به گزارش هشمهری آنلاین، اللهکرم مشتاقی، کارشناس مسائل لبنان در فرهیختگان نوشت: طبق آخرین نظرسنجیها، همچنان نتانیاهو و طیف متحد با او جلوتر از اپوزیسیون هستند، با این وجود تعدادشان به اندازهای نیست که بتوانند کابینه تشکیل دهند و به عدد ۶۱ نمیرسد. از طرفی از یکیدو ماه گذشته تاکنون، تعداد کرسیهایی که طبق پیشبینیها به طیف نتانیاهو و متحدان آن تعلق میگیرد، در حال کاهش است. اگرچه همچنان نسبت به اپوزیسیون بیشتر است، ولی در یک سیر نزولی قرار دارد. این یعنی رژیم صهیونیستی و ساکنان سرزمینهای اشغالی، رأی هیجانی خود را به صندوق نتانیاهو میریزند و هرقدر این هیجان کمتر شود و جامعه به سمت صلح و آتشبس کشیده شود، این آرا نیز کمتر میشود. در حال حاضر، مربعی که نام آن را «مربع بال» میگذارم، یعنی بنت، آیزنکوت، لاپید و لیبرمن، در حال تشکیل اجماع هستند تا بتوانند نتانیاهو را در انتخابات بعدی شکست دهند. نتانیاهو از وضعیت سیاسی داخلی ترس دارد. جامعه صهیونیستی از او خسته شده و افکار متحدان آن از جمله بنغفیر و سموتریچ مشمئزکننده، دردسرساز و به تعبیری به چهره اسرائیل و ادعاهای دموکراتیک خدشه وارد کرده، بنابراین مردم میخواهند از این وضعیت عبور کنند.
نتانیاهو متوجه این تحول شده و میداند اگر جامعه به سمت آرامش برود، تعداد آرای او کمتر و کمتر میشود. طی چند ماه گذشته میزان آرای نتانیاهو، اگرچه نسبت به اپوزیسیون بیشتر است؛ اما از حد قانونی لازم برای تشکیل دولت جدید کمتر است، بنابراین گفته میشود برای جلوگیری از فروکشکردن هیجان، تا یک سال آینده، نتانیاهو در دوره زمستانی کنست، رأی به انحلال کنست - که همان پارلمان رژیم صهیونیستی است - خواهد داد.
مقاومت و نظم امنیتی، ۲ مؤلفه مؤثر در طراحیهای منطقهای
از بعد منطقهای، دو پایه «مقاومت» و «نظام امنیتی جدید» رفتار نتانیاهو و رژیم صهیونیستی را در هر آنچه در منطقه و بهویژه در لبنان میگذرد، طراحی میکند؛ بعد مقاومت به این معناست که رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیده که مقاومت در حال بازیابی خود است و بهخصوص حزبالله لبنان، بهعنوان یکی از اعضای الهامبخش و توانبخش محور که به مرحله سامانبخشی محور مقاومت رسیده و میتواند نقش بسزایی در احیا یا ترمیم محور مقاومت داشته باشد، بنابراین باید از این ترمیم جلوگیری شود. در بعد نظام امنیتی جدید نیز، طوفان الاقصی عرصه را برای شکلگیری یک نظم امنیتی تازه فراهم کرده، یعنی از یکسو رژیم صهیونیستی و از سوی دیگر محور مقاومت در تقابلند تا نظم مورد نظر خود را اعمال کنند. نظم مورد نظر مقاومت عبارت است از مخالفت با اشغالگری، مخالفت با حضور بیگانه، مخالفت با حمله خارجی و مخالفت با نظم تحمیلی، در مقابل، نظم مورد نظر رژیم صهیونیستی و آمریکا، یکی از پایههای اصلی آن عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی است.
چرا اسرائیل، حملاتی علیه لبنان شروع کرد؟
رژیم صهیونیستی تصور میکرد حزبالله در دریایی از بحرانها غرق خواهد شد. به تصور آنها، بعد از به شهادت رسیدن سیدحسن نصرالله و تا زمان انعقاد آتشبس در آذرماه ۱۴۰۳ حزبالله باید روندی نزولی را طی میکرد؛ در ساماندهی آوارگان، در نوع تعامل با ارتش، در مدیریت روابط با کشورهای عربی، در تقابل با گروههای تکفیری، در مدیریت داخلی و ترمیم ضربات امنیتی و نظامی خورده، آنها تصور میکردند حزبالله درجا خواهد زد. اما حزبالله، حداقل از مهرماه به این سو ثابت کرد از پشتوانه عظیم مردمی برخوردار است و ققنوسوار از خاکستر و آتشی که رژیم صهیونیستی بر لبنان تحمیل کرده بود، برمیخیزد، بنابراین صهیونیستها چاره را در حضور حداکثری و ضربتی خود دیدند. از اینرو، شاهد چنین حملاتی در لبنان هستیم و احتمالاً همچنان خواهیم بود.
