با باز کردن برخی از کانالها و پلتفرمهای آنلاین، یا حتی گذر از سطح شهر و نگاه کردن به بیلبوردهای مترو، جملهای به چشم میآید که جرقه یک رویاست: سفر قسطی!
به گزارش فرارو، با نابهسامانیهای اقتصادی و افزایش هزینههای زندگی، سفرهای رویایی کمکم از سفر دور دنیا به اروپای دور، بعد به کشورهای همسایه و سپس به سفرهای داخلی و نهایتاً سفرهای کوتاه یک یا دو روزه در اطراف شهر تقلیل یافتهاند و حالا قسطی شدهاند؛ البته وقتی حتی خرید اقلام خوراکی اساسی مانند گوشت، برنج و لبنیات به شکل اقساطی انجام میشود، عجیب نیست که شرکتهای گردشگری هم به فکر فروش سفر قسطی بیافتند. پیام تبلیغاتی «الان برو، سال بعد پرداخت کن!» این رویا را تداعی میکند که سفر رفتن غیرممکن نیست.
در این میان سفر چیزی فراتر از جابهجایی از نقطهای به نقطه دیگر است؛ این تجربهای است که به بازسازی روانی، کاهش استرس و ایجاد خاطرات مشترک کمک میکند. مسئله اما اینجاست که آیا برای چند روز سفر کوتاه، تحمل بار بدهی منطقی است و آیا این پیام به جامعه منتقل میشود که همه چیز فراهم است و با هر میزان درآمد میتوان تجربیاتی لوکس داشت؟
علیرغم گفتهی یکی از چهرههای دانشگاهی کشور که گفته بود: «من هر روز در میدان ترهبار زندگی را جاری میبینم؛ کمتر کشوری مانند ایران وجود دارد که مردمش با چهار کیسه پر از خرید به خانه برگردند و هر بار از پارکها عبور میکنم بوی کباب در فضا پیچیده است»، واقعیتهای اقتصادی جامعه چیز دیگری را نشان میدهد. با نگاهی به آمار تورم و قدرت خرید، میتوان دریافت که وضعیت معیشتی مردم چندان مطلوب نیست.
جامعه ایران که تا چند سال پیش سفر را یکی از اصلیترین برنامههای تعطیلات خود میدانست، امروز بیشتر به تفریحهای ساده و کمهزینه مانند گذراندن یک روز در پارکها بسنده میکند. روزنامه شرق نیز در اردیبهشتماه امسال، تنها یک ماه پس از پیک سفرهای نوروزی، گزارش داد که «در یک سال گذشته تنها ۷ میلیون و ۷۸۸ هزار خانوار ایرانی حداقل یکبار به سفر رفتهاند»؛ آماری که نشان میدهد نزدیک به ۷۰ درصد مردم، یعنی بیش از دو سوم جمعیت کشور، اصلاً سفری نداشتهاند.
از سوی دیگر، رؤیاهای مردم برای سفر نیز مانند سفرههایشان کوچکتر شده است. ایرانیهایی که روزی آرزوی سفر به دور دنیا یا دیدن کشورهای اروپایی و همسایه را داشتند، حالا بیشتر به دنبال سفرهای یکروزه در اطراف شهر خود هستند. گزارش مرکز آمار ایران که در اسفند گذشته منتشر شد، بیان میکند سهم سفر در سبد هزینه خانوارها از ۳ درصد در سال ۱۳۹۶ به تنها ۱.۶ درصد در سال ۱۴۰۱ کاهش یافته است.
از طرفی گزارش اتاق بازرگانی تهران نشان میدهد هر خانوار تهرانی در سال تنها قادر به صرف ۵.۵ میلیون تومان برای سفر و تفریح است که بهزعم کارشناسان، این رقم حتی برای یک سفر یکروزه نیز کافی نیست. در نتیجه، با افزایش فشارهای اقتصادی، سفر به تدریج از برنامههای خانوادهها حذف شده و بسیاری از آژانسهای گردشگری با کمبود مسافر روبهرو شدهاند. همین وضعیت، زمینهساز گسترش تبلیغات گسترده سفرهای قسطی در سطح شهر و بیلبوردها شده است. در این خصوص رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر سفر هوایی، گردشگری و زیارتی استان تهران هم گفت: «وقتی مردم بودجه پرداخت یکجای هزینه سفر را ندارند، به سفر اقساطی رو میآورند.»
اگرچه کوچک شدن رؤیای سفر روندی تدریجی بوده، اما یکی از نقاط عطف آن، «جنگ ۱۲ روزه» بود. این رویداد باعث شد بسیاری از شرکتهای گردشگری نیروهای خود را تعدیل کنند و در بازگرداندن هزینه مشتریان با مشکلات متعددی روبهرو شوند. روزنامه ای نوشته بود: «بیش از ۵۶۰۰ پرواز در بازه زمانی ۲۳ تا ۳۱ خرداد لغو شد و حجم بالای درخواستهای استرداد، اختلال در تراکنشهای بانکی، مشکلات اینترنتی و نبود اطلاعات دقیق تماس مسافران، باعث شد فرآیند بازپرداخت با تأخیر انجام شود.»
