
چه رازی میان سرمربی تیم ملی و بازیکنی بدون تیم که هر ماه با فهرستی تازه از «پیشنهادهای جهانی» در رسانهها ظاهر میشود و هنوز در هیچجا به میدان نرفته، نهفته است.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، علیرضا جهانبخش، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران، در آستانه جام جهانی ۲۰۲۶ کانادا، مکزیک و ایالات متحده آمریکا در شرایطی ویژه و تا حدی عجیب قرار دارد. او از ماه جون که به پایان قراردادش با باشگاه هیرنفین هلند رسید، هنوز تیمی پیدا نکرده و از ۳۰ فروردین ماه بیش از شش ماه هم از آخرین بازی او برای یک تیم باشگاهی میگذرد. هرچند در عین حال جهانبخش عضو دائمی اردوهای تیم ملی تحت هدایت امیر قلعهنویی به شمار میرود.
جهانبخش، که زمانی از پدیدههای درخشان فوتبال ایران در لیگ هلند بود و با آقایی گلی در اردویژه به لیگ برتر انگلیس هم رسید، حالا در موقعیتی قرار گرفته که هر فیفادی با فهرستی از «پیشنهادهای رنگارنگ» از سراسر دنیا معرفی میشود، اما نه قراردادی امضا کرده و نه حتی به تمرین باشگاهی بازگشته است.
پیشنهاد استقلال، پرسپولیس و یک رویا
نخستین موج خبرسازی درباره آینده جهانبخش به ۹ تیرماه بازمیگردد. در آن زمان، امیر هاشمیمقدم، مدیر برنامههای او، در گفتوگو با تسنیم اعلام کرد: «هم استقلال و هم پرسپولیس خواهان علیرضا بودند، اما او فعلاً قصد بازگشت به ایران را ندارد.»

چند روز بعد، در ۲۷ تیرماه، پیشنهادهای سه باشگاه کرهای، بهعلاوه پیشنهادهایی از هلند، لهستان، اسکاتلند، ترکیه، امارات و قطر در رسانهها ردیف شد؛ فهرستی چشمگیر که در هیچکدام از منابع رسمی فوتبال این کشورها تأیید نشد، اما جهانبخش پیشنهادهای آسیاییاش را رد کرد تا به گفته مدیر برنامهاش، «در فوتبال اروپا بماند». در ادامه خبری از پیشنهاد رسمی اروپاییها هم نشد و کاپیتان بدون تیم، تیم ملی بازهم در فهرست امیر قلعهنویی بود.
پیشنهاد از قبرس تا تکذیب پرسپولیسیها
در ۲۰ مرداد، سایت «۲۴ اسپورتس» قبرس از بمب نقلوانتقالاتی آپولون با علیرضا جهانبخش خبر داد و نوشت: «دو طرف در تماس هستند و مدیران آپولون خوشبیناند که پاسخ مثبت از بازیکن ایرانی بگیرند.». البته احتمالاً منبع این سایت قبرسی هم آشنا بود، وگرنه اگر منبعی رسمی در باشگاه آپولون این خبر را به رسانه قبرسی داده بود، جهانبخش اکنون سه ماه هم از حضورش در این باشگاه میگذشت.
اما کمتر از دو هفته بعد، در ۲ شهریور، بار دیگر خبرهایی درباره پیشنهاد پرسپولیس منتشر شد که طبق پیگیریهای تابناک از مدیران وقت این باشگاه، اصلاً صحت نداشت و پیشنهاد پرسپولیسیها به سال ۱۴۰۳ مربوط میشد و به این مقطع ارتباطی نداشت. با این حال تیم رسانهای جهانبخش ضمن این خبرسازی، اعلام کرد که او تصمیم گرفته منتظر بماند و «پیشنهادهای خارجی خود را بررسی کند».

از اسکاتلند تا توئنته؛ مسیر همیشگی شایعه
در ۷ شهریور، شایعه دیگری از احتمال مذاکره سلتیک و رنجرز اسکاتلند با جهانبخش منتشر شد. دو باشگاه بزرگ که نامشان همیشه در بازار نقلوانتقالات جذاب است، اما این بار نیز هیچ منبع رسمی در اسکاتلند چنین خبری را تأیید نکرد.
در ۲۳ شهریور، پایگاه دادهمحور «SciSports» هلند که احتمالاً بازهم منبعی آشنا داشته، نام جهانبخش را بهعنوان بازیکنی معرفی کرد که میتواند گزینه مناسبی برای باشگاه توئنته باشد، مشروط بر اینکه جان فندن بروم سرمربی جدید این تیم شود؛ مربیای که در آلکمار بهترین دوران بازی جهانبخش را رقم زده بود. با وجود طرح این احتمال، فندن بروم به توئنته رفت، اما تا به امروز خبری از حضور جهانبخش در این تیم نیست. با این حال جهانبخش بازهم عضو ثابت اردوی تیم ملی بود.
دعوت به تیم ملی از استخر و رستوران
جهانبخش پس از اردوی شهریور ماه تیم ملی و حضور در تورنمنت کافا، در امارات دیده شد. تصاویر او در مراکز خرید دبی، حضور در جکوزی به همراه سعید عزتاللهی و رستوران رفتن با علیرضا فغانی، بیشتر نشان از خوشگذرانی بود، اما زمزمههایی هم مطرح بود که جهانبخش به امارات رفته تا با باشگاه الوحده قرارداد امضا کند. هرچند بازهم خبری از قرارداد جهانبخش با باشگاه اماراتی بیرون نیامد و این بازیکن بار دیگر از سوی امیر قلعهنویی به اردوی تیم ملی فراخوانده شد تا انتقادها از این ماجرا اوج بگیرد.

