سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"اغتشاش مهسا" فتنه اقتصادی بود نه شورش حجاب

حسین راغفر، از اقتصاددانان کشورمان در بخشی از یک مصاحبه با شماره چهارشنبه گذشته روزنامه اطلاعات به وضعیت روز اقتصاد کشور پرداخته و از سیاستهای دولت در واگذاری نقشهای کلیدی خود به بخش خصوصی انتقاد کرده است.
او همچنین در بخشی از این گفتوگو به یک نکته بسیار مهم درباره بحث اغتشاشات اقتصادی اشاره کرده که کمتر کسی درباره آن سخن گفته است!
راغفر تأکید میکند که اغتشاشات ۱۴۰۱ در ایران که به اغتشاشات مهسا امینی مشهور شده اما یک "شورش نان" -و اقتصادی- بوده است که به دلیل سیاستهای اقتصادی غلط دولتها ایجاد شد. [۱]
*اگرچه غریب و ظاهرا غیر قابل باور اما حرف راغفر کاملا درست است و اغتشاشات مهسا امینی به حجاب ربطی نداشت!
بلکه این اغتشاش در واقع پسماند یک دهه فتنهانگیزی و سیاهنمایی بانیان آشوب برای ایجاد "فتنه اقتصادی" در کشور بود که میخواست به بهانه مشکلات اقتصادی مردم را علیه نظام و کشور به خیابان بکشاند و عقبه آن نیز حوادث دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ بود.
هدفی که البته میتوانست به هر بهانه و جرقهای رخ بدهد و دست بر قضا فوت تصادفی مرحومه مهسا امنیتی علت آغازین شد.
جالب است بدانید که در آن روزها و سالها فضای کشور به دلیل سیاهنماییها و تشویق به اغتشاش با هر بهانهای به حدی عامالبلوی شده بود که برخی کارشناسان و رجال سیاسی اگرچه اطلاعی از محتوای فتنه اقتصادی هم نداشتند اما حتی این هشدار را میدادند که ممکن است به بهانه خراب شدن یک اتوبوس شهری هم شاهد بروز اغتشاش در تهران باشیم!
و باز هم جالب است که از زمان وقوع هشدارهای ما در مشرق -طی بیش از ۸۰۰ گزارش و یادداشت- پیرامون احتمالات وقوع فتنه اقتصادی؛ کشور ۳ اغتشاش را در مقاطع دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و پاییز ۱۴۰۱ تجربه کرد.
هرچه بود اما این خطر فعلا از سر کشور رفع شد و آتش به زیر خاکستر خزید!
لکن نباید از تحلیل درست نسبت به حوادث گذشته غافل شد زیرا نگاه غلط به اغتشاشاتی که از سر گذراندیم زمینه را برای خطرات بعدی و یا خوف از اجرای تصمیمات درست فراهم میکند.
و یکی از این تحلیلهای درست نیز همچنانکه در کلام حسین راغفر به آن اشاره شد این است که علت بروز اغتشاشات ۱۴۰۱ هرگز مقولاتی مثل حجاب یا اعتراضات نسل Z و... نبود بلکه این اغتشاش نیز همانند دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ حاصل رسوب فتنهانگیزی و تقلای "بانیان آشوب" برای به خیابان کشاندن مردم بود که به هر بهانهای دیگری (ولو خرابی یک اتوبوس شهری) هم ممکن بود رخ بدهد.
***
مشاغل درمانی و پزشکی؛ سکوی ثروتمندی یا نیاز ملی!؟

سیدرضا رئیسکرمی، رئیس دانشگاه علومپزشکی تهران در مصاحبه با شفقنا گفته است: در سالهای اخیر شاهد کاهش چشمگیر استقبال از رشتههای تخصصی مانند طب اورژانس، بیهوشی، کودکان و عفونی هستیم. اگرچه دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به سایر دانشگاههای علوم پزشکی کشور وضعیت بهتری دارد، اما این مسئله در نهایت گریبانگیر همه خواهد شد.
او میافزاید: وزارت بهداشت تلاشهایی برای افزایش انگیزه داوطلبان این رشتهها انجام داده و امتیازاتی را در نظر گرفته اما واقعیت این است که این اقدامات بیشتر جنبه مُسَکِّن دارند و نمیتوانند مشکل اصلی را حل کنند. ما باید به دنبال راهکارهای اساسیتر و پایدارتر باشیم.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران، اصلاح تعرفههای پزشکی و ایجاد ثبات شغلی را به عنوان دو راهکار اساسی برای حل این بحران برشمرد و گفت: تا زمانی که تعرفههای خدمات پزشکی در این رشتهها اصلاح نشود و پزشکان نتوانند از نظر مالی و شغلی، آیندهای مطمئن برای خود متصور شوند، این مشکل پابرجا خواهد ماند و حتی ممکن است تشدید شود.
