به گزارش همشهری آنلاین، عضو تیم ملی فوتسال ناشنوایان جزئیاتی از دیدار با مقام معظم رهبری و دریافت انگشتر ایشان را عنوان کرد و گفت که سرانجام به آرزویش رسیده است.
قهرمانان رشتههای مختلف ورزشی و مدالآوران المپیادهای علمی جهانی، هفته گذشته با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند، در حاشیه این دیدار، سید اسماعیل دژه ملیپوش فوتسال ناشنوایان ایران، انگشتر مقام معظم رهبری را از ایشان دریافت کرد، تصویر مربوط به این اتفاق در فضای مجازی منتشر شد و بازتابهای مختلفی نیز داشت.
حرف اصلی رهبر انقلاب در دیدار قهرمانان ورزشی و مدالآوران المپیاد + ویدئو
هفته گذشته بود که از وزارت ورزش نامه فرستادند و همه اعضای تیم فوتسال ناشنوایان را به این جلسه دعوت کردند. روز اول که این مطلب را شنیدم، آقای بسیح دبیر فدراسیون ناشنوایان با من تماس تصویری گرفت و گفت که به این جلسه دعوت شدهایم، آنقدر خوشحال شدم که تلفن را سریع قطع کردم، به محل کارم رفتم، مرخصی گرفتم، به ترمینال رفتم و اولین بلیت را گرفتم تا به تهران بیایم، حس عجیبی در من ایجاد شد و بسیار خوشحال بودم؛ چون آرزوی دیرینهام بود که رهبر انقلاب را ببینم، این آرزویی بود که سالها منتظرش بودم و بالاخره به آن رسیدم. بعد از هر قهرمانی تیم ملی و زمانی که با من مصاحبه میشد، تنها آرزویم را دیدار با رهبری عنوان میکردم که خدا را شکر این بار اتفاق افتاد، هر بار این آرزو را میگفتم، پخش نمیشد و فقط یکبار در پخش زنده شبکه استانی بود که به نمایش درآمد.
وی افزود: از لحظه ورود و از همان جلوی در حسینیه که وارد میشدیم، استرس و اضطراب شدیدی داشتم و باورم نمیشد که قرار است رهبر را از نزدیک ببینم. زمانی که ایشان وارد شدند، مات و مبهوت بودم و فقط به چهرهشان را نگاه میکردم و باورم نمیشد که ایشان را از این فاصله نزدیک میبینم، آنقدر خوشحال و هیجانزده بودم که به هیچ جایی جز ایشان نگاه نمیکردم و محو تماشایشان شدم. جایی که نشسته بودیم، با جایگاه رهبر کمی فاصله داشت، به همین دلیل از مترجم خواستم فاصلهمان کمتر شود که خوشبختانه با صحبتهایی که انجام شد، این فاصله کوتاهتر شد و کمی نزدیکتر نشستیم.
دژه درباره دریافت انگشتر مقام معظم رهبری عنوان کرد: شاید خیلیها باورشان نشود، اما سالهای زیادی بود که آرزوی گرفتن انگشتر ایشان را داشتم. هر بار که به اردو میرفتیم و چنین صحنههایی را از تلویزیون میدیدم، به همتیمیهایم میگفتم که دوست دارم انگشترشان را بگیرم و اگر فرصت شود که ایشان را ببینم، حتماً این کار را خواهم کرد. هنوز ته دلم امید داشتم، اما راهی برای دیدار با ایشان پیدا نمیکردم و نمیدانستم چگونه باید این اتفاق رخ بدهد.
وی ادامه داد: در جلسه اخیر وقتی نشسته بودیم، به یکی از کسانی که آنجا بود، گفتم؛ «جلسه چهزمانی تمام میشود؟» که پاسخ داد؛ «۱۰ دقیقه دیگر»، بهمحض اینکه جلسه تمام شد، با سرعت بهسمت رهبر دویدم، اما اجازه نزدیک شدن ندادند، به همین دلیل مجبور شدم با صدای ناشنوایی، بلند فریاد بزنم «رهبر»؛ ایشان سر خود را بهطرف من چرخاند و چهره درخشانش را دیدم، در همان لحظه اشاره کردم که انگشترشان را میخواهم و مقام معظم رهبری نیز انگشترشان را به یکی دادند و من از آن فرد گرفتم، وقتی انگشترشان را گرفتم، بوسیدم و روی انگشتم گذاشتم، فریاد زدم و خوشحالی شدیدی انجام دادم؛ طوری که همه حضار مرا نگاه میکردند و میگفتند؛ «خوش به حالت که انگشتر را گرفتی».
عضو تیم ملی فوتسال ناشنوایان گفت: خیلی از ناشنوایان و دوستانم پس از این اتفاق، با من تماس گرفتند، تبریک گفتند و عنوان کردند که بالاخره به آرزویم رسیدم و توانستم انگشتر رهبری را بگیرم، حتی یکی از دوستانم میگفت که ۴،۵ بار افتخار دیدار «آقا» را داشته، اما هیچوقت نتوانسته است انگشتر را بگیرد.
دژه خاطرنشان کرد: وقتی انگشتر را گرفتم، دستم را مشت کردم و انگشتر را محکم گرفتم تا گم نشود، آن لحظه احساس میکردم که همه دنیا را تصاحب کردهام، به همه آرزوهایم رسیدهام و خوشبختترین انسان روی زمین هستم، حتی وقتی به دهدشت (شهرستان محل زندگیام) بازگشتم، خیلی از مردم و همکاران که مرا دیدند، گفتند که انگشتر را به آنها بدهم، اما به هیچکس نخواهم داد و تا آخر کنارم خواهد ماند، حتی موقع نماز خواندن کنار مُهر میگذارم. این انگشتر متبرک شده است و خدا را شکر به من رسید، میترسم که آن را گم کنم، به همین دلیل به خودم قول دادم انگشتر را جایی نبرم تا گم نشود، خیلی از اقوام وقتی شنیدند انگشتر را گرفتهام تبریک گفتند.