آبان؛ سه پیشنهاد تازه، سه پاسخ تکراری
در آخرین مورد، در ۹ آبان، مدیر برنامههای جهانبخش اعلام کرد که او تا پای امضای قرارداد با یک تیم اماراتی رفته، اما منصرف شده و حالا سه پیشنهاد از آلمان، هلند و بلژیک روی میز دارد. با این حال، نه نام باشگاهها مشخص شده و نه خبری از قرارداد است. جهانبخش همچنان بازیکن آزاد است؛ همانگونه که از پایان فصل گذشته بوده و احتمالاً این اخبار درباره پیشنهادهای جدیدش هم مسیر دوبارهای برای دعوت شدنش به اردوی جدید تیم ملی در فیفادی پیشرو خواهد بود.
رکورد «بیتیمی» در مسیر جام جهانی
جهانبخش فصل گذشته نیز نیمفصل نخست را بدون تیم سپری کرد و در میانه فصل راهی هیرنفین شد؛ تیمی که در پایان فصل او را در فهرست خروج گذاشت. حالا با گذشت نزدیک به ۲۰۰ روز از آخرین بازی رسمی جهانبخش، او هنوز تمرین منظم باشگاهی ندارد، اما در تمام اردوهای تیم ملی دعوت میشود.
این تصمیم امیر قلعهنویی، همانقدر که از نظر تاکتیکی بحثبرانگیز است، از نظر مدیریتی هم پرسشبرانگیز شده؛ آیا در فوتبال ملی ایران، «سابقه» هنوز از «آمادگی» مهمتر است؟
رکورد اروپایی یا رکورد بی تیمی؟
جالب اینکه بارها تأکید شده که این بازیکن با ادامه حضور در اروپا میتواند از مهدی مهدویکیا پیشی بگیرد و به باسابقهترین لژیونر ایرانی تبدیل شود که در سطح اول فوتبال اروپا حضور داشته، اما تفاوت مهم اینجاست که مهدویکیا در تمام سالهای حضورش در لیگهای سطح اول اروپا (Top Five) بازی کرد، در حالی که جهانبخش تنها سه فصل در این سطح بوده است. ضمن اینکه نیم فصل از سال گذشته و نیم فصل تا به اینجای کار، حتی به چنین آمار ساختگی، خدشه میاندازد. اگر روند فعلی ادامه یابد، جهانبخش نه رکورد حضور در اروپا، بلکه رکورد طولانیترین دوره بیتیمی را به نام خود ثبت خواهد کرد.
از کاپیتان ملی تا بازیکن آزاد دائمی
در شرایطی که تیم ملی ایران برای حضور در جام جهانی ۲۰۲۶ آماده میشود، دعوت مداوم بازیکنی که نیمسال بدون باشگاه بوده، نشانهای از بیانضباطی ساختاری در مدیریت فنی تیم ملی است. با این حال، پرسش اصلی اینجاست که چه رازی میان امیر قلعهنویی و علیرضا جهانبخش وجود دارد که او بدون تیم باشگاهی و با انتقادهای فراوان، همچنان پای ثابت اردوهای تیم ملی محسوب میشود؟ آیا این موضوع ارتباط مستقیمی با حفظ جایگاه قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی دارد؟ از آنجایی که برکناری دراگان اسکوچیچ پیش از جام جهانی ۲۰۲۲ قطر به توطئه و کودتای بازیکنان با نقشآفرینی علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی نسبت داده شد، آیا قلعهنویی میترسد با دعوت نکردن جهانبخش به سرنوشت مربی کروات دچار شود؟

جان گرفتن یا در توهم ماندن؟
آیا جهانبخش هنوز میتواند به فوتبالش جان دوباره بدهد؟ بازیکنی که در ۳۲ سالگی افت شدیدی در عملکرد فنیاش نشان داده و بازگشت او با دوران اوج، نیازمند روبهرو شدن با واقعیت است. در شرایطی که فاصله میان خودباوری حرفهای و توهم ماندن در سطح اروپا روزبهروز بیشتر میشود. شش ماه با «پیشنهاد از همهجا» و «قرارداد از هیچجا»؛ تصویری نمادین از واقعیتی تلخ در فوتبال ملی ایران است؛ بازیکنانی که به گذشته میبالند، مدیران و مربیانی که آینده را نمیبینند.