بررسی ۵ ارز دیجیتال شکست خورده؛ چطور سقوط پروژه‌ها را پیش‌بینی کنیم؟

ارزدیجیتال شنبه 10 آبان 1404 - 18:08
قیمت یک ارز دیجیتال در یک روز ۵۰ درصد بالا می‌رود و تمام اینفلوئنسرها در شبکه‌های اجتماعی فریاد می‌زنند که این «بیت‌کوین بعدی» است. این آوای فریبنده یا همان هایپ (Hype) در دنیای ارزهای دیجیتال است؛ نیرویی آن‌قدر قدرتمند که حتی شکاک‌ترین سرمایه‌گذاران را هم به فکر وا می‌دارد: «شاید حق با آن‌ها باشد؟» هیاهو، […] The post بررسی ۵ ارز دیجیتال شکست خورده؛ چطور سقوط پروژه‌ها را پیش‌بینی کنیم؟ appeared first on ارزدیجیتال.

قیمت یک ارز دیجیتال در یک روز ۵۰ درصد بالا می‌رود و تمام اینفلوئنسرها در شبکه‌های اجتماعی فریاد می‌زنند که این «بیت‌کوین بعدی» است. این آوای فریبنده یا همان هایپ (Hype) در دنیای ارزهای دیجیتال است؛ نیرویی آن‌قدر قدرتمند که حتی شکاک‌ترین سرمایه‌گذاران را هم به فکر وا می‌دارد: «شاید حق با آن‌ها باشد؟»

هیاهو، سوخت اصلی تماشایی‌ترین صعودها در بازار ارز دیجیتال است. این نیرو، سرمایه، استعداد و توجهات را به سمت یک پروژه جذب می‌کند. اما زمانی که این هیاهو بر پایه‌های فناوری ضعیف، اقتصاد ناپایدار یا صرفاً تبلیغات توخالی بنا شده باشد، سقوط آن نیز به همان اندازه دراماتیک خواهد بود.

این مقاله، براساس مطلبی در وب‌سایت مدیوم (Medium)، برای سرزنش کسانی که در دام این هیاهو افتاده‌اند، نوشته نشده است. بسیاری از ما چنین تجربه‌ای داشته‌ایم. می‌خواهیم سفری به قبرستان ارزهای دیجیتال داشته باشیم و پنج مورد از پرهیاهوترین ارزهای پنج سال گذشته را کالبدشکافی کنیم تا یاد بگیریم که چگونه نشانه‌های خطر را تشخیص دهیم و به سرمایه‌گذاران هوشمندتری تبدیل شویم.

چه چیزی یک ارز دیجیتال را «بیش از حد تبلیغاتی» می‌کند؟

قبل از اینکه شروع کنیم، بیایید تعاریف را مشخص کنیم. یک ارز دیجیتال «بیش از حد تبلیغاتی» یا Overhyped صرفاً ارزی نیست که قیمتش کاهش یافته باشد. بلکه پروژه‌ای است که شکاف عظیمی بین پتانسیل وعده داده شده و واقعیت نهایی آن وجود داشته است.

معیارهای ما برای قرار گرفتن در این قبرستان عبارتند از:

  • هیاهوی عظیم رسانه‌ای و اجتماعی: همه‌جا حضور داشتند؛ در توییتر، یوتیوب، ردیت و حتی رسانه‌های جریان اصلی.
  • چشم‌اندازی بزرگ و متحول‌کننده: وعده انقلاب در امور مالی، بازی یا خود اینترنت را می‌دادند یا به عنوان «قاتل اتریوم» معرفی می‌شدند.
  • سقوطی تماشایی: سقوط قیمتی ۹۰ درصدی یا بیشتر از اوج تاریخی خود را تجربه کردند که اغلب با از دست رفتن اعتماد به فناوری یا مدل اقتصادی اصلی‌شان همراه بود.

با این توضیحات، بیایید دروازه‌های قبرستان را باز کنیم.

