پاسخ قالیباف به روحانی / خاتمی، مردم و موشک/نامه ای تکراری و دور از واقعگرایی

الف یکشنبه 04 آبان 1404 - 22:52
هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

علت تغییر لحن اخیر آیت‌الله خامنه‌ای در برابر ترامپ

روزنامه خراسان نوشت:

علایمی از یک تغییر ادبیات و لحن در مواضع آیت‌ا... خامنه‌ای در مواجهه با ترامپ در سخنرانی اخیر ایشان در دیدار قهرمانان و مدال‌آوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی دیده می‌شود که قابل تأمل و قابل‌توجه است. افزودن ابهام بیشتر در میزان موفقیت حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای و محدود شدن قدرت هسته‌ای ایران و تأکید بر این‎که هر وقت لازم باشد موشک‌باران اسرائیل تکرار خواهد شد، بخشی از این تغییر لحن در اعلام مواضع را معنا می‌بخشد. به نظر می‌رسد که آیت‌ا... خامنه‌ای ناظر به نشانه‌هایی در محاسبات طرف مقابل برای زمینه‌سازی ایجاد فشار بیشتر به ایران، صراحت بیشتری در کلام اعمال کرده و ضمن آن قصد تصحیح محاسبات طرف مقابل از محیط داخلی ایران را هم داشته است. بازتاب و واکنش رسانه‌های بین‌المللی و آثاری که این اظهارات تاکنون به‌جای گذاشته، میزان موفقیت این مواضع را هم نشان می‌دهد. اما فراتر از تصحیح محاسبات درباره ایران، کارشناسان غربی معتقد هستند که سخنان اخیر رهبر انقلاب، آثار منطقه‌ای جالب‌ توجهی را درباره اقدامات اخیر دیپلماتیک ترامپ برای اسرائیل و غرب آسیا هم به جا خواهد گذاشت.

برای درک این که ماهیت این تأثیر چیست و چگونه طرح صلح ترامپ را دچار چالش خواهد کرد، باید چند محاسبه کلیدی طرف مقابل را فهم کرد. آنچه اندیشکده چتم هاوس اخیراً به ترامپ برای تضمین موفقیت طرح صلح غزه و نظم‌بخشی جدید به غرب آسیا یادآوری می‌کند، به درک این موضوع کمک خوبی می‌کند. بر اساس گزارش این اندیشکده مهم غربی، طرح صلح ترامپ، بدون حضور ایران عملاً به بن‌بست کشیده خواهد شد و او باید بپذیرد که محدودشدن قدرت هسته‌ای ایران از طریق حمله نظامی اخیر به تنهایی محقق نمی‌شود و باید طرح دیپلماتیک در ازای مشوق اقتصادی را در برابر ایران فعال کند و قابل‌توجه تر این که ترامپ باید از جنگ مجدد اسرائیل با ایران هم جلوگیری کند و در غیر این صورت باید منتظر افول طرح صلح خود برای منطقه باشد. اگر با این محاسبات کلیدی دوباره مواضع اخیر رهبر انقلاب را بررسی کنیم، متوجه می‌شویم، این اظهارات عملاً چالش بزرگی برای ترامپ در منطقه هم ایجاد خواهد کرد. رهبر ایران نه‌تنها فضای دیپلماتیک ایران را با تغییر لحن، چند قدم به جلو برده بلکه شرایط را برای طرح نجات و روحیه دادن به اسرائیل نیز سخت‌تر کرده است.

بیان گزاره «به همین خیال باش!» توسط رهبر انقلاب درباره ادعاهای مطرح شده درباره ابعاد موفقیت حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران و تأکید بر تکرار ضربه موشکی به اسرائیل در صورت لزوم، جملاتی به‌ظاهر محدود و کوتاه ولی در عمق بسیار راهبردی و به‌موقع و تأثیرگذار مطرح شده است. ترامپ که درباره چین و روسیه موفقیت دیپلماتیکی خاصی را کسب نکرده، امیدوار است که حداقل از بن‌بست دستاورد در سیاست خارجه از طریق ایجاد طرح صلح در غزه و غرب آسیا، خارج شود. آیت‌ا... خامنه‌ای اینک با اظهارات جدید خود، افق موفقیت صلح ترامپ را کم‌رنگ کرده و با تغییر لحن خود در یک بزنگاه مهم، مواضعی اتخاذ کرده که آثارش نه‌تنها محیط داخلی ایران، بلکه مراحل تسلیم‌شدن منطقه به آمریکا را هم به چالش کشیده است.

