گذار چین از گسترش مقیاس به بهبود کیفیت در صنایع فرهنگی و خلاق

خبرآنلاین جمعه 02 آبان 1404 - 21:41
این روزها فروش خیره‌کننده اسباب‌بازی «لبوبو»، نه‌تنها بازار جهانی اسباب‌بازی را غافلگیر کرده، بلکه بحث تازه‌ای درباره «قدرت فرهنگی» چین برانگیخته است. با این حال، پرسش اساسی این است که آیا این کشور توانسته از دل صنایع فرهنگی و خلاق، قدرت نفود فرهنگی پایدار بسازد؟

صنایع فرهنگی و خلاق به دلیل ظرفیت هم‌زمان در خلق ارزش اقتصادی، شکل‌دهی به هویت جمعی و گفتمان‌های اجتماعی و تقویت قدرت ترم فرهنگی، به یکی از ارکان راهبردی در سیاستگذاری کشورها تبدیل شده است. شواهد تجربی در سطح بین‌المللی حکایت از سهم قابل توجه این صنایع در تولید ناخالص داخلی و اشتغال کشورها دارد. با این حال، اهمیت این صنایع تنها در تأثیرات اقتصادی مستقیم خلاصه نمی‌شود، بلکه نقش مهمی در نوآوری بین‌بخشی، برندسازی ملی و شهری، سرمایه اجتماعی و انسجام فرهنگی نیز ایفا می‌کنند که تحقق این اثرات مستلزم توسعه‌ای متوازن در ابعاد کمی و کیفی صنایع فرهنگی و خلاق است.
در همین راستا، چین با سرمایه‌گذاری گسترده در صنایع فرهنگی و خلاق توانسته است به یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان محصولات فرهنگی و خلاق در جهان تبدیل شود؛ اما علیرغم موفقیت‌ها و دستاوردهای قابل‌توجه، هنوز نتوانسته است همانند کشورهایی چون کره‌جنوبی و ایالات متحده، منابع فرهنگی خود را به قدرت نفوذ فرهنگی تبدیل کند. 
اقتصاد خلاق چین در مرحله‌ای قرار دارد که در آن «کمیت» جای «کیفیت» را گرفته است. دولت با اجرای سیاست‌های حمایتی و سرمایه‌گذاری‌های گسترده، توانسته مقیاس صنایع فرهنگی را به‌طور چشمگیری گسترش دهد؛ با این حال، با وجود آنکه چین به بزرگ‌ترین تولیدکننده محصولات فرهنگی در جهان تبدیل شده، اما همچنان با کسری مزمن تجاری فرهنگی مواجه است. به بیان دیگر، چالش اصلی چین نه کمبود منابع فرهنگی، بلکه ناتوانی در تبدیل این منابع به سرمایه نمادین و اقتصادی در سطح جهانی است.
درحالی‌که کشورهایی مانند ایالات متحده و کره‌جنوبی با تکیه بر اکوسیستم‌های بالغ مالکیت فکری، نظام سرمایه‌گذاری خطرپذیر پیشرفته و همکاری مؤثر میان دولت و بخش خصوصی توانسته‌اند زنجیره‌ای از نوآوری، تجاری‌سازی و نفوذ فرهنگی ایجاد کنند، اما سیاست فرهنگی چین همچنان بر محور کنترل از بالا و پروژه‌های دولتی بزرگ‌مقیاس می‌چرخد. اکوسیستم بالغ مالکیت فکری، تخصیص منابع از طریق بازار و محتوای توانمندسازی شده با فناوری در الگوی بازارمحور و فناورانه ایالات متحده آمریکا، موجب شده محصولات فرهنگی آمریکایی ۴۳ درصد از سهم بازار جهانی را در اختیار بگیرند. از سوی دیگر، کره‌جنوبی مدلی دولت‌محور توسعه داده‌ که حوزه‌های فرهنگی را ادغام و شبکه‌های خلاق انعطاف‌پذیر ایجاد می‌کند و تحول غیرخطی سرمایه را محقق می‌سازد. این مدل از منطق‌های نظری غربی فراتر رفته و الگویی پویا و متعادل را با تمرکز بر بازسازی فرهنگی، همکاری خلاقانه و تبدیل سرمایه شکل می‌دهد.