۱. ترا لونا: سقوط ۴۰ میلیارد دلاری

دنیایی را تصور کنید با یک دلار دیجیتال واقعاً غیرمتمرکز و باثبات که نه توسط یک بانک، بلکه توسط یک الگوریتم هوشمند پشتیبانی می‌شود. این وعده ترا یو‌اس‌دی (UST)، یک استیبل کوین الگوریتمی بود. هدف آن حفظ ارزش ثابت ۱.۰۰ دلاری خود از طریق مکانیزم تعادلی با توکن همزادش، لونا (LUNA) بود.

اگر قیمت UST به زیر ۱ دلار می‌رسید، شما می‌توانستید آن را ارزان بخرید و با دقیقاً ۱ دلار لونا جدید معاوضه کنید و سود کمی به جیب بزنید و همزمان به بازگشت قیمت UST به ۱ دلار کمک کنید. اگر قیمت UST بالای ۱ دلار می‌رفت، می‌توانستید برعکس این کار را انجام دهید.

ترا لونا

علاوه بر این، پروتکل انکر (Anchor Protocol) که بر بستر ترا ساخته شده بود، سود سالانه باورنکردنی حدود ۲۰ درصدی را برای سپرده‌گذاری UST ارائه می‌داد. این امر یک سیاه‌چاله تقاضا ایجاد کرد که ده‌ها میلیارد دلار را به درون خود کشید و قیمت لونا را بالا برد. بنیان‌گذار آن، دو کوان (Do Kwon)، به یک سلبریتی در دنیای ارزهای دیجیتال تبدیل شد که به خاطر اعتماد به نفس متکبرانه و ارتش حامیانش، «لوناتیک‌ها»، شهرت داشت.

واقعیت چه بود؟

در ماه مه ۲۰۲۲، این ماشین زیبا از کار افتاد. چند برداشت بزرگ و هماهنگ از پروتکل انکر و فروش UST در بازار آزاد باعث شد که این استیبل کوین کمی از ارزش دلاری خود فاصله بگیرد یا به اصطلاح «دی‌پگ» (De-peg) شود. این اتفاق باعث وحشت گسترده شد. با هجوم مردم برای فروش UST خود در ازای لونا، عرضه لونا به شکل انفجاری به تریلیون‌ها واحد افزایش یافت و ارزش آن را عملاً به صفر رساند.

این همان «مارپیچ مرگ» بدنام بود. مکانیزمی که برای حفظ ثبات طراحی شده بود، به موتور نابودی خود تبدیل شد. در عرض یک هفته، یک اکوسیستم ۴۰ میلیارد دلاری تبخیر شد، پس‌انداز زندگی سرمایه‌گذاران بی‌شماری را از بین برد و یک واکنش زنجیره‌ای از فروپاشی‌ها را در کل صنعت ارز دیجیتال به راه انداخت.

درس تلخ این ماجرا

سودهایی که «بیش از حد خوب به نظر می‌رسند» همیشه نشانه خطر جدی هستند. سود ۲۰ درصدی پروتکل انکر از فعالیت اقتصادی واقعی حاصل نمی‌شد؛ بلکه از خزانه ترا برای جذب کاربر یارانه دریافت می‌کرد. وقتی پول تمام شد، سیستم از درون منفجر شد. علاوه بر این، این ماجرا به ما آموخت که استیبل کوین‌های الگوریتمی، بدون وثیقه‌گذاری بیش از حد (Over-collateralization)، ذاتاً شکننده هستند.

۲. اینترنت کامپیوتر (ICP)

اینترنت کامپیوتر (ICP) مسلماً یکی از بلندپروازانه‌ترین پروژه‌ها در تاریخ ارزهای دیجیتال بود. این پروژه با حمایت شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر (VC) نخبه‌ای مانند اندریسن هوروویتز (Andreessen Horowitz) و پلی‌چین کپیتال (Polychain Capital)، هدفی کمتر از غیرمتمرکز کردن کل اینترنت نداشت.

این پروژه وعده داده بود که جایگزین صنعت چند تریلیون دلاری رایانش ابری (مانند خدمات وب آمازون و گوگل کلود) شود و به توسعه‌دهندگان امکان دهد تا برنامه‌ها، وب‌سایت‌ها و خدمات خود را مستقیماً روی بلا چین بسازند.