******

چرا مسجد خار چشم مدیریت اشرافی غربگراست؟

روزنامه کیهان نوشت:

در ادامه دوگانه‌سازی‌های دروغین از سوی عناصر غربگرا، غلامحسین کرباسچی، دبیرکل سابق حزب کارگزاران گفته:

«-دولت اعلام کرد که می‌خواهد بودجه را عملیاتی کند. واقعا اگر قصد دارد بودجه را عملیاتی کند، این چند هزار میلیاردی که اکنون تحت عنوان فرهنگی به دستگاه‌های محتلف داده می‌شود و محل ارتزاق همان افرادی است که به شما توهین می‌کنند؛ باید همان سال اول قطع می‌شد.در شرایطی که ۴۰ درصد مردم زیرخط فقر هستند، گفته می‌شود چند هزار مسجد در کشور کم داریم و بودجه‌های میلیاردی صرف ساخت آن می‌شود.

- اولویت جامعه معیشت مردم است نه حجاب. مسئولان به جای تمرکز بر مسائل حجاب، بهتر است روی بهبود معیشت مردم تمرکز کنند، زیرا پرداختن به مسائل فرعی نه‌تنها اولویت‌های واقعی جامعه را نادیده می‌گیرد، بلکه شکاف‌ها را نیز عمیق‌تر می‌کند.

- اعتقاد مردم مستحکم است. اگر مردم اعتقاد داشته باشند و بخواهند باحجاب باشند، ۸۰ هزار تا که هیچ، ۸۰۰ هزار نیرو هم داشته باشند، نمی‌توانند مردم را بی‌حجاب کنند. در زمان رضا شاه همچنین بود؛ با تمام قلدری و تمام نیرو‌هایی که در خدمت داشت، نتوانست مردم را بی‌حجاب کند.

- با بودجه‌ای که به این افراد داده می‌شود، می‌توان زخم‌های دیگری را ترمیم کرد. می‌توان این بودجه را به رفاه و اشتغال اختصاص داد، یا برای آن ۴۰ میلیون نفری که زیرخط فقر هستند کاری انجام داد. قطعاً تأثیر این کار‌ها در دین‌داری مردم بسیار بیشتر 
خواهد بود».

درباره سخنان آقای کرباسچی باید متذکر شد که مسئولان هم مسئول معاش و هم معاد مردم هستند. هم آباد کردن دنیا و هم آباد کردن آخرت آنها. و اتفاقا مدیریت‌های اشرافی غربگرا هستند که هروقت بر سر کار آمده‌اند هم به معیشت و هم باورها و اعتقادات مردم ضربه زده‌اند. کرباسچی در حالی خط فقر را به رخ می‌کشد که در اثر سوء‌مدیریت دولت مورد حمایت وی (دولت روحانی) بالاترین رکورد‌های تورم و بدترین ضریب جینی (شکاف طبقاتی) و رشد منفی اقتصادی و تعطیلی هشت هزار کارخانه به ثبت رسید و همزمان نسخه‌هایی برای انحطاط فضای فرهنگی و ارزشی جامعه در همان دولت پیچیده شد. همچنان که دولت‌های موسوم به سازندگی و اصلاحات نیز کارکرد مشابهی داشتند. متاسفانه در یک سال اخیر نیز شاهد سوء‌مدیریت اقتصادی و افزایش تورم در کنار بی‌مبالاتی نسبت به ترویج بی‌اخلاقی و هنجار‌شکنی بودیم.

