به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، خوزستان، استانی با اهمیت راهبردی برای ایران، همواره میدانی برای آزمون مدیران ارشد بوده است. انتصاب سید محمدرضا موالیزاده در مهرماه ۱۴۰۳ به عنوان استاندار، با توجه به پیشینه او که بیشتر در حوزههای دیپلماتیک (سفیر سابق ایران در الجزایر)، فرهنگی (دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور) و پارلمانی خلاصه میشود، پرسشهای جدی را در مورد تناسب این انتخاب با نیازهای یک استان عملیاتی و بحرانخیز به همراه داشت. این گزارش با تحلیل دادههای موجود، از جمله بررسی نزدیک به ۱۲۰۰ عنوان خبری رسمی استانداری و رصد فضای رسانهای استان، به واکاوی عملکرد وی در محورهای کلیدی مدیریت، سیاست داخلی و ارتباطات میپردازد.
تحلیل تصویر رسمی: تمرکز بر اقتصاد و توسعه در قاب رسانه
بررسی کمی تیترهای اخبار منتشر شده از سوی استانداری خوزستان از زمان انتصاب موالیزاده، تصویری از یک مدیر متمرکز بر مسائل اقتصادی و عمرانی را به نمایش میگذارد. تحلیل دادهها نشان میدهد که بالاترین فراوانی اخبار به ترتیب به حوزههای اقتصادی (شامل جلسات با فعالان اقتصادی، پیگیری سرمایهگذاریها، توسعه مناطق آزاد و رفع موانع تولید)، عمرانی (بازدید از پروژهها، جلسات مربوط به آب و برق و زیرساختها) و سیاسی-اداری (جلسات شورای اداری، انتصابات و دیدارهای رسمی) اختصاص دارد.
این خروجی رسانهای، یک استراتژی ارتباطی مشخص را دنبال میکند: نمایش استانداری فعال و پیگیر که اولویت اصلی خود را بر توسعه زیرساختها و رونق اقتصادی استان قرار داده است. موضوعاتی مانند "پیگیری مستمر برای رفع موانع تولید"، "جذب سرمایهگذاری خارجی" و "تکمیل پروژههای نیمه تمام" کلیدواژههای پرتکرار در این بازه زمانی هستند. این تصویر، اگرچه مثبت و توسعهمحور است، اما تمام واقعیتهای مدیریتی استان را بازتاب نمیدهد و لایههای پیچیدهتر عملکرد استاندار در حوزههای سیاسی و مدیریتی را پنهان میسازد.
رویکرد مدیریتی: دیپلمات در اتاق جنگ اقتصادی
یکی از مهمترین نقدهای وارد بر عملکرد موالیزاده، به سبک مدیریتی و انتصابات وی بازمیگردد. خوزستان به دلیل ماهیت صنعتی، کشاورزی و مرزی خود، نیازمند مدیرانی با سابقه عملیاتی و میدانی است. با این حال، سوابق شخص استاندار عمدتاً ماهیتی ستادی و اداری دارد. این ویژگی در برخی انتصابات کلیدی وی نیز مشاهده میشود. شواهد نشان میدهد که این رویکرد، منجر به ایجاد یک شکاف بین فهم ستادی از مشکلات و واقعیتهای میدانی استان شده است.
از سوی دیگر، برخی رسانههای منتقد، مدیریت استان را به تمرکز بر ملاحظات قومی در انتصابات متهم کردهاند؛ موضوعی که گفته میشود منجر به قفل شدن مدیریت و سنجه شدن انتصابات با "خطکش قومیت" به جای شایستهسالاری شده است. این انتقادات در حالی مطرح میشود که استاندار خود بر لزوم استفاده از ظرفیت تمام اقوام و حرکت در مسیر عدالت تأکید کرده است. با این حال، آنچه مسلم است، انتصاب مدیران نیازمند شناخت عمیق از بافت اجتماعی و اقتصادی پیچیده خوزستان است؛ چالشی که به نظر میرسد تیم مدیریتی جدید همچنان با آن درگیر است.