چین نیز در سال‌های اخیر کوشیده است با ترکیب هدایت سیاستی و نوآوری بازار، چرخه‌ای مثبت از توانمندسازی دوسویه میان دولت و بخش خصوصی ایجاد کند و از مرحله‌ی گسترش مقیاس به سوی بهبود کیفیت صنایع فرهنگی حرکت کند. نمونه بارز این رویکرد، شرکت پاپ مارت (POP Mart) است که با بهره‌گیری از مدل تجاری «جعبه‌های سورپرایز، مالکیت فکری (IP) و شبکه‌های اجتماعی»، توانسته سهم درآمد بین‌المللی خود را از ۵% به ۲۲% افزایش دهد که نشان‌دهنده رقابت‌پذیری جهانی مالکیت‌های معنوی اصیل چینی است.
با این حال، علی‌رغم رشد چشمگیر صنایع فرهنگی و سرگرمی‌محور در چین، این بخش با چالش‌های ساختاری بنیادین مواجه است؛ چالشی که برجسته‌ترین جلوه آن، پارادوکس مقیاس در رقابت جهانی است. به‌عنوان نمونه، در سال ۲۰۲۲ حجم بازار داخلی از مرز ۶ تریلیون یوان فراتر رفت و سهم فیلم‌های داخلی در گیشه به ۸۶ درصد رسید، با این حال، کسری تجاری فرهنگی در آن سال همچنان رو به گسترش بود.
 این تناقض ساختاری نشان‌دهنده سه عدم‌تعادل کلیدی است: نخست، پدیده «تخفیف فرهنگی» در تولید محتوا که مفهومی محوری در ارتباطات بین‌المللی است و کاهش ارزش ادراک‌شده محتوا به دلیل تفاوت‌های شناختی و فرهنگی مخاطبان در فرآیند تعامل میان‌فرهنگی را نشان می‌دهد؛ دوم، ضعف در بهره‌گیری مؤثر از فناوری‌های پیشرفته و ادغام ناکامل فرهنگ با نوآوری‌های فناورانه است. به‌طوری که ارزش افزوده صنایع فرهنگی دیجیتال چین تنها ۳۱ درصد است، در حالی‌که این رقم در ایالات متحده ۴۵ درصد است. این فاصله بازتاب شکست همکاری میان زنجیره نوآوری، زنجیره صنعت و زنجیره ارزش است و نشان می‎دهد که چین در تبدیل منابع فناورانه به ارزش واقعی، ناکافی عمل کرده است. سومی کارایی پایین در هماهنگی منطقه‌ای است. تحلیل‌ها نشان می‌دهد که کارایی فنی صنایع فرهنگی در منطقه دلتای رود یانگ‌تسه ۸۲ درصد است، درحالی‌که میانگین استان‌های مرکزی و غربی تنها ۶۱ درصد می‌باشد. 
تجربه چین و دیگر کشورها نشان می‌دهد که توسعه پایدار صنایع فرهنگی و خلاق تنها با گسترش کمی تولیدات حاصل نمی‌شود، بلکه مستلزم ایجاد تعادل میان مقیاس و کیفیت، ادغام فرهنگ با فناوری و تقویت زنجیره‌های ارزش است. توانمندسازی فناورانه، نوآوری نهادی و بهینه‌سازی زیست‌بوم صنعتی به همراه بهبود تعاملات میان‌فرهنگی، کلید تبدیل منابع فرهنگی به قدرت نفوذ فرهنگی پایدار در سطح جهانی است. این رویکرد، امکان بهره‌برداری همزمان از ظرفیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صنایع خلاق را فراهم می‌آورد و شرایطی را ایجاد می‌کند که فرهنگ به‌عنوان موتور توسعه و قدرت نرم عمل کند.

*پژوهشگر صنایع فرهنگی و خلاق

48

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.