از سوی دیگر مساجد پایگاه سنتی محافظت از فرهنگ عمومی و ترویج ارزش‌های اسلامی و انسانی و گسترش روح مواسات و همدلی بوده‌اند به نحوی که نقش مهمی در مقابله با فقر و حمایت از اقشار ضعیف جامعه داشته‌اند. مساجد همان‌گونه که پایگاه انقلاب و بسیج عمومی در برابر جنگ تحمیلی دشمنان بوده‌اند، پایگاه حمایت از فرهنگ عمومی و اقشار آسیب‌پذیر جامعه نیز بوده‌اند و باید بررسی کرد امثال دبیرکل سابق حزب اشرافی و غربگرا در کدام انحطاط سقوط کرده‌اند که مانند دشمنان خارجی سیلی خورده از مساجد و گروهک‌های نفاق درباره مساجد حرف می‌زنند؟ حضرت امام خمینی(ره) فرمودند: «مساجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید» اما منافقینی که از این پایگاه معرفت و روشنگری و بسیج عمومی در انواع کارهای خیر عمومی ضربه خورده‌اند، علیه آن عقده‌گشایی می‌کنند و حال آن که صد‌ها برابر بودجه اندک مساجد، صرف ترویج ابتذال و انحطاط فرهنگی و یا مدیریت‌های اشرافی و غنیمت‌خواهی‌های سیاسی و اقتصادی می‌شود».

******

گردن‌نگیرترین جریان سیاسی‌

روزنامه جوان نوشت:

جریان اصلاحات را شاید بتوان «گردن‌نگیرترین» جریان سیاسی با فاصله زیاد از دیگر جریان‌ها در پذیرش مسئولیت نامید؛ جریانی که منافع ملی را انحصاراً در تأمین منافع جریانی و سیاسی خود تعریف می‌کند و مادامی که این مناسبات یک‌طرفه و خودخواهانه برقرار نباشد، از پذیرش مسئولیت پرهیز و بلکه شانه خالی می‌کند.

سیدحسین مرعشی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و دبیر کل حزب کارگزاران در گفت‌وگویی، در واکنش به این گزاره که تعداد زیادی از اعضای کارگزاران حضور دارند، با بیان اینکه این افراد در جا‌های مؤثری! نیستند، به سابقه جلسات شورای راهبری دولت دکتر پزشکیان در ابتدای شکل‌گیری پرداخته و گفته است در آن جلسات چند نفر از اعضای کارگزاران از جمله خود وی برای معاون اولی پیشنهاد شده بودند که در نهایت به حضور تنها نماینده این حزب یعنی عبدالناصر همتی ختم شد که با استیضاح مجلس از دولت کنار گذاشته شد.

مرعشی البته از اینکه دوستان کارگزارانی‌اش در دولت نیستند، خوشحال است و این خوشحالی را هم پنهان نمی‌کند. هنگامی که در مقابل سؤال مجری برنامه قرار می‌گیرد که این خوشحالی ناشی از چیست، پاسخش با ایهام و استعاره چنین است: «در این شرایط هر کسی در دولت باشد، باید خیلی محکم کلاهش را نگه دارد، باد نبرد».

این ابهام‌گویی البته ریشه در گذشته دارد. مدعیان اصلاح‌طلبی هنگامی هم که دولت روحانی را برکشیدند، با او بودند، اما به محض اینکه با مشکلات فراوانی خصوصاً در حوزه اقتصاد و معیشت گرفتار آمد، بلافاصله ابراز برائت و بار‌ها تأکید کردند او نماینده حزبی ما نبوده است و از سر اجبار، انتخابش کردیم.

اکنون هم که دولت پزشکیان درگیر مشکلات فراوانی در داخل و خارج است، به جای اینکه به حمایت و پشتیبانی از او برخیزند، خوشحالند که در دولتش نیستند. گویی جریان اصلاحات، برای روز‌های فراوانی و آسایش ساخته شده است، بنابراین هر دولتی به هر دلیلی درگیر مشکل بود، اگر ناهمسو بود، اپوزیسیونش می‌شود و اگر همسو بود، بی‌تفاوت و بلکه خوشحال که مشکلات به پای آنها نوشته نشود.

