جنبش خشونت‌گرایی که به آیین صلح و دوستی تبدیل شد!/شوقی‌افندی تاریخ را غرب‌پسند نوشت

تابناک یکشنبه 11 آبان 1404 - 00:06
شوقی افندی، نوه عبدالبهاء، نقطه عطف مهمی در تاریخ‌نگاری بهائی بود. او تاریخ بابیت و بهائیت را بازسازی کرد و میان آن دو یک خط تداوم مصنوعی ترسیم نمود.و با استفاده از سبک نوشتاری انگلیسی واستناد به منابع غربی (اغلب غیرمطلع از واقعیت‌ها)، تصویری غرب‌پسند از بابیت و بهائیت ارائه داد. نگاه او به ایران و اسلام کاملاً شبیه به مستشرقان قرن نوزدهم، و توام با تحقیر ایرانیان و نقد شدید روحانیت و مسلمانان است.

جنبش خشونت‌گرایی که به آیین صلح تبدیل شد!/شوقی‌افندی تاریخ را غرب‌پسند نوشت

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، بهائیت یک‌جنبش کوچک و خشونت‌گرا در ایران قرن نوزدهم است که به تدریج خود را به‌عنوان آیینی با پیام صلح و وحدت معرفی کرد.

از تابستان ۱۴۰۴ تا امروز، این‌مقالات و نوشته‌ها را حوزه مطالعه بابیت و بهائیت منتشر کرده‌ایم؛

* «کمک بهائیان به تشکیل اسرائیل و همراهی با دروغ سرزمین موعود/«آینده ما به هم پیوسته است»»

* «رسوایی تازه بهائیان؛ این‌بار در قطر»

* «مساله نفوذ بهاییان در ارتش‌های پهلوی اول و دوم مغفول مانده است»

* «کارنامه ﻧﻬﺎد اﻣﻨﯿﺘﯽ ﺑﻬﺎﺋیان و ماموریت‌های ﮐﺎﻣﻞ ﻋﺒﺎس به‌عنوان ﺷﻮاﻟﯿﻪ آن‌ها»

* «بهائیان نقطة الکاف را رد می‌کنند چون ماهیت مسلحانه جنبش‌شان را نشان می‌دهد»

* «اخطار بهائی‌ها به استاد انگلیسی به‌خاطر پژوهش درباره جنبش تروریستی بابی‌گری»

* «بابیان زیادی مدعی بودند اما بهاءالله ادعای رجعت حسینی کرد!/قرة‌العین و عدم تساوی حقوق زن و مرد»

* «بهائیت بدون رتوش؛ دگماتیسم و چرخش‌ها/حمایت شوقی‌افندی از رضاخان برای محدودکردن نفوذ اسلام در ایران»

اواسط قرن سیزده هجری (اواسط قرن ۱۹ میلادی) جوان تاجرپیشه ای بنام علی محمد شیرازی، دانش آموخته مدرسه شیخیه ، با تفکرات انحرافی و سوءاستفاده از احساسات مردم وشرایط بحرانی و یاس آلود کشور، ادعای بابیت (نیابت خاصه امام زمان، حجت ابن الحسن العسکری عج) نمود. بیشترین مخالفت ها با او از سوی علما و مراجع دینی و نیز رهبران شیخی صورت گرفت و او را فردی کج فکر و منحرف معرفی کردند.

 با این حال، تعدادی از طلاب نوپا و کم سواد شیخی، و گروهی از مردم ساده دل و عوام ،که اکثرا او را ندیده بودند واز عقاید و افکار او اطلاع درست و دقیقی نداشتند؛ عموما با الهام از اندیشه های شیعی و با عشق یاری رساندن به امام زمان، از او طرفداری کردند. بابیان با اتکاء به برخی افکارونوشته های باب، ولی با تصمیم خود، مبادرت به برخی اقدامات خشن و تروریستی در گوشه و کنار، و حتی مرکز کشور، و راه اندازی جنگ هایی در مازندران (شیخ طبرسی)، زنجان، نی ریز، و یزد، با هدف ساقط کردن حکومت و تشکیل حکومت بابی به هر قیمت و روش ممکن،کردند. بابیان حتی درعملیات هایی تهدید و اقدام به ترور پادشاه وقت ایران نمودند. این عملیات منجر به ریخته شدن خون عده زیادی از مردم عادی و نظامیان بیگناه کشور از یک سو، و بابیان عموما ساده دل، با رهبرانی رادیکال، سنگدل و پیکارجو،از سوی دیگر شد. 

