مستندی برای کشف راز دیوید لینچ؛ از «کله‌پاک‌کن» تا «بلو ولوت»

خبرآنلاین سه شنبه 06 آبان 1404 - 14:31
فیلم مستند «دیوید لینچ؛ معمایی در هالیوود» ساخته «استفان ژ» در قالب صد و چهاردهمین برنامه «مستنداتِ یکشنبه» در خانه هنرمندان ایران، اکران شد و پس از نمایش فیلم، «امیرحسین بهروز» منتقد سینما درباره آن صحبت کرد. اجرای این جلسه را سامان بیات برعهده داشت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از اتاق خبر خانه هنرمندان ایران، این اثر، مستندی تازه درباره دیوید لینچ کارگردان فقید سینمابه همراه مصاحبه با منتقدان و عوامل فیلم‌های اوست... به عبارتی دیگر، فیلم مقاله‌ای درباره آثار و جهان لینچ است.

سامان بیات در ابتدای نشست یادآور شد که این اثر به دلیل تازگی و موضوع به‌روز خود در اولویت نمایش قرار گرفته است: «پیش از این هم مستند «لینچ و اوزو» را داشتیم که با استقبال مخاطبان روبه‌رو شد. آثار مربوط به هنرمندان معاصر همیشه جذاب‌اند.»

مستندی برای کشف یک راز

امیرحسین بهروز منتقد سنیما در آغاز برنامه گفت: «خیلی خوشحالم که پس از مدت‌ها در خانه هنرمندان هستم. این مستند تازه منتشر شده و ساخت آن به هفته‌ای پیش از آغاز جنگ بازمی‌گردد.»

بهروز در تحلیل خود، ساختار مستند را «پژوهشی و هدف‌مند» توصیف کرد و گفت: «فیلم از همان ابتدا هدفش را اعلام می‌کند. پیش از شروع، جملاتی از دیوید لینچ نمایش داده می‌شود که نگاه او به فیلم‌سازی را نشان می‌دهد. کلیدواژه‌ی اصلی فیلم «راز» است؛ تلاشی برای کشف اینکه چه چیزی باعث شد لینچ به چنین هنرمندی تبدیل شود.»

او افزود: «فیلم به نوعی یادآور «همشهری کین» است؛ جایی که واژه‌ی رزباد در لحظات پایانی عمر شخصیت اصلی گفته می‌شود و همه در پیِ فهم معنای آن هستند. در این مستند هم سازندگان به دنبال کشف راز در هالیوود هستند.»

دو سطح روایت

بهروز معتقد است مستند در دو سطح روایت می‌شود: «یکی سطح عینی، درباره‌ی موضوعات آشکار و مستقیم، و دیگری سطحی نمادین که با ظرافت به مفاهیم پنهان اشاره دارد. در نهایت، مخاطب باید تصمیم بگیرد که آیا موفق به کشف آن راز شده است یا نه.»

امیرحسین بهروز در توضیح ویژگی‌های فرمی مستند «هالیوود» گفت: «این فیلم ساختاری مصاحبه‌محور و گفت‌وگومحور دارد، اما تلاش می‌کند صحنه‌پردازی‌ها و میزانسن‌های دیوید لینچ را در فضای مستند بازسازی کند. رستوران مشهور، تلفن‌ها، فضاهای گفت‌وگو و ابزارهایی که در صحنه دیده می‌شود، همگی با الهام از جهان بصری لینچ طراحی شده‌اند. بخشی از مصاحبه‌ها نیز در فضاهای بازسازی‌شده انجام می‌شود و تصاویر آرشیوی، این گفت‌وگوها را تکمیل می‌کنند. همین رویکرد باعث شده مستند شکل متفاوتی نسبت به آثار مشابه داشته باشد.»

او در ادامه تحلیل خود را در «سطح عینی» اثر پی گرفت و توضیح داد که مستند در سه پرده تنظیم شده است: «پرده‌ی اول به فیلم «کله‌پاک‌کن» می‌پردازد؛ اثری که به یک فیلم کالت تبدیل شد و دروازه‌ی ورود دیوید لینچ به هالیوود را گشود. این فیلم، از متفاوت‌ترین نمونه‌های آثار کالت است. برخلاف بسیاری از فیلم‌های کالت که بازتابی از فرهنگ عامه یا اقلیت‌های اجتماعی‌اند، چنین ویژگی‌ای ندارد. در واقع فیلمی پیچیده و روشنفکرانه است، اما همین تفاوت باعث شد توجه هالیوود به لینچ جلب شود.»

