روند دیپلماتیک آینده غزه پیدا کرده و نقش مستقیمی در پرونده فلسطین ایفا میکند. آمریکا نقش مهمی در میانجیگری آتشبس اکتبر ۲۰۲۵ بین اسرائیل و حماس داشت. حمله اسرائیل به قطر در سپتامبر ۲۰۲۵، موضع استراتژیک دیرینه آمریکا در خلیج فارس را به چالش کشید. متحدان منطقهای به طور فزایندهای آمریکا را ناکام در بازدارندگی حتی دوستانش میبینند. با این حال، موانع قابل توجهی از جمله خواستههای اسرائیل و بیثباتی مداوم باقی مانده است.
آیا تشدید تنشها بین تهران و تلآویو میتواند به یک تقابل منطقهای گستردهتر تبدیل شود؟
بله، این تنشها میتواند به یک درگیری منطقهای گستردهتر تبدیل شود. حزبالله همچنان تهدیدی جدی با حضور قوی در لبنان برای اسرائیل است. آتشبس جاری بین اسرائیل و لبنان که در نوامبر ۲۰۲۴ برقرار شد، شکننده است و به طور مرتب توسط حملات اسرائیل نقض میشود.
یمن فعالانه وارد درگیری گستردهتر شده و حملات پهپادی و موشکی به اسرائیل انجام داده و مسیرهای حملونقل بینالمللی در دریای سرخ را برای اسرائیل مختل کرده است. پتانسیل تشدید تنش بالا است، بویژه اگر اختلافات مربوط به خلع سلاح حزبالله یا حملات یمن حل نشود.
توافق غزه چگونه میتواند بر مانورهای دیپلماتیک و استراتژیک ایران در خاورمیانه گستردهتر تأثیر بگذارد؟
تهران احتمالاً روابط خود را با همسایگان منطقهای مانند عربستان سعودی تقویت خواهد کرد تا اهرمهای دیپلماتیک بیشتری به دست آورد و نفوذ اسرائیل را کاهش دهد. ایران همچنان حمایت از مسأله فلسطین را به عنوان یک اصل مرکزی سیاست خارجی خود حفظ میکند که به تهران کمک میکند حمایت منطقهای خود را حفظ کند و تصویر خود را به عنوان جنبش ضد اسرائیلی تثبیت کند.
آیا تحولات اخیر نشاندهنده کاهش نفوذ آمریکا در منطقه است یا بازتعریف استراتژیک نقش واشنگتن؟
آمریکا همچنان شریک امنیتی منطقه است و حضور نظامی خود را از طریق پایگاهها و نیروی دریایی حفظ میکند و رقابت با روسیه و چین، که روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود در خاورمیانه را گسترش دادهاند (از جمله میانجیگری نزدیکی ایران و عربستان در ۲۰۲۳)، مدیریت میکند. آمریکا منافع اقتصادی قابل توجهی در منطقه، بهویژه در زمینه جریان آزاد انرژی و تجارت، دارد. کشورهای منطقهای مانند عربستان سعودی و امارات تلاش میکنند روابط خود را متنوع کنند اما روابط خود را با آمریکا قطع نمیکنند. با وجود تلاشها برای تنوعبخشی، کشورهای خلیج فارس و دیگران همچنان به ضمانتهای امنیتی آمریکا و قدرتهای غربی متکی هستند.
پس از حمله اسرائیل، چشمانداز مکانیسمهای امنیت منطقهای مستقل از مداخله غربی چگونه است؟
چشمانداز مکانیسمهای امنیت منطقهای مستقل از مداخله غربی محدود باقی میماند به دلیل تقسیمات داخلی و تضاد منافع موجود. پیگیری امنیت منطقهای در خاورمیانه با موانع قابل توجهی مواجه است: درگیریهای داخلی و منطقهای، عدم تعادل قدرت مداوم و وابستگی ادامهدار به امنیت غرب.
پیامدهای بلندمدت رویاروییهای منطقه ای برای امنیت انرژی جهانی و ثبات دریایی در خلیج فارس چیست؟
پیامدهای بلندمدت رویارویی ایران و اسرائیل برای امنیت انرژی جهانی و ثبات دریایی شدید است، که عمدتاً ناشی از ظرفیت تنگه هرمز است و زنجیرههای تأمین منطقهای را تهدید میکند. شوک قیمتی فاجعهآمیز، ویرانی اقتصادی منطقهای، پارادوکس انتقال انرژی، افزایش هدفگیری زیرساختهای انرژی، افزایش خطر برای حملونقل دریایی، حملات حوثیها و سرریز منطقهای، تنوع مسیرها و افزایش تراکم از جمله این پیامدها هستند.
در ارزیابی شما، چه متغیرهای کلیدی تعیینکننده خواهند بود که آیا منطقه به سمت کاهش تنش میرود یا به مرحله جدیدی از درگیری؟
این درگیریها میتواند شتابدهنده همراستاییهای ژئوپلیتیکی علیه نفوذ غرب باشد و مشارکتهایی میان کشورهای ایران، روسیه و چین را تثبیت کند. رویدادهای کنونی به طور قطع همکاریهای عملیاتی بین ایران، روسیه و چین را سرعت بخشیدهاند، بویژه از طریق هماهنگی نظامی و اقدامات اقتصادی برای مقابله با تحریمهای غرب. این مشارکت بر اساس راحتی معاملهای است، نه تعهد به دفاع مشترک.