پس از شکست اقدامات نظامی و تروریستی بابیان درایران، تعدادی از سران انها مجازات شدند. عده کمی از آنها، براثر حمایت دول قدرتمند و استعماری وقت و همدستی و تبانی میرزا آقاخان نوری صدر اعظم فاسد ناصرالدین شاه، مشمول تخیف در مجازات شده و از ایران اخراج و به خاک عثمانی تبعید گردیدند. گروه تبعیدی پس از مدتی تابعیت کشور عثمانی را پذیرفته و از تابعیت کشور ایران نیز خارج شدند.

اقدامات تروریستی و جنگ افروزی بابیان موجب خشم و انزجار، و ترس و نگرانی مردم و دولتیان، در کشورهای ایران و عثمانی شد. به نحوی که گروه بابی در ایران و عثمانی ، همواره عقاید خود را پنهان و در همه جا خود را  مسلمان،و یا بعضا عضو گروه ها و فرقه های صوفی مسلک معرفی می کردند. پس از بروز اختلافات و انشعاب میان بابیان، گروهی که بعدها توانست با نوعی کودتا و فرصت طلبی، رهبری گروه اصلی بابیان را بدست آورد، به واسطه لقبی که رهبر انها برای خود انتخاب کرده بود به گروه بهائیان شناخته شد. این گروه برای رهایی از تبعات عملکرد نامطلوب و وحشیانه بابیان علیه مردم ایران، تصمیم گرفت، ولو به صورت ظاهری، برخی از اصول و تعالیم بابی،از جمله احکام تند و خشن نظامی گری و جنگ افروزی، و ضرورت تلاش برای تصاحب حکومت در ایران به هر قیمت را، از تعالیم خود خارج سازد. هم چنین به منظور جلب توجه و حمایت دیگران، به تدریج اقدام به پذیرش و اقتباس برخی افکار و تعالیم مترقی غربی در زمینه حقوق اجتماعی و حقوق زنان، طرفداری از صلح و نکوهش جنگ و کشتار کرد.

در ادامه به نقد و بررسی تلاش متناقض و متعارض سران گروه بهائی (حسینعلی نوری معروف به بهاء الله، عباس فرزند بهاالله - ملقب به عبدالبهاء - و شوقی نوه عبدالبهاء) می پردازیم که از طرفی سعی در تقبیح و نکوهش جنگ افروزی بابیان دارند؛ ولی از سوی دیگر تلاش می کنند کشته های بابی را به نام شهدای خود معرفی و جا بزنند! در حالی که بهاء الله و عبدالبهاء اقدام بابیان به ارتکاب جنگ افروزی و  کشتار بی گناهان و اقدامات تروریستی و خشن را تائید، و نکوهش می کنند، شوقی افندی جوان ، بدون توجه به مندرجات و مستندات اسناد و تواریخ بابی و غیربابی ، تلاش می کند اقدام بابیان را دفاع از خود نشان دهد!

دنیس مک اوئن که میتوان او را در حال حاضر مطلع ترین و متخصص ترین کارشناس حوزه بابیت و بهائیت دانست، با دقت به بررسی این موضوع پرداخته و مقاله‌ای نوشته که در ادامه آن را می‌خوانیم؛

زمینه پیدایش بابیت

در میانه قرن سیزدهم هجری،علی‌محمد شیرازی (باب) با ادعای نیابت خاص امام زمان ظهورکرد.علمای شیعه و رهبران شیخی او را منحرف دانستند، اما گروهی از طلاب جوان و مردم ساده‌دل جذب او شدند. بابیان با برداشت خاص خود، دست به شورش‌های مسلحانه در ایران زدند(مازندران، زنجان، نی‌ریز، یزد) و حتی اقدام به ترور شاه کردند.این شورش‌ها موجب کشتار گسترده از مردم و پیروان باب شد و در نهایت شورش های بابی سرکوب گردید. بسیاری از رهبران بابی اعدام شدند و گروهی به تبعید در عثمانی رفتند. این گروه پس از مدتی از تابعیت ایران خارج وتابعیت عثمانی را پذیرفتند.

گذار به بهائیت

رهبران جدید بابی، پس از شکست‌های خونین بابیان، برای رهایی از سابقه خشونت و بدنامی، مسیر متفاوتی برگزیدند. با ظهور حسینعلی نوری (بهاءالله)، بخشی از تعالیم بابی کنار گذاشته شد: جهاد و تلاش برای تسخیر حکومت جای خود را به اطاعت از دولت‌ها، صلح و تبلیغ معنوی داد.این دگرگونی ظاهری راهی برای فاصله گرفتن از گذشته خشونت‌آمیز و جلب حمایت نیروهای خارجی و نخبگان شد.