پس از آن نیز ترکشهای جنگ بر پیکر صنعت گردشگری باقی ماند. در این میان، فروش سفرهای قسطی که پیشتر هم وجود داشت، با سرعت بیشتری گسترش یافت. به این ترتیب میتوان گفت، سفر قسطی محصول مستقیم نابهسامانیهای اقتصادی و فشار معیشتی جامعه امروز ایران است.
دو دختر جوان در مترو، در حالیکه تحت تاثیر بنر تبلیغاتی یک شرکت مسافرتی قرار گرفته بودند دیالوگ قابل تاملی داشتند. یکی از آنها گفت: «با هزار بدبختی سه روز مرخصی بگیریم و به سفر برویم، بعد ده ماه قسط بدهیم؟ بر روی بنر نوشته «الان برو سفر، سال بعد حساب کن» انگار قرار است تا سال بعد معجزهای برای جیب ما اتفاق بیافتد!» دختر دیگر پاسخ داد: « در عوض سه روز از همه چیز جدا میشویم، کمی به ذهن استراحت میدهیم و دوباره به گرفتاریهایمان باز میگردیم.»
محسنات و تبعات سفر به شکل قسطی در شرایط کنونی ایران به شکل رقابتی عمل میکند. برای آژانسها و شرکتهای گردشگری، کاهش تقاضا به معنای از دست رفتن درآمد و بحران مالی است. یک شرکت گردشگری در گفتوگو با فرارو گفت: «اگر پرداخت قسطی نبود، نیمی از مشتریان فعلیمان دیگر توان سفر نداشتند.» در این وضعیت، ارائه گزینه سفر قسطی میتواند ابزاری تبلیغاتی برای جذب مشتریان باشد، وعده سفر راحتتر و دسترسپذیرتر.
اما برخی از اقتصاددانان از این طرحها بهعنوان «تله بدهی» یاد میکنند و هشدار میدهند که این طرحها، نهتنها کمکی به بهبود اوضاع مالی خانوارها نمیکنند، بلکه با تحمیل اقساط جدید در کنار هزینههای سنگین زندگی، فشار مضاعفی را بر بودجه خانوار وارد میسازند. ارشک مسائلی که دانشآموخته اقتصاد و پژوهشگر حوزه گردشگری است، در این خصوص گفت: «وقتی فرد در شرایط عادی توان پرداخت یک مبلغ را برای یک محصول ندارد، مسلما اگر برای ۶ ماه یا یک سال، ۲۰ درصد به آن مبلغ اضافه شود، تمایلی به خرید آن محصول – در اینجا تور گردشگری- نخواهد داشت.»
از طرفی ظهور فرهنگ خرید اعتباری و گسترش فروش اقساطی کالاها همچون موبایل، لوازم خانگی، خودرو و غیره بخشی از گرایش عمومی جامعه به تأمین فوری نیازها و پرداخت آن در آینده است. در این بستر، طبیعی است که خدمات تفریحی و گردشگری نیز به سمت چنین شیوهای حرکت کنند.
بنابراین سفر قسطی گاهی بهعنوان راهی برای بازگرداندن سفر به حق همگانی تبلیغ میشود، اما در عمل ممکن است به فریب مشتری منجر شود، چرا که شرایط مالی واقعی را پنهان میکند. این گسست یعنی سفر بهعنوان کالایی لوکس تبلیغ میشود تا تقاضای بیشتری ایجاد شود، اما آنچه فروخته میشود اغلب وعدهای نیمه واقعی است. بنابراین سفر قسطی بهنوعی محصول بازاریابی احساسی است به شکلی که در اختیار افرادی که توان جبران هزینههای حداقلی زندگی را ندارند، رویاهایی به واقعیت بپیوندد که شاید به صورت نقد هرگز عملی نبود.
اما سفر قسطی ابعاد مثبتی هم دارد؛ برای بسیاری از خانوادهها، این نوع سفر فرصتی فراهم میکند تا با وجود فشارهای اقتصادی، از تجربه سفر و استراحت ذهنی محروم نمانند. سفر، بهویژه در شرایط پرتنش و دشوار اقتصادی، نقشی کلیدی در حفظ سلامت روان، بهبود روابط خانوادگی و کاهش فرسودگی شغلی دارد. در این میان، پرداخت اقساطی میتواند نوعی «پل مالی» باشد که امکان دسترسی به این تجربه را برای قشر متوسط و حتی کمدرآمدتر فراهم میکند.
یکی از آن دو دختر که در خصوص آن تبلیغ سفر گفتوگو میکردند در مورد آن گفت: «سفر قسطی در ظاهر تلاشی است برای بازگرداندن رؤیای سفر به سبد زندگی خانوار ایرانی، اما در باطن بازتابی از شرایط اقتصادیای است که در آن حتی تجربههای ساده انسانی، به تعهد مالی و اقساط ماهانه گره خوردهاند.»
دیگری نیز اشاره کرد: «این پدیده نهفقط محصول هوشمندی بازاریابی آژانسهای گردشگری، بلکه نتیجه مستقیم کاهش قدرت خرید، فشار روانی ناشی از تورم و تغییر الگوی مصرف در جامعهای است که میخواهد زندگی عادی را حفظ کند، حتی اگر به بهای بدهی باشد. اما زمانی که هیچ راه حل جایگزینی وجود نداشته باشد به خودی خود تبدیل به یک راه حل منطقی میشود. در واقع احتمالا سال آینده با این مبلغی که به آژانس دادهایم، یک دست لباس هم نمیتوانیم بخریم!»