اینترنت کامپیوتر

این کار قرار بود یک «کامپیوتر جهانی» واقعاً باز و توقف‌ناپذیر ایجاد کند. با وجود یک بنیان‌گذار درخشان به نام دومینیک ویلیامز و سال‌ها توسعه مخفیانه، هیاهو قبل از عرضه عمومی به اوج خود رسید.

واقعیت چه بود؟

در ماه مه ۲۰۲۱، ICP در صرافی‌های بزرگی مانند کوین بیس عرضه شد و بلافاصله با ارزش بازار رقیق‌شده خیره‌کننده ۲۳۰ میلیارد دلاری شروع به کار کرد و یک‌شبه در میان ۱۰ ارز دیجیتال برتر قرار گرفت. سرمایه‌گذاران اولیه و شرکت‌های VC که سال‌ها قبل با قیمت‌های ناچیز آن را خریده بودند، به سودهای غیرقابل تصوری دست یافته بودند. سپس، آن‌ها شروع به فروش کردند.

در هفته‌های پس از عرضه، قیمت ICP بیش از ۹۵ درصد سقوط کرد. در حالی که تیم پروژه دستکاری بازار را مقصر می‌دانست، منتقدان به یک مشکل اساسی‌تر اشاره کردند: اقتصاد توکنی یا توکنومیکس (Tokenomics) پروژه.

قدار عظیمی از عرضه توکن آزاد شده بود و در اختیار افراد داخلی تیم و سرمایه‌گذاران اولیه قرار داشت که از هیاهوی سرمایه‌گذاران خرد برای نقد کردن سود خود استفاده کردند و فشار فروش عظیمی ایجاد کردند که بازار توانایی جذب آن را نداشت. پیچیدگی شدید پروژه و ساختار حاکمیت متمرکز آن نیز مورد انتقاد قرار گرفت.

درس تلخ این ماجرا

مراقب شکاف بین ارزش‌گذاری شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر و ارزش واقعی در دنیای واقعی باشید. صرف اینکه یک پروژه حامیان بزرگی دارد، به این معنا نیست که سرمایه‌گذاری خوبی برای خریداران خرد است، به خصوص در زمان عرضه. همیشه توکنومیکس را بررسی کنید: چه کسانی عرضه را در اختیار دارند و چه زمانی می‌توانند بفروشند؟ یک عرضه پرهیاهو اغلب می‌تواند نقدینگی خروج برای سرمایه‌گذاران اولیه باشد.

۳. سیف مون (SAFEMOON)

سیف‌مون پروژه‌ای با فناوری پیچیده یا چشم‌اندازی برای تغییر جهان نبود. نبوغ آن در بازاریابی و توکنومیکس آن بود که برای تشویق به نگهداری یا به قول جامعه آن «HODL کردن با دستان الماسی» طراحی شده بود.

سیف مون

ایده ساده بود: هر بار که کسی سیف مون را می‌فروخت، ۱۰ درصد مالیات می‌پرداخت. نیمی از این مالیات فوراً بین تمام دارندگان موجود توزیع می‌شد (فرآیندی به نام «بازتاب» یا Reflections) و نیم دیگر به یک استخر نقدینگی برای تثبیت قیمت اضافه می‌شد. این بدان معنا بود که شما ظاهراً می‌توانستید فقط با نگه‌داشتن توکن‌های بیشتری به دست آورید، در حالی که فروشندگان مجازات می‌شدند.

سیف‌مون با یک کمپین بی‌وقفه در رسانه‌های اجتماعی، حمایت سلبریتی‌هایی مانند جیک پاول و لیل یاچی و وعده‌های مبهم درباره یک کیف پول و صرافی انقلابی جدید، در اوایل سال ۲۰۲۱ به یک پدیده ویروسی تبدیل شد.

واقعیت چه بود؟

مدل «بازتاب» اساساً ناپایدار بود و شباهت زیادی به مکانیک یک طرح پانزی داشت، جایی که بازده سرمایه‌گذاران اولیه از پول سرمایه‌گذاران جدید پرداخت می‌شود. پروژه با عدم شفافیت، عرضه ناموفق محصولات و مشکلات داخلی دست و پنجه نرم می‌کرد.

