عصر ایران - در بازی های المپیک تابستانی 1952 هلسینکی، یک لحظه ورزشی نادر رقم خورد که تاریخچه ورزش کشور کوچکی در اروپای غربی را برای همیشه تغییر داد و در عین حال، یکی از عجیب ترین مراسم اهدای مدال را پدید آورد.
جوزف «جوزی» بارتل، دونده اهل لوکزامبورگ، برای بسیاری از تماشاگران و حتی شرکت کنندگان یک ورزشکار ناشناخته بود. لوکزامبورگ، کشوری با جمعیت کم و سابقه ورزشی محدود، هرگز انتظار کسب مدال طلا در سطح المپیک را نداشت.
در فینال مسابقه 1500 متر، بارتل با یک عملکرد استثنایی موفق شد رقبای قدرتمندی چون باب مک میلن آمریکایی را پشت سر بگذارد و با اختلافی ناچیز، مدال طلا را از آن خود کند. این پیروزی یک شوک کامل بود؛ نه تنها برای تماشاچیان، بلکه برای برگزارکنندگان المپیک.

طبق سنت المپیک، پس از اهدای مدال، سرود ملی کشور برنده به افتخار قهرمان نواخته می شود. اما اینجا بود که مشکل پیش آمد.
به دلیل آنکه پیروزی لوکزامبورگ یک اتفاق بسیار بعید تلقی می شد، کمیته برگزارکننده حتی آهنگ ضبط شده یا نت موسیقی سرود ملی لوکزامبورگ را در اختیار نداشتند.
ارکستر مستقر در ورزشگاه، که در شرایط اضطرار قرار گرفته بود، به جای نواختن سرود ملی لوکزامبورگ مجبور شد بداهه نوازی کند.

لحظه تاریخی بارتل، به جای افتخار صرف، با صحنه ای غم انگیز همراه شد. وقتی پرچم لوکزامبورگ بالا می رفت و ارکستر شروع به نواختن آن ملودی عجیب و غریب کرد، جوزی بارتل شروع به گریه کرد.
درحالی که بسیاری گمان می کردند این گریه ی شادی محض است، روایت های موجود از این حکایت می کنند که اشک های بارتل آمیزه ای از احساسات بود. غلبه بر رقبای بزرگ و رسیدن به قله افتخار ورزشی و در مقابل، ناراحتی عمیق از اینکه لحظه اوج حرفه ای یک عمرش، با چنین اجرای ناشیانه ای از سرود ملی کشورش همراه شد.

مدال طلای جوزی بارتل، که در 26 ژوئیه 1952 به دست آمد، تا به امروز تنها مدال طلای المپیک است که به صورت انفرادی برای لوکزامبورگ ثبت شده است.
بارتل سال ها بعد به فعالیت های ورزشی و اداری ادامه داد و حتی در سال های 1973 تا 1977 ریاست کمیته المپیک لوکزامبورگ را بر عهده داشت.