بهروز با اشاره به جایگاه فیلم‌های کالت در تاریخ سینما افزود: «فیلم‌های کالت معمولاً مخاطبان خاص و محدودی دارند که بارها و بارها به تماشای آن می‌نشینند. اما «کله‌پاک‌کن» در میان همین محدودیت، تأثیر عمیقی بر سینمای مستقل و حتی جریان اصلی گذاشت. لینچ پس از آن با حمایت مل بروکس وارد هالیوود شد و فیلم «دیون» را ساخت، گرچه آن پروژه شکست خورد. اما در ادامه با ساخت «بلو وِلوِت» مسیر خود را تثبیت کرد.»

او در ادامه گفت: «بخش بعدی مستند به سریال «توئین پیکس» اختصاص دارد؛ تجربه‌ای که مرز میان سینما و تلویزیون را در کار لینچ از میان برد. حضور تلویزیون در آثار لینچ از مهم‌ترین موضوعات مطالعات سینمایی است. همان‌طور که در ژانر وحشت، همیشه نوعی ترس از رسانه‌ی جدید وجود دارد، در آثار لینچ نیز تلویزیون به‌عنوان ابزاری برای بازنمایی ذهن، خیال و رسانه‌ مدرن حضور دارد.»

دیوید لینچ؛ رازِ خانه و فقدان مادر

امیرحسین بهروز در بخش پایانی سخنانش درباره مستند «آرت لایف» گفت: «در این فیلم جملاتی از خود لینچ وجود دارد که بسیار کلیدی‌ هستند. او تعریف می‌کند که در نوجوانی مادرش به او گفته بود «تو آدم ناامیدکننده‌ای هستی». همین جمله در او ماند و مسیر ذهنی‌اش را شکل داد. لینچ از دوران دبیرستان از خانه جدا شد و با یکی از دوستان نقاشش، آقای فیسسک، هم‌خانه بود. در همان دوران تجربه‌های عجیبی داشت؛ مثلاً در زیرزمین خانه نمونه‌هایی از مواد غذایی و گل و حیوانات را گذاشته بود تا فرایند فاسدشدنشان را ثبت کند. وقتی این کار را به پدرش نشان داد، پدر پس از چند دقیقه سکوت فقط گفت فکر می‌کنم تو هیچ‌وقت نباید بچه‌دار شوی.»

بهروز ادامه داد: «پس از آن، لینچ در سال ۲۰۰۷ فیلم کوتاهی سه‌دقیقه‌ای ساخت. فیلم در فضایی متروکه می‌گذرد و کودکی را نشان می‌دهد که گریه می‌کند و والدینی که به او نمی‌رسند. این مضمون، بازتاب همان ترس از پدر و مادر بودن است که ریشه در کودکی‌اش دارد.»

او تحلیل خود را این‌گونه جمع‌بندی کرد: «ترس از پدر شدن، فقدان مادر و خانه‌ای که آدم بتواند به آن برگردد، تم اصلی سینمای لینچ است. از «کله‌پاک‌کن» تا «بلو ولوت» و «واید اَت هارت»، مادرها اغلب منشأ رنج‌ هستند و خانه، جایی است که همیشه از دست می‌رود. مستند «آرت لایف» این ریشه‌ها را در زندگی واقعی او آشکار می‌کند. در نقاشی‌هایش هم می‌بینیم که این فقدان و اضطراب چگونه به فرم بصری تبدیل شده است.»

او در پایان افزود: «این مستند در واقع چکیده‌ای از تمام جهان لینچ است؛ انگار مقاله‌ای تصویری درباره‌ی آثارش. در نسخه‌ی آمریکایی حتی عنوانی معنادار دارد.»

در ادامه‌ی نشست، بهروز به چند منبع مکتوب درباره‌ی سینمای لینچ اشاره کرد: «کتاب «صید ماهی بزرگ» که گفت‌وگویی با خود لینچ است، و کتاب «هنر امر والا به سوی هنر امر مضحک» نوشته ژیژک از مهم‌ترین منابع نظری درباره‌ی او هستند. ژیژک در این کتاب با تکیه بر نظریات لکان، دقیقاً به مسئله‌ فقدان و خلأ در آثار لینچ می‌پردازد.»

59234

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.