بدتر از آن، تحلیلگران بلاک چین دریافتند که توسعه‌دهندگان به استخر نقدینگی که قرار بود «قفل» باشد، دسترسی داشتند. آن‌ها ظاهراً میلیون‌ها دلار را برای خود برداشت می‌کردند. در مارس ۲۰۲۳، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) مدیران شرکت را به کلاهبرداری و عرضه اوراق بهادار ثبت‌نشده متهم کرد و عملاً تأیید کرد که این پروژه یک کلاهبرداری بزرگ بوده است. این توکن اکنون بی‌ارزش است.

درس تلخ این ماجرا

توکنومیکس پیچیده‌ای که به نظر می‌رسد درآمد غیرفعال را تضمین می‌کند، اغلب نقص‌های عمیقی را پنهان می‌کند. اگر گزاره ارزش اصلی یک پروژه این باشد که «اگر نگه دارید قیمت بالا می‌رود» و فاقد هرگونه کاربرد واقعی یا درآمد خارجی باشد، به احتمال زیاد شما خود محصول هستید. هیاهوی جامعه و تبلیغات سلبریتی‌ها جایگزین اصول بنیادی محکم نمی‌شود.

۴. ایاس (EOS)

در دوران رونق عرضه‌های اولیه سکه (ICO) در سال‌های ۲۰۱۷-۲۰۱۸، اتریوم با کارمزدهای بالا و سرعت پایین تراکنش‌ها دست و پنجه نرم می‌کرد. مسابقه‌ای برای ساخت یک بلاک چین بهتر، سریع‌تر و مقیاس‌پذیرتر یا همان «قاتل اتریوم» در جریان بود. ایاس (EOS) پیشتاز این رقابت بود.

ایاس

EOS به رهبری دن لاریمر، چهره‌ای معتبر در فضای ارز دیجیتال، وعده یک سیستم عامل انقلابی برای برنامه‌های غیرمتمرکز را می‌داد. ادعا می‌کرد که قادر به پردازش میلیون‌ها تراکنش در ثانیه با کارمزد صفر برای کاربران خواهد بود. برای تأمین مالی این چشم‌انداز، یک ICO یک‌ساله راه‌اندازی کرد که رکورد شگفت‌انگیز ۴.۲ میلیارد دلار را به دست آورد؛ بزرگترین ICO در تاریخ. هیاهو بسیار زیاد بود.

واقعیت چه بود؟

با وجود خزانه عظیم، EOS نتوانست به بزرگترین وعده‌های خود عمل کند. مشخص شد که فناوری آن بسیار متمرکزتر از آن چیزی است که تبلیغ می‌شد و گروه کوچکی از تولیدکنندگان بلاک قدرت قابل توجهی در اختیار داشتند. این پروژه هرگز به سرعت تراکنش وعده داده شده نرسید و اکوسیستم توسعه‌دهندگان آن نتوانست سطح استعداد و نوآوری مشاهده شده در اتریوم را جذب کند.

پروژه درگیر اختلافات حاکمیتی و عدم جهت‌گیری مشخص شد. در حالی که دیگر «قاتلان اتریوم» مانند سولانا و آوالانچ با محصولات کاربردی به شهرت رسیدند، EOS به آرامی به حاشیه رانده شد. قیمت آن امروز سایه‌ای از شکوه گذشته‌اش است و یادآور تلخی از پتانسیل برآورده نشده آن.

درس تلخ این ماجرا

یک دور جذب سرمایه عظیم، موفقیت را تضمین نمی‌کند. توانایی ساختن یک جامعه پرجنب و جوش و غیرمتمرکز و جذب توسعه‌دهندگان بسیار مهم‌تر از مقدار پول جمع‌آوری شده است. به پروژه‌هایی که بیشتر بر بازاریابی برتری تکنولوژیکی خود تمرکز می‌کنند تا نمایش آن با یک محصول کاربردی و یک اکوسیستم فعال، با دیده تردید نگاه کنید.