راهبرد اسرائیل برای جنگ علیه لبنان
راهبردهای اسرائیل برای جنگ علیه لبنان؛ ۱. جلوگیری از بازسازی لبنان و مناطق شیعهنشین در درجه اول هدف قرار دارد؛ ابتدا روستاها و شهرهای مرزی، حداقل تا پنج کیلومتر، شهرهای زیر رودخانه لیتانی که ۸۰۰ کیلومتر مربع را بهصورت کلی دربر میگیرد از لبنانِ ۱۰هزار کیلومتری و گام سوم، شرق لبنان است که دره بقاء و بعلبک را در بر میگیرد. رژیم صهیونیستی در مرحله اول بنا دارد که بازسازی در این مناطق شکل نگیرد و به همین خاطر میبینیم که کارخانههای آسفالتسازی، سنگشکنها و سیمانسازیها را هدف قرار میدهد. ۲. یکی از اهداف اصلی رژیم صهیونیستی، تأثیرگذاری بر انتخابات پیشِ روی لبنان است. چهار پنج ماه دیگر انتخابات لبنان است. در انتخابات قبلی، طیفی به نام جامعه مدنی شکل گرفت و توانست ۱۲ یا ۱۳ نماینده را برای اولینبار به مجلس بفرستد. این تعداد زیاد از سوی «جامعه مدنی» وارد مجلس شدند که اتفاقاً اینها عموماً ضدمقاومتند؛ اما در سالهای اخیر، این جامعه مدنی فروکش کرده است؛ جامعهای که بعد از اعتراضات ۲۰۱۹ شکل گرفته بود، اکنون دیگر عِدّه و عدّهای برایش باقی نمانده است. حالا بهانهای لازم است که اینها مجدداً برخیزند و تجدید قوا کنند. چه بهانهای بهتر از اینکه حزبالله را عامل جنگ، ناامنی و نابسامانی لبنان معرفی کنند؟
رژیم صهیونیستی، ابزار و بهانهای برای متحدان پنهان خود در داخل لبنان ایجاد میکند. ۳. واداشتن حزبالله به حرکتهای هیجانی است. حزبالله ملاحظات لبنانی، عربی و ملی دارد. در طراحی واکنشهای خود، عِدّه و عدّهاش را میبیند، اولویتهای خود را لحاظ میکند و نمیخواهد وارد هیجان با رژیم صهیونیستی شود. ایبسا این جنگ به تعبیری جنگی آزمایشی باشد؛ رژیم صهیونیستی میخواهد ببیند حزبالله از آتشبس به اینسو در کجاها توانسته خود را بازسازی کند، کجاها را ترمیم کرده و اگر بخواهد حمله کند، از کجا حمله خواهد کرد؟ اما حزبالله نمیخواهد در حال حاضر این برگ را رو کند و وارد کنش هیجانی شود که عامل آن رژیم صهیونیستی است؛ چراکه رژیم خود را برای این تقابل هیجانی آماده کرده است. ۴. تلاش برای بههمریختگی داخلی لبنان، هدف دیگر است. همچنان امیدوارند شیعه با شیعه، شیعه با سنی، شیعه با مسیحیت و در بالاترین سطح، حزبالله و مقاومت با سهگانه ارتش، ریاستجمهوری و کابینه دربیفتند و درگیر شوند تا تشنج سیاسی در لبنان ایجاد شود.
حزبالله با ابتکار، شجاعت و دیپلماسی بسیار فعال و قوی خود توانسته جامعه پرتلاطم سیاسی لبنان را مدیریت کند و از یک جنگ داخلی نظامی و سیاسی عبور دهد. با این حال، اسرائیل همچنان امیدوار است بتواند حزبالله را با یک واکنش هیجانی مواجه کند که ابعاد امنیتی، نظامی و سیاسی آن، دامان خود حزبالله را بگیرد. اما حزبالله دست دشمن را خوانده و وارد بازیای که طراحیاش با تلآویو باشد، نخواهد شد.