رئیسکرمی با تاکید بر اینکه تعرفههای فعلی، پاسخگوی زحمات و مسئولیتهای پزشکان متخصص در این رشتهها نیست، افزود: متاسفانه تعرفههای خدمات پزشکی به گونهای است که پزشکان متخصص در رشتههای ویزیتمحور، درآمد کافی ندارند و همین امر انگیزه آنها را برای فعالیت در این رشتهها کاهش میدهد.[۲]
*گران کردن ویزیت پزشکان و تعرفههای پزشکی هرگز راه حل معقول و اقتصادی برای حل مشکل اقبال کم به رشتههای درمانی و پزشکی نیست!
یک نکته مهم علمی و اقتصادی در تمام دنیا وجود دارد و آن اینکه هر شغلی سطح درآمدی خودش را دارد و هرکس تمایل به ثروت بیشتر دارد باید زحمت بیشتری بکشد و البته در کنار انجام وظیفه نسبت به جامعه و حاکمیت؛ مالیات بیشتری هم بپردازد.
البته و در پیوست این نکته نباید یک وجه مهم را نیز فراموش کرد و آن اینکه حکومت نیز وظیفه دارد در کنار واقعیت "سطحبندی درآمدها نسبت به شغلها"؛ سطح معقول امنیت، خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج را برای همه فراهم کند.
بدین روال عدالت اقتصادی ایجاد میشود و ثروت هرکس نیز به اندازه تلاش و ردهی شغل اوست.
ضمن اینکه در عقلانیت حکمرانی و علم اقتصاد میدانیم که یک کشور هم به کارگر نیاز دارد و هم به پزشک و سطح درآمد این دو باید متعادل و متناسب با یکدیگر باشد نه به صورتی که کارگر دچار مشقّت معیشتی شود و پزشک دچار رفاهزدگی بیحد و حصر!
اما در اقتصاد ما و در ایران ما عملا نوعی تکینگی (حالت بیقاعدگی) رخ داده است.
این تکینگی در بخش پزشکی و درمان کشور به این صورت رخنمون شده که مثلا مقولاتی مثل ویزیتهای پرتکرار و بیقاعده برای پزشکان، واگذاری مشاغل پرزحمت پرستاری به شرکتهای خصوصی، الزام پر درآمد بودن پزشکان و لوکس بودن مشاغل کادر درمان، هوسانگیز بودن مشاغل درمانی و پزشکی برای افرادی که میخواهند ثروتمند شوند و... تبدیل به یک عادت روتین شده و این در حالی است که در خارج از کشور هرگز چنین مقولات و تصوراتی رواج ندارد.
جالب آنکه بسیاری از پزشکان پس از مهاجرت درمییابند که دیگر مثل ایران نمیتوانند درآمد کسب کنند و یا پرستارانی که مهاجرت میکنند به ناگاه با حجم عظیم وظایف سختی مواجه میشوند که هرگز –و البته به غلط- در ایران موظف به انجام آن نبودهاند!
نسخه اقتصاد برای این بیماری و این تکینگی اما بازگشت درآمد پزشکان به سطح معقول جامعه، زدودن تصور لوکس بودن شغل و درآمد از مشاغل پزشکی و درمانی –و بسیاری مشاغل دیگر-، یادآوری وضعیت شغلی کادرهای درمان در کشورهای دیگر و سوق دادن افرادی که برای درآمد بیشتر و بیزینس وارد تحصیلات پزشکی و درمانی میشوند به سمت "بخش خصوصی" است.
