چندی پیش، «سازمان ملی هوش مصنوعی» که میتوانست به عنوان مرجع اصلی سیاستگذاری، برنامهریزی و هماهنگی ملی در این حوزه عمل کند، منحل شد و به جای آن، «ستاد هوش مصنوعی» شکل گرفت. اما هنوز این ستاد فرصت نیافته بود مأموریت و ساختار خود را تثبیت کند که مجلس شورای اسلامی در تصمیمی تازه، دوباره تشکیل «سازمان هوش مصنوعی» را مصوب کرده است.
این رفت و برگشتهای اداری و ساختاری، نهتنها کمکی به پیشرفت نمیکند، بلکه نتیجهای جز اتلاف وقت، بیاعتمادی و بیانگیزگی فعالان این حوزه ندارد.
در سالی که بسیاری از کشورها بهصورت جدی در حال اجرای «استراتژی ملی هوش مصنوعی» خود هستند، ما هنوز درگیر تصمیمگیری درباره اینکه «کدام نهاد باید مسئول باشد» هستیم!
این یعنی در حالیکه دیگران در حال خلق آیندهاند، ما همچنان درگیر بروکراسی گذشتهایم.
هوش مصنوعی، یک فناوری نیست که با تغییر نام نهادها رشد کند؛ بلکه نیاز به ثبات در تصمیمگیری، تداوم در اجرا، و اعتماد به متخصصان دارد.
هر بار که یک ساختار منحل و ساختاری دیگر جایگزین میشود، ماهها یا حتی سالها از دست میرود. کارشناسانی که میتوانستند در پروژههای ملی فعال باشند، دلسرد میشوند و استعدادهای خلاق بهتدریج به بخشهای غیردولتی یا حتی خارج از کشور مهاجرت میکنند.
از سوی دیگر، این چرخهی بیپایان تشکیل و انحلال نهادها، زمینهساز ایجاد نهادهای موازی شده است. هر دستگاه و سازمانی تلاش میکند برای خود «ستاد هوش مصنوعی» تأسیس کند و نتیجه آن میشود تعدد مراکز تصمیمگیری، سردرگمی بخش خصوصی و هدررفت منابع ملی.
در حالیکه باید تمام ظرفیتهای علمی، صنعتی و سیاستگذاری کشور در یک مسیر واحد و شفاف حرکت کنند، امروز شاهد پراکندگی تصمیمها و گاه رقابتهای بیثمر میان نهادهای مختلف هستیم.
اکنون زمان آن رسیده است که تصمیمگیران کشور به جای تغییر مکرر تابلوها و ساختارها، به پایداری تصمیمات و ثبات مدیریتی بیاندیشند.
هوش مصنوعی، فرصتی تاریخی برای توسعه و اقتدار ملی ایران است، اما اگر همچنان در گرداب اختلافنظرهای اداری و بازیهای ساختاری گرفتار بمانیم، این فرصت بهسادگی از دست خواهد رفت.
باید بپذیریم که مسیر توسعهی هوش مصنوعی از «اعتماد به نیروهای متخصص، همافزایی میان نهادها و برنامهریزی بلندمدت» میگذرد؛ نه از تکرار تصمیمهایی که فقط نامها را عوض میکند.
دکتر اباذر کریمی پنابندانی
عضو شورای ملی هوش مصنوعی کشور
46












