پاشیدن زندگی ۲ زن به خاطر یک عشق قدیمی | زندگی مشترک عاشقانه‌ام ناگهان تغییر کرد

همشهری آنلاین سه شنبه 06 آبان 1404 - 14:39
زنی با مراجعه به پلیس گفت که از یک زن به خاطر از هم پاشیدن زندگی مشترکش و نیز شوهر خود شکایت دارد.

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۴۲ ساله به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: روزی که در سن ۳۷ سالگی با سعید آشنا شدم، تصورم این بود که سرنوشت فرصتی را برای آینده‌ام رقم زده است. او از ازدواج قبلی خود دختری ۱۳ ساله داشت که با مادرش زندگی می کرد.

سعید مردی آرام و موقر بود و من احساس می‌کردم او از گذشته خودش درس گرفته و مانند من سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته است. من هم که فقط یک سقف امن می‌خواستم، با او پیمان ازدواج بستم. دخترش مرا خاله ثریا صدا می‌زد و هر بار که به منزلم می‌آمد، گویی آرامش بیشتری را تجربه می‌کند؛ با هم فیلم می‌دیدیم، آشپزی می‌کردیم و...

زندگی بدون دغدغه‌ای را می‌گذراندیم تا اینکه از حدود ۶ ماه قبل همه چیز تغییر کرد. رفتارهای عاطفی همسرم سرد شد و او هر بار فقط خستگی را بهانه می‌کرد. شب‌ها دیر به خانه می‌آمد، غذا نمی‌خورد و بسیار پرخاشگر شده بود.

وقتی درباره رفتارهایش توضیح خواستم، ناگهان با یک سیلی محکم صورتم را کبود کرد. چند روز بعد فهمیدم همسرم دوباره به آغوش اعتیاد بازگشته است، با آنکه در آغاز زندگی مشترک سوگند خورده بود که اعتیادش را ترک کرده و دیگر هیچ‌گاه به سمت مواد مخدر نمی‌رود.

حالا دیگر سعید آن مرد خوشرو و مودب نبود، اعتمادم را از بین برده و رفتارهایش به‌شدت مشکوک بود. رمز گوشی تلفنش را پنهان می‌کرد و حتی گوشی را با خودش به حمام می‌برد! تماس‌های مشکوک زیادی داشت و بسیاری از پیام‌هایش را پاک می‌کرد.

یک شب وقتی خواب بود شماره ناشناسی تماس گرفت که نام «نازی» روی صفحه‌نمایش حک شد. ضربان قلبم تند می‌زد و احساس می‌کردم سقوط می‌کنم. نفسم بند آمده بود. نازی همان عشق دوران مجردیش بود که زندگی اولش را متلاشی کرد و سعید از همسرش جدا شد. می‌دانستم حالا همان بلا به سر خودم می‌آید.

به آرامی پیام‌ها را خواندم؛ دلم برایت تنگ شده، یاد آن روزها بخیر و... ! با دیدن این جملات دست و پاهایم به لرزه افتاد. یخ کرده بودم. از درون فروریختم، اما چیزی نگفتم.

صبح روز بعد وقتی متوجه ماجرا شد، باز هم مرا کتک زد که چرا به گوشی تلفن او دست زده ام. موضوع را که جویا شدم، ابتدا انکار کردT اما بعد با لحن بی ادبانه ای گفت او را دوست دارم و نمی توانم فراموشش کنم! گفتم پس من چه بودم، یک پوشش برای عشق گذشته‌ات؟

خلاصه دیگر نتوانستم تحمل کنم به دادگاه رفتم و از او شکایت کردم چراکه آن زن ناجوانمردانه دومین زندگی سعید را متلاشی کرد و آینده مرا نیز به تباهی کشاند.

با شکایت این زن جوان و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار رئیس کلانتری شفای مشهد، نازی تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و سعید نیز به اتهام ارتباط نامشروع به کلانتری احضار شد تا این ماجرای تاسف‌بار زیر ذره‌بین تحقیقات قرار گیرد.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.