دژه در ادامه گفتوگو با تسنیم درباره اتفاقی که در مسابقات فوتسال قهرمانی جهان (تیر ۱۴۰۴) در ایتالیا رخ داد و منجر به محرومیتش از فینال شد، اظهار داشت: کنار ورزش، در سیاست هم فعالیت میکنم، از اسرائیل متنفرم و همیشه آرزوی نابودیاش را دارم. در مسیر پرواز بهسمت ایتالیا بودیم که اسرائیل به ایران حمله کرد. وقتی به مقصد رسیدیم، گوشیها را نگاه و اخبار را پیگیری کردیم.
وی افزود: شوک ناگهانی به تیم ما وارد شد و خبرهای بدی به ما میرسید، هیچ کدام از ما انتظار این حمله را نداشتم، همیشه حمله ایران به اسرائیل را در ذهن متصور بودم، اما در آن لحظات فکر میکردم کشورمان نابود میشود. همه اعضای تیم ناراحت بودند و تمرین هم نداشتیم. فکر و ذکرمان اخبار جنگ بود و نمیتوانستیم بخوابیم، فکرمان درگیر شده و بدنمان خالی کرده بود، اما لحظهای که اولین حمله ایران انجام شد، همه بچههای تیم درست مثل اینکه قهرمان جهان شدهایم، خوشحال بودند و همگی سرمان را بالا گرفتیم.
بازیکن تیم ملی فوتسال ناشنوایان یادآور شد: فیلمهای حمله را به بقیه تیمها نشان میدادیم و سربلند میشدیم، واقعاً انرژی مضاعفی میگرفتیم و با هر حمله، خوشحالی میکردیم. در همان یکی دو روز اول، یکی از ناشنوایان اسرائیلی مدام روی اعصاب من راه میرفت و در اینستاگرام برایم فیلم میفرستاد که در حال نابود کردن ایران هستند، یکی دو روز جوابش را ندادم، اما از وقتی حمله ایران شروع شد، برایش رجزخوانی کردم و گفتم که یک روز اسرائیل را نابود میکنیم. در مسابقه با اروگوئه که بودیم، بعد از هر بار گلزنی، خوشحالی میکردم، بعد از گل سوم، با لحن تندی خطاب به اسرائیل رو به دوربینها حرف زدم که این کلیپ در اسرائیل خیلی بازنشر و در دنیا پخش شد.
دژه گفت: در آن بازی، سه گل زدیم که پس از گلهای اول و دوم با دست اشاره کردم که اسرائیل را نابود میکنیم و آب دهان بهسمت آنها انداختم، وقتی به هتل برگشتیم، خیلی خوشحال بودیم و آن اسرائیلی که کلیپ میفرستاد، تهدیدم کرد. حرکت من در اخبار اسرائیل هم پخش شده بود. فدراسیون جهانی فردای آن روز جلسه گذاشت و نهتنها مرا از فینال محروم کرد، بلکه ۳۰۰ یورو هم تیم ملی را جریمه کرد، خیلی خوشحال بودم که بهخاطر ایران محروم شدم، اگر باز هم شرایط پیش بیاید، آن کار را انجام میدهم، حتی اگر دوباره محروم شوم. خوشبختانه فدراسیون ایران پیگیری کرد تا برای مسابقات قهرمانی آسیا برگردم.
بازیکن تیم ملی فوتسال ناشنوایان با اشاره به سوابقش، درباره شرایط اشتغال خود گفت: ۳۵ساله و متأهل هستم، ۱۸ سال سابقه حضور در تیم ملی ناشنوایان با ۹ مدال قهرمانی و یک نایبقهرمانی را دارم و دو بار بهعنوان بهترین بازیکن آسیا انتخاب شدم، در شهرمان (دهدشت) کارمند تأمین اجتماعی هستم و بهعنوان نیروی خدماتی کار میکنم، در اینهمه سال که افتخارآفرینی کردم، پاداش خاصی به ما ندادند و توجه خاصی به ما نمیکنند.
وی گفت: در شهرستان دهدشت واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد زندگی میکنم؛ شهرستانی فقیر که در بنبست اقتصادی است، اینجا مشکلات زیادی داریم و هر بار که سعی کردم این مشکلات را به گوش مسئولان برسانم، نشد. با توجه به اینکه ناشنوا هستم، نمیتوانم مشکلاتم را درست بیان کنم، امیدوارم این بار مشکلاتم یک فریادرس داشته باشد. وقتی قهرمان المپیک ناشنوایان شدیم، به دیدار با آقای رئیسی دعوت شدیم، اما ایشان ۱۰ روز بعد به شهادت رسید و نتوانستم مشکلاتم را پیگیری کنم، تنها امیدم به رهبری است، وقتی به جلسه اخیر رفتیم، نامهای به دفتر ایشان دادم. ما بهلحاظ مالی در فقر هستیم، خیلی از مردم دوست دارند به آنها کمک کنم، اما نمیدانند که بهلحاظ مالی جایگاه قابلتوجهی ندارم، این خواهش را دارم که دوباره به جلسه با مقام معظم رهبری دعوت شوم تا مشکلات را در میان بگذارم، با ایشان صحبت کنم، در آغوش بگیرم و کنارشان بنشینم.












