به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دنیای اقتصاد، اقتصاد آمریکا در دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، تصویری متناقض و گیجکننده از خود به نمایش میگذارد؛ روایتی دوپاره که در آن، رونق خیرهکننده یک بخش، سایه رکود در بخشهای دیگر را پنهان میکند. در یک سو، به لطف تزریق صدها میلیارد دلار سرمایه به حوزه هوش مصنوعی (AI)، بازار سهام به اوجهای بیسابقهای نزدیک به حباب داتکام رسیده و شاخص S&P ۵۰۰ رشد چشمگیری داشته است.
این «رونق فناوری» بهتنهایی بخش زیادی از رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) را به دوش میکشد و ظاهری قدرتمند به کلیت اقتصاد میبخشد.اما در سوی دیگر این تصویر درخشان، سیاستهای انزواگرایانه ترامپ در حال فرسایش پایههای سنتی اقتصاد هستند. «جنگ تجاری» و اعمال تعرفههای سنگین، اگرچه با عقبنشینیهایی همراه بوده، اما نااطمینانی را بر کسبوکارها حاکم کرده، بخش تولید را به رکود کشانده و با افزایش هزینه کالاهای وارداتی، فشار تورم را بر دوش خانوارها، به ویژه اقشار کمدرآمد، سنگینتر کرده است.
این فشار تورمی که نرخ سالانه آن در ماه اوت به 2.9درصد رسیده، محبوبیت ترامپ را در حوزههای اقتصادی کاهش داده و فدرالرزرو را در تصمیمگیری برای کاهش نرخ بهره با تردید مواجه ساخته است. همزمان، سرکوب شدید مهاجرت و تعطیلی دولت فدرال، دو شوک دیگر بر پیکره اقتصاد وارد کردهاند. توقف جریان استعدادها و نیروی کار که دههها موتور محرک نوآوری و رشد بهرهوری بود، در بلندمدت رقابتپذیری آمریکا را تهدید میکند.
تعطیلی دولت نیز با متوقف کردن پرداخت حقوق صدها هزار کارمند و ایجاد اختلال در فعالیتهای اقتصادی، ریسک تبدیل «رکودهای چرخشی» و منطقهای مانند رکود در بازار مسکن و بخش تولید، به یک بحران سراسری را افزایش داده است. در این چشمانداز آشفته، اقتصاددانان و حتی رئیس فدرالرزرو، وضعیت را «چالشبرانگیز» و «عجیب» توصیف میکنند؛ واژگانی که بهخوبی فقدان قطعیت حاکم بر آینده بزرگترین اقتصاد جهان تحت سیاستهای مبتنی بر قلعهسازی ترامپ را بازتاب میدهند.