با رعایت معقولات پیشگفته اگرچه مشکل کمبودی که رئیس محترم دانشگاه علوم پزشکی به آن اشاره کردهاند در کوتاه مدت به سختی و حتی شاید با واردات نیروی کار مرتفع شود اما آینده روشنی در پیش رو قرار خواهد گرفت، تصور لوکس بودن و لزوم ثروتمندی پزشکان و مشاغل درمانی رفع خواهد شد و از چند سال بعد نسلی از جوانان وارد مشاغل درمانی و تحصیلات پزشکی میشوند که همچون تمام کشورها و اقتصادهای پیشرفته دنیا صرفا علاقمند هستند و به دنبال ثروتمند شدن یا بیزنیس از طریق پزشکی نیستند. (پر واضح آنکه در میان داوطلبان فعلی هم از این قبیل علاقمندان زیاد هستند و منظور ما اشاره به یک تفکر غلط رایج است)
همه ما باید بدانیم که راه پولدار شدن و ثروتمندی در یک اقتصاد معقول هرگز از طریق امکانات حکومتی برای مردم و یا تسهیلاتی که حاکمیت برای تحصیل در اختیار عموم قرار میدهد و یا مشاغلی که حکومت به آنها نیاز دارد، نیست و نباید باشد.
در واقع در اقتصادهای پیشرفته؛ هرکس که تمنای کار بدون زحمت و درآمد کلان را دارد فقط باید وارد بخش خصوصی شود و در صورتی که استعداد ثروتمند شدن را داشت، به ثروت برسد.
مشاغل پزشکی و درمانی یک نیاز اقتصادی، ملی و حکومتی هستند نه پلهای برای ثروتمند شدن و انجام کارهای بدون زحمت!
***
ذخیره استراتژیک نظام در جنگ ۱۲ روزه

سیدرضا صالحیامیری، از وزرای دولت و چهره سابق امنیتی به تازگی طی سخنانی در یک نشست دیپلماتیک با اشاره به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه گفت: در آن دوران کشور در شرایط خاصی قرار داشت، عدهای از بزرگان در عرصه مقاومت در میدان رزم شهید شدند و آقای قالیباف در غیاب فرماندهان لباس رزم پوشیدند و در صحنه مقاومت حضور داشتند و فرماندهی کردند و دولت و ملت و نیروهای مسلح را یاری کردند.
به گزارش مشرق، او تصریح میکند: من از همین تریبون از ایشان قدرشناسی میکنم که مدیریت قوه مقننه و فرماندهی جنگ را اداره میکردند. [۳]
*فرماندهی ارشد محمدباقر قالیباف در جنگ ۱۲ روزه خبر مهمی بود که برخی خواص کشور از آن اطلاع داشتند لکن به جهت لزوم خوانش تاریخی، خلأ موجود در روایتهای پیرامونی جنگ و ضرورت پاسخ به برخی سؤالات لازم بود تا این خبر آشکارسازی شود. و لذا دکتر صالحیامیری با یک تشخیص درست، این مطلب مهم را اعلام کرد.
خبر هدایت نیروهای مسلح کشور توسط قالیباف نشان میدهد که او ذخیره استراتژیک ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی ایران است.
ذخیرهای که در وقت لازم مورد استفاده قرار گرفت و کارکرد نخبگانی خود را با مدیریت مطلوب جنگ نشان داد.
این خبر مهم همچنین بیانگر انعطاف مدیریتی نظام اسلامی در وقت لازم و نیز دستورپذیری عقلایی ارکان نیروهای مسلح است که نشان میدهد آنها توانستند با دستور از بالا؛ تحت هدایت یک مدیر نخبه قرار گیرند و با ایثار و رشادت، دستاوردهای اقناعکنندهای را رقم بزنند.
امر مسلم آن است که یک کشور میتواند مخزنی از نیروهای جان بر کف و تجهیزات لازم باشد اما تا زمانی که این نیروها و این تجهیزات تحت هدایت یک فرد نخبه قرار نگیرند؛ پیروزی خاصی در مقابل دشمن مسلح به دست نمیآید.
و لذا دیدیم که رهبر معظم انقلاب از ذخیره استراتژیک خود در وقت لازم استفاده کردند و این تصمیم درست مدیریتی توانست دست دراز شدهی دشمنی که به ما شبیخون زده بود را قطع کند.
این قضیهی مهم و مطلوب اما یک وجه قابل تأمل نیز دارد و آن حملاتی است که در پیش و پس درگیری ۱۲ روزه علیه قالیباف صورت گرفت و در تقلایی همچنان قصد دارد او را ترور کند!
قضیهای که به تلخی باید گفت نه فقط برای قالیباف بلکه برای سایر نخبگان و ذخایر نخبگانی کشور نیز مسبوق به سابقه است.