 تضاد بنیادین تعالیم باب و بهاء

در آثار باب، تأکید جدی بر جهاد و حذف مخالفان دیده می‌شود.اما بهاءالله جهاد را منسوخ نمود و اطاعت از حکومت‌ها را واجب اعلام کرد. این دو دیدگاه به‌شدت متعارض بودند؛ بهائیان کوشیدند با روایت‌ سازی تاریخی این تضاد را پنهان کنند و باب را «مبشر» بهاء معرفی نمایند.عباس افندی هم می‌گوید: در دوران باب، «حکم کتابِ بیان ، ضرب اعناق، حرق کتب و نوشته‌ها و تألیفات، تخریب و انهدام اعتاب و بقاع متبرکه، و قتل عام عمومی و همگانی مردم جهان، به جز معتقدان به باب» بود. آن‌گاه می‌افزاید: بر خلاف شریعت بیان، در عهد بهائی تاکید بر همزیستی با سایر مردم، و وحدت عالم انسانی است.

مسئله شهادت و شمار کشته‌ها

در روایت وتاریخ های بهائی، تأکید زیادی بر«شهادت» و «مظلومیت» شده است. آمارهای اغراق‌آمیز مانند ۲۰ هزار یا حتی ۳۰ هزار، به طور مکرر تکرار شد! درحالی که آمار واقعی کشته های بابی بسیار کمتر،وحدود 2000 نفربود، سران بهائی تصمیم به مصادره این کشته ها به نفع بهائیت،ومظلوم نمایی و جلب ترحم برای خود کردند.این اعداد در خدمت ساخت یک «افسانه تاریخی» قرارگرفت تا مشروعیت و جذابیت بهائیت برای پیروان و مخاطبان جهانی افزایش یابد. از دهه ۱۹۵۰ به بعد، رهبری بهائیان ازمظلومیت و شهادت به‌عنوان ابزاری تبلیغی برای جلب حمایت رسانه‌ها،دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی بهره گرفت.

نقش شوقی افندی

شوقی افندی، نوه عبدالبهاء، نقطه عطف مهمی در تاریخ‌نگاری بهائی بود. او تاریخ بابیت و بهائیت را بازسازی کرد و میان آن دو یک خط تداوم مصنوعی ترسیم نمود.و با استفاده از سبک نوشتاری انگلیسی واستناد به منابع غربی (اغلب غیرمطلع از واقعیت‌ها)، تصویری غرب‌پسند از بابیت و بهائیت ارائه داد. نگاه او به ایران و اسلام کاملاً شبیه به مستشرقان قرن نوزدهم،و توام با تحقیر ایرانیان و نقد شدید روحانیت ومسلمانان است.

ازدواج او با روحیه مکسول غربی و سبک زندگی‌اش، نمادی از پیوند شرق وغرب تلقی شد! آثارتاریخی ِ تخیلی وتحریف شده(قرن بدیع و مطالع الانوار) او شالوده اصلی درک امروزین بهائیان از تاریخشان شد.

استمرار سیاست همسان‌سازی در بیت‌العدل جهانی

در دوره معاصر، بیت‌العدل هم روند شوقی افندی را ادامه داد. نمونه روشن آن ترجمه ادیب طاهرزاده از«گزیده‌ای از نوشته‌های باب» است که به دستور بیت‌العدل منتشر شد. در این گزیده، همه بخش‌های متعارض با تعالیم بهائی (مانند جهاد و احکام سخت‌گیرانه) حذف شده و تنها مطالب اخلاقی و عرفانی آورده شده است! این روش سانسور و گزینش، همان خطی است که هدف آن حذف تضادها و ساختن تصویری یکدست از بابیت و بهائیت است.

نتیجه‌گیری

روند تاریخی از بابیت تا بهائیت، گذار از شورش‌های خونین و نظامی‌گری به یک آیین جهانی با شعار صلح و وحدت است.این تحول تنها یک اصلاح طبیعی نبود، بلکه پروژه‌ای آگاهانه از بازنویسی تاریخ و پنهان‌سازی اختلافات بود. بهائیان امروز بیش از آنکه با بابیت واقعی یا حتی بهائیت اولیه سر و کار داشته باشند، با نسخه‌ای بازآفرینی شده توسط شوقی افندی و سپس بیت‌العدل مواجه‌اند. استفاده تبلیغاتی از شهادت و مظلومیت، و روایت‌های گزینشی از تاریخ، در خدمت تثبیت این هویت نوین قرار گرفته است.

مقاله دنیس مک اوئن نشان می‌دهد:

- بابیت و بهائیت در بنیادهای فکری و رفتاری تفاوت‌های جدی داشتند.

- رهبران بهائی کوشیدند این تفاوت‌ها را پنهان کنند و تصویری واحد و منسجم ارائه دهند.

- شوقی افندی با بازنویسی تاریخ، و بیت‌العدل جهانی با سانسور و گزینش آثار، این روند را نهادینه کردند.

- در نهایت، بهائیت امروز محصول یک فرایند «بازسازی تاریخی» است، نه تداوم طبیعی بابیت.

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.