سیاست سکوت در بحران شهری اهواز
شاید بارزترین نمونه از رویکرد سیاسی موالیزاده را بتوان در نحوه مواجهه او با بحران طولانیمدت میان شهردار و شورای شهر اهواز مشاهده کرد. این درگیری که مدیریت شهری مرکز استان را برای ماهها قفل کرده و خدماترسانی به شهروندان را با اختلال جدی مواجه ساخته بود، در دوره استانداری وی با شدت بیشتری ادامه یافت. سکوتی که در پشت صحنه به تلاش به برای انحلال تغییر شکل یافته بود.
برخلاف انتظار افکار عمومی و نخبگان که از نماینده عالی دولت به عنوان فصلالخطاب انتظار مداخلهای موثر برای پایان دادن به این بلبشوی مدیریتی را داشتند، استاندار سیاست عدم مداخله بصورت علنی را در پیش گرفت. تحلیلگران سیاسی این رویکرد را یک تصمیم حسابشده برای پرهیز از پرداخت هزینه سیاسی و درگیر نشدن در مناقشهای پیچیده و فرسایشی میدانند. نتیجه این بیعملی، تعمیق بحران و افزایش نارضایتی عمومی بود. از منظر حکمرانی، این انفعال به عنوان یکی از نقاط ضعف جدی در کارنامه سیاسی وی ثبت میشود، چرا که استاندار به عنوان حافظ منافع عمومی، نتوانست یا نخواست از ابزارهای قانونی و نفوذ سیاسی خود برای حل یکی از مهمترین چالشهای مرکز استان بهره گیرد.
چالش روابط عمومی: از سرپرستی طولانی تا نامه جنجالی
یکی از پرحاشیهترین بخشهای مدیریتی در دوره موالیزاده، عملکرد اداره کل روابط عمومی استانداری بوده است. ادامه فعالیت سرپرست این اداره کل برای مدتی بیش از مهلت قانونی ۳ تا ۶ ماهه، نقض آشکار اصول مندرج در ماده ۷ قانون مدیریت خدمات کشوری است که بر تخصصگرایی، شایسته سالاری و ثبات در مدیریت تأکید دارد. این بیثباتی در یکی از کلیدیترین پستهای ارتباطی دولت در استان، نشانهای از چالش در تصمیمگیریهای مدیریتی کلان تلقی میشود.
نقطه اوج این چالش، انتشار نامهای از سوی این اداره کل بود که در آن، یک روزنامه خاص برای "همکاری و انتشار عملکرد یکساله" به کلیه ادارات استان معرفی شده بود. این اقدام که با واکنش منفی گسترده اهالی رسانه مواجه شد، یک خطای فاحش حرفهای بود. وظیفه ذاتی روابط عمومی استانداری، ایجاد یک فضای رسانهای عادلانه و رقابتی و تسهیل دسترسی تمام رسانهها به اطلاعات است، نه تبدیل شدن به بازوی تبلیغاتی یک رسانه خاص. این نامه، شائبه رانت رسانهای را بسیار تقویت کرد و اعتبار و بیطرفی این نهاد را به شدت زیر سؤال برد.
آیا موالیزاده انتخاب درستی از سوی پزشکیان برای خوزستان بود؟
سید محمدرضا موالیزاده مدیری باوقار و با پیشینهای قابل احترام در عرصه دیپلماسی و فرهنگ است. اما کارنامه چند ماهه او در خوزستان نشان میدهد که این استان پرآشوب، با جنگهای پنهان سیاسی و بحرانهای عملیاتی، نیازمند مدیری از جنس دیگر است؛ مدیری که علاوه بر توانایی رایزنی در پایتخت، از قدرت تصمیمگیری قاطع در میدان و جسارت پرداخت هزینههای سیاسی برای حل بحرانها برخوردار باشد.
رویکرد مدیریتی او که مبتنی بر اداره امور به جای راهبری تحول است، و سیاست سکوت او در قبال بحرانهای سیاسی داخلی، با نیازهای فوری استانی که در خط مقدم چالشهای اقتصادی و اجتماعی کشور قرار دارد، همخوانی کامل ندارد. شاید جایگاه واقعی او نه در استانداری خوزستان، که در مسندی دیپلماتیک در کشوری دوردست مانند الجزایر باشد؛ جایی که بتواند از تواناییهای دیپلماتیک خود به بهترین شکل بهره گیرد، بی آنکه درگیر پیچیدگیهای یک مدیریت عملیاتی و بحرانخیز شود.
23