تخریب کنندگان بدون یکبرگ سند درباره ادعاهای خود اما قالیباف را به مقولاتی مثل فساد، اشرافیتزدگی، تسلیم در مقابل کمکاریهای دولت، زد و بند با نفاق به اسم وفاق، تقلا برای تصویب CFT، مشکوک بودن، مدیریت غلط مجلس و... متهم کردند.
و این در حالی است که اگرچه قالیباف معصوم نیست اما برای هیچیک از این ادعاها سندی وجود نداشت!
بدتر اینکه آنها کسی را اینگونه تخریب کردند که ذخیره استراتژیک کشور و نقطه اتکای رهبری در مقابل دشمن بود.
اکنون سؤال اینجاست که در مقابل این تقلا برای "نخبه کُشی و انزوای نخبگان" چه باید کرد و دستگاههای نظارتی و قضایی و حکومتی چه وظیفهای در این قبال دارند!؟
خاصّه اینکه تأکید میشود مسئله فقط قالیباف نیست و سایر نخبگانی که از کارنامههای خوبی در عرصههای مختلف برخوردارند نیز مورد هجوم و ترور قرار دارند.
کار به جایی رسیده که حتی میبینیم یک رجل کارآمد مثل "دریابان علی شمخانی" که کارنامه سترگی در تقویت بنیه دفاعی و موشکی کشور، قدرتزدایی از اسرائیل، دور زدن تحریمها، جلوگیری از خطاهای دیپلماتیک دولتها و بسط هژمونیک ایران دارد نیز نه تنها توسط اسرائیل هدف موشک قرار میگیرد بلکه حتی توسط سوپرانقلابیها، مشاور سابق روحانی و فلان آقای عدالتخواه تخریب میشود و زندگی شخصی او هم حتی آماج تاخت و تاز پاپاراتزیهای رذلی قرار میگیرد که مترصدند تا آبروی تمام نخبگان کشور را ببرند. [۴]
در همین وادی میبینیم که حجتالاسلام محسنی اژهای رئیس کارآمد قوه قضائیه که نه تنها در عرصه قضا بلکه در عرصه امنیت نیز کارنامه وزینی دارد اما توسط عدالتخواهان تندرو و رسانه سوپرانقلابیها مورد هجوم قرار گرفته است...
تجربه استفاده از قالیباف در روز جنگ به ما نشان داد که نخبگان مثل یک "طبیب حاذق" میتوانند درمانگر دردهای مهم یک کشور و یک جامعه در روز مبادا باشند.
"نخبگان" همان افراد با معدل بالا و آدمهایی با مدارج عالی تحصیلاتی نیستند بلکه آدمهای انگشتشماری هستند که با کارنامه، ورز خوردگی در تجربیات بزرگ، شجاعت، مدیریت ذاتی و هوشی که اشراف به شرایط اکنون و آینده را به آنها اعطا میکند، میتوانند ایدهها و تصمیمات درست را خلق کنند و راهبریهای بزرگ را بر عهده بگیرند.
فلذا باید از آنان حفاظت کرد.
پر بیراه نیست اگر بگوییم یک نشانه بزرگ حاکمیت پیشرفته "احترام به نخبگان" است.
مقام معظم رهبری در قول و فعل اثبات کردند که این پیشرفتگی حاکمیتی باید وجود داشته باشد.
و اکنون نوبت خواص و البته مردم است که نشان دهند در توجه به نخبگان و حفاظت آنها چه خواهند کرد و آیا به اهمیت این مسئله پی بردهاند یا نه!؟
همه باید بدانیم که یک کشور با هر کمبود و نقصانی میتواند به حیات خود ادامه دهد و پایداری کند اما بدون نخبگان هرگز!
چه اینکه نخبهمحوری و حمایت از حاکمان و مدیران لایق و نخبه؛ مصداق اصلی و اتمّ عدل و قرار گرفتن هرچیز در جای خویش است.
کما اینکه نبی مکرم اسلام(ص) نیز فرمود: "الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم".
یعنی جامعهای که نخبگان خود را به دست خود طرد و ترور کند، عملا مبتلی به ستمگری شده و چنین جامعهای یعنی کوفه!
کوفهای که نخبگی و درایت و عدالت علی(ع) را نخواست و به خونخواری و ظلم و تاریکی حجاج یوسف مبتلی شد...
***
1_ https://ettelaat.com/x32Fx
2_ https://fa.shafaqna.com/?p=2144904
3_mshrgh.ir/1758678
4_ mshrgh.ir/1757734