******

نامه ای تکراری و دور از واقعگرایی 

روزنامه صبح‌نو نوشت:

در روزهایی که منطقه در التهاب و معادلات جهانی در حال دگرگونی است، آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور خواستار «بازنگری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی» و به‌ویژه «رویکرد تازه نسبت به ایالات متحده آمریکا» شده است. نامه‌ای که بیش از آنکه حامل «واقع‌گرایی دیپلماتیک» باشد، بازتاب نگاه قدیمی و تکراری جریان خاصی است که همه‌ مسائل کشور را در نسبت با واشنگتن می‌بیند؛ جریانی که هنوز به ظرفیت‌های درونی نظام اسلامی و مردم ایران باور ندارد.

نامه‌ آذر منصوری به رئیس‌جمهور در ظاهر با لحنی خیرخواهانه و در لفافه‌ دلسوزی برای «معیشت مردم» و «آینده‌ کشور» نوشته شده است، اما در عمق خود حامل همان منطق تکراری است که سال‌هاست بخش عمده‌ای از جریان اصلاح‌طلب بر آن پای می‌فشارد، اینکه کلید حل مشکلات ایران در جیب واشنگتن است.  از نخستین روزهای پس از انقلاب، این طیف سیاسی هرگاه در موقعیت ضعف داخلی قرار گرفته، نگاه خود را به بیرون و به‌ویژه آمریکا دوخته است. از دولت اصلاحات گرفته تا برجام روحانی، این باور شکل گرفته که بدون رابطه با آمریکا هیچ تحول اقتصادی یا اجتماعی در ایران ممکن نیست. نامه‌ اخیر آذر منصوری نیز امتداد همین نگاه است: نادیده گرفتن اراده و توان داخلی و تقلیل تمام پیچیدگی‌های سیاست خارجی ایران به رابطه با ایالات متحده.

منصوری در نامه‌ خود با مرور چند واقعه تاریخی از کودتای ۲۸ مرداد تا برجام، می‌کوشد نتیجه بگیرد که جمهوری اسلامی ایران «فاقد راهبرد منسجم و واقع‌بینانه در قبال آمریکا» بوده است، اما این تحلیل، هم تاریخی مخدوش دارد و هم سیاسی ساده‌انگارانه است. این روایت به‌طور گزینشی وقایع را کنار هم می‌چیند تا تصویری بسازد که نتیجه‌اش همان مطلوب ذهنی نویسنده باشد. درحالی‌که در همه‌ این رویدادها، رفتار خصمانه و متکبرانه‌ ایالات متحده عامل اصلی بحران بوده است.

منصوری در بخش دیگری از نامه می‌گوید: «پس از ۴۷ سال سیاست‌های مبتنی بر آرزو... زمان آن است که در زمین واقعیت گام برداریم.» اما پرسش اصلی این است؛ کدام واقعیت؟ واقعیت ملت ایران یا واقعیت قدرت آمریکا؟ اگر واقع‌گرایی به معنای شناخت دقیق موقعیت ایران، ظرفیت‌های داخلی، موقعیت ژئوپلیتیک و منطق مقاومت در برابر سلطه است، جمهوری اسلامی از روز نخست بر این مبنا حرکت کرده است. اما اگر منظور از «واقع‌گرایی» این است که ایران باید با عقب‌نشینی از اصول خود، در برابر فشارها و خواسته‌های آمریکا تسلیم شود، این نه واقع‌گرایی که تسلیم‌گرایی است. آن جریانی که بر مبنای آرزو گام برمی دارد اتفاقا امثال اتحاد ملت هستند.

نامه‌ آذر منصوری آشکارا به سمت نوعی تسلیم‌گرایی سوق دارد؛ جایی که به جای تأکید بر استقلال و قدرت ملی، از «درس گرفتن از تجربه چین و ویتنام» سخن می‌گوید، بی‌آنکه درک درستی از تفاوت شرایط تاریخی و ماهیت نظام‌های سیاسی این کشورها با ایران داشته باشد.