در بعد راهبردی، رژیم صهیونیستی حملات خود را کوتاهمدت و ضربتی انجام خواهد داد و به دنبال مدیریت جمعیتی لبنان خواهد رفت، یعنی ژئوپلیتیک در این جنگ، بسیار مهم خواهد بود. هدف این است که بتواند جمعیت، رأیدهندگان لبنانی را به تعبیر خودش کنترل و مدیریت کند، چون طبق قانون لبنان، هرکسی باید در محل تولد خود رأی بدهد، بنابراین شیعیان باید به شهرها و روستاهای خود بازگردند. اگر هم جنگی باشد، اینها نمیتوانند در رأیگیری شرکت کنند و در نتیجه آرای بسیار کمی خواهند داشت و انتخابات مدیریت خواهد شد. اما شاهد بازگشت جنگ ۶۶ روزه و آنچه در مهرماه رخ داد، نخواهیم بود.
ابعاد حملۀ احتمالی رژیم صهیونی به لبنان
رژیم صهیونیستی اگر بتواند دستاویز حقوقی و بینالمللی پیدا کند ولو کوچکترین، همان را عَلَم میکند و وارد عمل میشود؛ اما اگر دستاویزی نداشته باشد، با مفاهیم مورد نظر خودش که در داخل سرزمینهای اشغالی بر سر آنها به توافق رسیدهاند ـ از جمله «دفاع ملی»، «حمله پیشدستانه»، «توازن قدرت»، «توازن وحشت» و مانند این مفاهیم ـ وارد جنگ با لبنان خواهد شد. رفتارهای هیجانی نتانیاهو در چندماه اخیر نشان داده که این رفتارها اتفاقاً به ضرر اسرائیل تمام شده و بهصورت کلان موجب نگرانی غرب و بهویژه آمریکا شده است، زیرا رفتارهای هیجانی نتانیاهو در بلندمدت به ضرر رژیم صهیونیستی خواهد بود. مشهورترینِ این رفتارها، حمله به قطر بود و همان اظهار زندهکردن مفهوم «نیل تا فرات» که دو حرکت کاملاً هیجانی و ناشیانه محسوب میشد. یکی دیگر از همین حرکتهای هیجانی، همین حمله گسترده احتمالی به لبنان خواهد بود. اگر حمله از آنچه که هست گستردهتر شود، به ضرر رژیم صهیونیستی در سطح کلان تمام خواهد شد، هرچند ممکن است تنفس مصنوعی موقتی به نتانیاهو بدهد. البته این هم قطعی نیست و بستگی به نوع کنش دنیا، حزبالله، محور مقاومت و لبنان خواهد داشت. در حال حاضر برای دولتمردان لبنان ثابت شده که یونیفل و ارتش، توان دفاع از لبنان را ندارند و سیادت لبنان ـ که مسئلهای بسیار مهم و مقدس، دستکم در مفهوم برای لبنانیها، محسوب میشود ـ خدشهدار شده است. طبق نظرسنجی اخیر، بیش از نیمی از لبنانیها که لزوماً شیعه نبودند، (۵۸ درصد) گفتهاند با خلع سلاح حزبالله موافق نیستند و حدود ۸۰ درصد نیز گفتهاند ارتش بهتنهایی قادر به دفاع از لبنان نخواهد بود. اینها برگهای برنده حزبالله هستند.
تجمعات چشمگیری که در دهه اول مهرماه، در جریان تشییع پیکر سید شهدای امت و پس از آن رخ داد، ثابت کرد که حزبالله از پشتوانه عظیم مردمی برخوردار است. دولت لبنان ـ به معنای کابینه ـ که در میان سهضلعی ارتش، ریاستجمهوری و کابینه، تندترین مواضع را نسبت به حزبالله داشت، حتی این روزها منعطفتر شده است. اظهاراتی که میشل عون روز سهشنبه، انجام داده و گفته که «حزبالله را به زور نمیشود خلع سلاح کرد» نکتهای بسیار مهم و امیدوارکننده است. اگر رژیم صهیونیستی از حدی فراتر برود، فضای داخلی لبنان نسبت به حزبالله و مقاومت همگراتر خواهد شد، یعنی نهتنها مردم را علیه حزبالله تحریک نخواهد کرد، بلکه آنها را منعطفتر خواهد ساخت.
اگرچه ممکن است در کنار این، یک تنفس مصنوعی هم به جامعه ـ به تعبیر خودشان «جامعه مدنی» ـ داده شود؛ جامعهای که منظور از آن همان تعداد کاندیداهایی هستند که با این عنوان وارد مجلس میشوند.