۵. اکسی اینفینیتی (AXS/SLP)

اکسی اینفینیتی (Axie Infinity) پیشگام مدل «بازی برای کسب درآمد» یا «Play-to-Earn» بود. یک بازی به سبک پوکمون بود که در آن بازیکنان می‌توانستند موجودات NFT بامزه‌ای به نام اکسی (Axie) را مبارزه دهند، پرورش دهند و معامله کنند. بخش انقلابی آن این بود که بازیکنان می‌توانستند با برنده شدن در نبردها و تولید توکنی به نام Smooth Love Potion (SLP) درآمد واقعی کسب کنند.

اکسی اینفینیتی

در طول همه‌گیری کرونا، داستان‌هایی از افرادی در کشورهایی مانند فیلیپین منتشر شد که از بازی اکسی اینفینیتی درآمد بیشتری نسبت به مشاغل سنتی خود کسب می‌کردند. این مدل به عنوان آینده کار و بازی مورد ستایش قرار گرفت؛ مدلی که به جای استثمار بازیکنان، به آن‌ها قدرت می‌بخشید. توکن حاکمیتی بازی، AXS، با انفجار پایگاه کاربری به میلیون‌ها نفر، سر به فلک کشید.

واقعیت چه بود؟

اقتصاد اکسی اینفینیتی یک نقص کشنده داشت: به ورود مداوم بازیکنان جدید برای خرید اکسی از بازیکنان موجود متکی بود. منبع اصلی تقاضا برای توکن SLP از سوی بازیکنانی بود که برای پرورش اکسی‌های جدید به آن نیاز داشتند. تقاضای خارجی بسیار کمی وجود داشت.

وقتی رشد بازیکنان جدید کند شد، قیمت SLP وارد یک مارپیچ مرگ شد. تعداد بازیکنانی که SLP کسب می‌کردند و می‌فروختند بسیار بیشتر از بازیکنانی بود که برای پرورش اکسی آن را می‌خریدند. رؤیای «بازی برای کسب درآمد» به یک واقعیت «بازی برای بیگاری» با بازدهی کاهشی تبدیل شد.

بعد اتفاقی افتاد که اوضاع را بدتر کرد. شبکه رونین (Ronin)، سایدچینی که اکسی بر روی آن ساخته شده بود، دچار یک هک ویرانگر ۶۲۵ میلیون دلاری شد که اعتماد کاربران را در هم شکست.

درس تلخ این ماجرا

یک اقتصاد دیجیتال پایدار به یک منبع ارزش خارجی نیاز دارد. اگر تنها راه کسب درآمد در یک بازی یا اکوسیستم، نقد کردن توکن‌هایی باشد که توسط کاربران جدیدتر پرداخت می‌شود، این مدل ناپایدار است. به دنبال پروژه‌هایی باشید که توکن آن‌ها کاربرد واقعی فراتر از مکانیک‌های داخلی خود سیستم داشته باشد.

نتیجه‌گیری: چگونه این درس‌های تلخ را به یک سپر قدرتمند تبدیل کنیم؟

داستان‌های لونا، ICP، سیف‌مون، ایاس و اکسی اینفینیتی فقط قصه‌های شکست نیستند؛ آن‌ها با ارزش‌ترین، و البته گران‌ترین، آموزشی هستند که یک سرمایه‌گذار ارز دیجیتال می‌تواند دریافت کند. آن‌ها به ما می‌آموزند که فراتر از هیاهو را ببینیم و سؤالات سخت بپرسیم:

  • ارزش از کجا می‌آید؟
  • چه کسی عرضه توکن را در اختیار دارد و چه زمانی می‌تواند بفروشد؟
  • آیا این سود پایدار است یا با یارانه پرداخت می‌شود؟
  • کاربرد واقعی فراتر از سفته‌بازی مالی چیست؟

بازار ارز دیجیتال همیشه پر از هیاهو خواهد بود. همیشه یک «پدیده بزرگ بعدی» وجود خواهد داشت که وعده تغییر جهان را می‌دهد. اما با مسلح کردن خود به درس‌هایی از این قبرستان، می‌توانید در میان این هیاهو مسیر خود را پیدا کنید، از دام‌ها دوری کنید و در پروژه‌هایی سرمایه‌گذاری کنید که پتانسیل ارزش واقعی و بلندمدت را دارند.

منبع خبر "ارزدیجیتال" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.