******

پاسخ قالیباف به روحانی 

نمایندگان مجلس واکنش قاطعی به اظهارات اخیر حسن روحانی و حملات او به مجلس نشان دادند. همچنین ریاست قوه‌مقننه هم به مواضع ظریف و روحانی نسبت به روسیه واکنش نشان داد و اعلام کرد که اظهارات بی‌مبنای آن‌ها، به روابط راهبردی ایران و روسیه ضربه زده است.

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی صبح امروز، یکشنبه قوه مقننه در نطق پیش از دستور خود گفت: «به یاد آوریم که عزت و سربلندی ایران، در اتحاد و ایستادگی همه است؛ ایستادگی‌ که امروز، با حمایت شرکای جهانی، به ثمر نشسته است. وظیفه‌ شرعی و میهنی ماست  که امروز تحت هر شرایطی، امر ملی را بر امر جناحی مقدم بداریم و به تثبیت و تحکیم دستاوردهای امروز کشور کمک کنیم. در همین راستا لازم می‌دانم انتقاد صریح خود را نسبت به مواضع رئیس‌جمهور و و زیر خارجه اسبق‌مان اعلام کنم که دقیقاً در شرایطی که مسیر همکاری‌های راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند».

******

تغییر موازنه در پرونده هسته‌ای ایران

سایت فردانیوز نوشت:

در حالی‌که تنها چند روز از پایان رسمی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت می‌گذرد، ایران به همراه دو متحد مهم خود یعنی روسیه و چین در اقدامی هماهنگ، نامه‌ای رسمی به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) ارسال کرده‌اند که به‌نوعی پایان مأموریت گزارش‌دهی و نظارتی آژانس طبق این قطعنامه را اعلام می‌کند. این تحرک دیپلماتیک در شرایطی انجام شده که فضای مذاکرات و پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر با تنش، چندقطبی‌سازی و فشارهای سیاسی غرب روبه‌رو است.

اما این نامه دقیقاً چه مفهومی دارد و آیا واقعاً مأموریت رافائل گروسی در پرونده هسته‌ای ایران به پایان رسیده است؟ طبق گزارش منابع دیپلماتیک در وین، سه کشور ایران، روسیه و چین در نامه‌ای رسمی به دبیرخانه آژانس اعلام کرده‌اند که با انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، تمام وظایف ناشی از آن نیز پایان یافته است. به‌ویژه، بخش مربوط به گزارش‌دهی منظم آژانس درباره اجرای برجام و فعالیت‌های هسته‌ای ایران دیگر وجاهت قانونی ندارد. این اقدام نه‌تنها معنای حقوقی روشنی دارد، بلکه پیام سیاسی مشخصی نیز به غرب ارسال کرده است: ایران قصد دارد از هرگونه استمرار محدودیت غیرقانونی یا نظارت فراتر از تعهدات پادمانی جلوگیری کند.

از نگاه کارشناسان، نامه اخیر را باید حرکتی هوشمندانه در حوزه حقوقی و دیپلماسی چندجانبه دانست و این اقدام چند پیام مهم برای طرف‌های غربی دارد:

پایان بازی زمان‌دار برجام: ایران نشان می‌دهد که حاضر نیست در چارچوب قطعنامه‌ای که مدت اعتبارش تمام شده، همچنان تحت فشار سیاسی باقی بماند.

هم‌سویی با شرق: همراهی روسیه و چین با ایران پیام روشنی دارد؛ آن‌ها دیگر حاضر نیستند ادامه رویکرد دوگانه غرب را تحمل کنند.

اعلام استقلال حقوقی: تهران به آژانس یادآور می‌شود که فعالیت‌های نظارتی تنها باید در چارچوب پادمان انجام شود، نه دستورهای سیاسی شورای امنیت.

تغییر موازنه در شورای حکام: درست پیش از نشست آتی شورای حکام، این نامه می‌تواند جهت‌گیری آرا و فضا را به نفع ایران تغییر دهد.

*****

دنبال کارآمدی باشید نه جلسات! 

