همشهری آنلاین – گروه سیاسی: اندیشکده قطری «شورای امور جهانی خاورمیانه» روز پنجشبه در گزارشی به ارزیابی جنگ ۱۲ روزه با نگاه به تحولات پیشرو پرداخت و با اشاره به وجود احتمال شکلگیری دور تازهای از تنش میان تهران و تلآویو، درسهای جنگ ۱۲ روزه را مورد بررسی قرار داد.
دراین گزارش تصریح شدهاست که اگرچه محور واشنگتن و تلآویو در جنگ ۱۲ روزه آسیبهایی به برخی اهداف ایران وارد کردند، اما در نهایت نتوانستند «فروپاشی داخلی ایران» یا «شکست استراتژیک» این کشور را رقم بزنند؛ بلکه به عکس، اتحاد ملی ایرانیان تقویت شد، ابهام هستهای در دستورکار ایران قرار گرفت و خطر تشدید تنشهای منطقهای در آینده را افزایش داد. در ادامه به برخی محورهای این ارزیابی تحلیلی اشاره میشود.
۱
اهداف راهبردی اسرائیل
- هدف: هدف اصلی اسرائیل از جنگ ۱۲روزه، فروپاشی کامل توان و ساختار سیاسی–نظامی ایران بود.
- ابزارها: از نابودی زیرساختها و رهبران گرفته تا تحریک مردم برای شورش داخلی.
- سناریوهای مطلوب برای تحقق این راهبرد:
- فروپاشی کامل کشور و تجزیه سرزمینی
- برپایی نظام سیاسی جدیدی که با منافع اسرائیل سازگارتر باشد
- از کار انداختن غیرقابل برگشت توان نظامی ایران، به گونهای که در مقابل حملههای آینده اسرائیل کاملاً بیدفاع باشد؛ مانند وضعیت کنونی سوریه و لبنان
۲
دو مسیر ویژه
- نقشه اسرائیلی: تلآویو برای دستیابی به هدف پیش گفته، «دو مسیر پیروزی» طراحی کرده بود:
- ایجاد وضعیت فروپاشی داخلی از طریق ترور، حملات سایبری، ایجاد اضطراب اقتصادی در سطح ملی، نابودی زیرساختها، عملیات روانی، حمله به رسانه ملی، بیمارستانها و...
- کشاندن مستقیم آمریکا به میدان نبرد برای یک حمله نظامی تعیینکننده علیه ایران، آنهم با هدف به دام انداختن واشنگتن در یک مواجهه نظامی «مستقیم»، «گسترده» و «مستمر» با تهران
- نتیجه: این طرح با وجود وارد آمدن برخی آسیبها به ایران، در نهایت شکست خورد.
۳
اشتباههای اسرائیل چه بود؟
- یک تصود اشتباه: یکی از ستونهای راهبردی مخرب اسرائیل، باور قوی، اما کاریکاتوریستی تلآویو به این موضوع بود که «شهروندان ایرانی در میانه جنگی تمامعیار علیه کشورشان، خود به ابزار داوطلبانه برای تکهپارهشدن کشورشان تبدیل میشوند».
- آنچه محقق شد: آنچه در عمل بهوقوع پیوست، موجی از «همبستگی ملی» بود که از حمله اسرائیل به ستونهای اصلی هویت ملی، زیرساختهای مدنی و حس امنیت عمومی برخاست.
- انرژی جمعی ملی: انرژی جمعی ملی، در کنار پاسخ موشکی دقیق ایران، نقش محوری در اختلال در ماشین جنگی تلآویو ایفا کرد.
۴
تغییر دکترین امنیتملی ایران
- تاثیر جنگ ۱۲ روزه: جنگ ۱۲ روزه در بلندمدت زمینه را برای بازتنظیم اساسی در نگاه محوری به موضوع «امنیت ملی ایران» فراهم میکند.
- دفاع ملی: تجربه جمعی، زنده و محسوس مشاهده جنگی دیگر با حضور ارتشهای قدرتمند در داخل مرزهای ایران، بار دیگر «دفاع ملی» را به ضرورتی ملموس در حافظه عمومی ایرانیان تبدیل کردهاست.
- یک گزاره ویژه: بسیاری از ایرانیانی که پس از جنگ ایران و عراق به دنیا آمدهاند، اگرچه شاهد عبور جنگندههای اسرائیلی از سامانههای پدافندی بودند، اما درعینحال دیدند که موشکهای بالستیک ایران چگونه نقش تعیینکنندهای در مهار اسرائیل و تغییر موج جنگ به نفع ایران بازی کردند.
- نتیجه:نتیجه قابلپیشبینی، افزایش حمایت عمومی از تقویت ساختارهای دفاع هوایی ایران، نوسازی ناوگان جنگندههای ایران و گسترش برنامه موشکی است.
- تغییر نگاهها: جنگ ۱۲ روزه همچنین نگاه ملت را نسبت به تهدیدهای امنیتی تغییر دادهاست. برای نخستینبار پس از در دههها، تهدید اسرائیل و آمریکا برای طیف وسیعتری از ایرانیان عادی ملموستر شدهاست.
- واقعیت ماجرا: جنگ اخیر نشان داد آمریکا و اسرائیل تمایل آسیبرساندن نهتنها به آنچه «رژیم» نامیده میشود، بلکه به ایرانیان عادی را نیز دارند.
۵
چشمانداز آینده
- تضعیت موضع راهبردی تلآویو: جنگ ۱۲ روزه ممکن است در بلندمدت موضع راهبردی اسرائیل نسبت به ایران را تضعیف کند؛ آنهم از طریق تسهیل حرکت ایران به سوی رویکرد «ابهام هستهای».
- دولت هستهای اعلامنشده: سوق یافتن تهران به سوی کاهش شدید همکاری با آژانس، بهگفته کارشناسان، ایران را در وضعیت «دولت هستهای اعلامنشده» قرار داده است.
- جمعبندی: اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه توانست ضربات تاکتیکی به ایران وارد کند، اما در سطح راهبردی به هدف نهاییاش نرسید و بهجای فروپاشی ایران، زمینهساز اتحاد داخلی، تقویت بنیه دفاعی و افزایش قدرت بازدارندگی تهران شد.
 
						
 
						