سایت نامه‌نیوز نوشت:

دولت و مجلس این روزها سرشلوغی‌های بسیاری دارند؛ از رئیس جمهور، معاون اول و وزرا گرفته تا قالیباف و نمایندگان مجلس دائم در جلسات متعدد و فشرده ساعت‌ها وقت می‌گذارند اما سئوال اصلی آن است که این سبک و روش آورده‌ای برای حل مشکلات مردم دارد یا آنکه فقط توجیهی برای نمایش پرکاری هستند. 

مصطفی هاشمی طبا در گفت و گو با نامه نیوز درباره اصرار دولتمردان و مجلسی‌ها به کارهای نمایشی گفت: «چون در برابر مسائل کشور نمی توانند تصمیم بگیرند خودشان را با این کارها سرگرم می کنند. فارغ از مسائل بین المللی، ما تهدیدهایی در داخل کشور داریم که این تهدیدها برگشت ناپذیرند». 

وی با بیان اینکه برای هیچ کدام مسائل کشور برنامه‌ای به چشم نمی خورد، افزود: «رئیس جمهور باید 5-6 مسئله اصلی کشور را مورد توجه قرار دهدد، وگرنه جلسات متعدد رفتن و جایزه دادن به این و آن فقط وقت تلف کردن است. دولت و مجلس باید به مسائل اصلی کشور بپردازند اما هیچ کدام این کار را نمی‌کنند چون نیاز است تصمیمات مهم بگیرند».

این فعال سیاسی اظهار کرد: «آقای قالیباف بارها اعلام کرد که باید تصمیمات مهم گرفته شود اما این تصمیمات گرفته نمی شود بنابراین برگزاری جلسات متعدد فقط اتلاف وقت است مثلا مجلس دنبال قوانینی می رود که تأثیری ندارند چون عملی نیستند. در واقع همه چیز به روزمرگی می گذرد بدون آنکه مسائل کشور حل شود».

وی ادامه داد:‌ «وقتی ما تحریم هستیم در داخل کشور باید فعالیت بیشتری صورت بگیرد مثلا در کشور اسراف انرژی، کشاورزی آب‌بر،‌ آلودگی رودخانه، تالاب و هوای شهرها را داریم. این موضوعات کشور را تهدید می کنند. البته تحریم خیلی موضوعات را تحت تأثیر قرار می دهد اما در چنین فضایی ما باید در کشور مقاومت بیشتری داشته باشیم و سیستم های مدیریتی کارآمدتری را به کار بگیریم ولی نه تنها این کار را نمی کنیم بلکه جلوی اسراف‌ها را هم نمی گیریم. همه هم تماشا می کنند تا ببینند در نهایت چه می شود».

******

خاتمی، مردم و موشک

روزنامه فرهیختگان نوشت:

طیف رادیکال جناح اصلاح‌طلب چه در دوران پیش از جنگ و چه پس از آن نوعی دوگانه‌سازی میان رویکرد‌های نظامی و دموکراتیک را دنبال می‌کردند. این طیف با القای آنکه جلب نظر مردم مهم‌تر از افزایش توانمندی نظامی است، یک دوقطبی ساختند که بتوانند نزاع‌های سیاسی‌شان را ادامه دهند. مشابه این صحبت‌ها اخیراً از زبان افرادی همچون محمدجواد ظریف هم شنیده شد که به‌نوعی دوگانه‌ای میان موشک و مردم ساخت و گفت: «موشک مهم است؛ اما مردم مهم‌ترند.» اظهاراتی که واکنش‌های منفی زیادی به همراه داشت. روز گذشته اما سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات هم در این مورد موضع‌گیری کرد و گفت: «موشک و مردم دو مؤلفه سربلندی ایران در جنگ 12 روزه بود.» این اظهارات خاتمی نوعی فاصله‌گذاری با مواضعی بود که به دنبال ساخت دوگانه‌هایی مشابه دیپلماسی و میدان بودند.

خاتمی در اظهاراتش روی یک دوگانه تأکید بیشتری دارد و آن‌هم دوگانه ایرانی و ضدایرانی است، البته در موارد متعددی طیف رادیکال اصلاح‌طلبان، مواضعی برخلاف صحبت‌های خاتمی داشتند و بیش از آنکه به دوگانه‌هایی که متوجه منافع ملی است، تأکید کنند، بردوگانه‌های جناحی و سیاسی ایستادند، با این حساب اگر در ضمن تأکیدات رئیس دولت اصلاحات او بتواند این بدنه رادیکال را به کنش عقلانی نزدیک کند، اظهارات او اثربخشی بیشتری در میدان عمل خواهد داشت. باید دید که آیا اصلاح‌طلبان مواضع خاتمی را به عنوان لاک‌غلط‌گیر مواضع خودشان می‌پذیرند یا مشابه موارد دیگر از او عبور می‌کنند. 

فاصله‌گذاری خاتمی با دوگانه موشک و مردم چند پیام روشن دارد:

۱- درک این موضوع که جلب حمایت مردم و در ادامه آن تقویت توانمندی نظامی دو بال قدرت ایران هستند، چندان دشوار نیست. افزایش توانمندی نظامی بدون داشتن همراهی مردم، موجب افزایش بازدارندگی نخواهد شد و در طرف مقابل نیز همراهی مردم بدون داشتن توانمندی نظامی بازدارنده نخواهد بود و تنها با همراه کردن این دو مؤلفه کلیدی با هم می‌شود به قدرت دست پیدا کرد. به همین خاطر نیز رئیس دولت اصلاحات به این موضوع اشاره می‌کند که داشتن این دوبال قدرتمند موجب شد تا ایران بتواند در جنگ 12 روزه پیروز شود. 

۲- ساخت دوگانه میان موشک و مردم، برنده‌ای نخواهد داشت. هر سمت این دوگانه که بایستیم، بازنده منفعت و امنیت ملی خواهد بود. اشاره خاتمی، تأکید ضمنی به این موضوع است که ایستادن روی چنین شکاف‌سازی‌هایی و پیش بردن دعوا‌ها و اختلافات سیاسی با این دوگانه، نهایتاً به زیان ایران تمام خواهد شد. درحالی‌که آنچه توانست ایران را از تندباد حوادث عبور دهد، داشتن هردوی این توانمندی بود. اگر در زمان جنگ نیز چنین دوگانه‌ای ساخته می‌شد، طبیعتاً چنین نمایش پیروزی‌ای به وقوع نمی‌پیوست. 

۳- صحبت‌های خاتمی را می‌توان به‌نوعی عبور او از مواضع رادیکال طیف اصلاح‌طلب و نگاه‌های رمانتیکی دانست که آن‌ها به جنگ دارند. در‌حالی‌که رادیکال‌های اصلاح‌طلب بدون خوانش درست از واقعیت جنگ، ساز را به جای تفنگ در دست سرباز می‌خواهند و آن را ژست روشنفکری می‌دانند، خاتمی با نگاه واقع‌بینانه‌تری از نگاه‌های رمانتیک و دوگانه‌ساز رادیکالیسم اصلاح‌طلبی عبور و تأکید می‌کند که آنچه باید محل دعوا باشد، این دوگانه نیست. البته شاید گزینه بهتر آن باشد که خاتمی به موازات بیان این موضوعات در صحبت‌های رسمی، در جلسات خصوصی این نکات را بیان و ضرورت عبور از این دوگانه‌ها را به اعضای جبهه اصلاحات گوشزد کند. با این همه اشاره او به این موضوع اگر منتج به تغییر رفتار طیف رادیکال اصلاح‌طلب، تجدید نظر در رفتار‌ها و مواضع آن‌ها حتی در مورد جنگ شود و رئیس دولت اصلاحات بتواند در فقره جنگ که به منافع و امنیت ملی گره خورده این طیف را با عقلانیت همراه کند، نتایج مثبتی برای اصلاح‌طلبان در راستای واقعی‌شدن مواضع آن‌ها به همراه خواهد داشت.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.