بدون تردید میروسلاو بلاژویچ نامی فراموشنشدنی در عرصه فوتبال ایران محسوب میشود. مردی که تیم ملی با او خیلی قشنگ فوتبال بازی میکرد اما در نهایت نتوانستیم به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود کنیم.
بلاژویچ ۱۲ آبان ۱۳۹۰ و هنگامی که بعد از ۱۲ سال دوباره به ایران برگشته بود تا هدایت مس کرمان را بر عهده بگیرد، حرفهای جذابی به خبرورزشی زد:
- پشت پرده شکست تلخ تیم ملی ایران مقابل بحرین در مهر ماه ۱۳۸۰ را نوشتهام. قرار است همه این ماجرا در کتاب خاطراتم منتشر شود. دلم میخواهد پس از انتشار، این کتاب را به روح محمد رنجبر تقدیم کنم که طی دوران سرمربیگریام در تیم ملی ایران همیشه کنارم بود.
- قرار است این کتاب بعد از مرگم منتشر شود؛ چون وقتی مُرده باشم کسی نمیتواند دوباره من را بکشد!
- با توجه به اتفاقاتی که به وقوع پیوست و عدم صعود ایران به جام جهانی ۲۰۰۲ ترجیح دادم که دیگر سرمربی تیم شما نباشم ولی خودم برانکو ایوانکوویچ را به آقای صفایی فراهانی توصیه کردم. البته این کار سادهای نبود چون آقای صفایی به برانکو اطمینان نداشت وقتی برای جلسه به دفتر ایشان میرفتیم، او نمیگذشت برانکو در جلسات ما حاضر شود. یادم میآید که صفایی فراهانی میگفت طوری که تو تیم را تمرین میدهی و رهبری میکنی، از عهده برانکو برنمیآید ولی من در پاسخ میگفتم پروفسور مغز من است.
- نمیدانید روزی که به جام جهانی ۲۰۰۶ صعود کردید، من چقدر خوشحال شدم.
- یکبار تیم ملی ایران با هدایت برانکو ایوانکوویچ به مصاف دینامو زاگرب آمد. من در آن مقطع سرمربی دینامو بودم و مسابقه در نهایت با برتری ۳ بر ۲ شما به پایان رسید. بلاژویچ میدانست که ایران چقدر قدرتمند است ولی یکسری آدم کجفهم در کرواسی من را متهم به تبانی با تیم ملی ایران کردند. ادعایی سراسر دروغ چون اتفاقا خیلی دلم میخواست ایران را شکست بدهم و بگویم من هنوز زندهام اما این اتفاق رخ نداد چون تیم شما خیلی خوب بازی کرد.
- علی دایی نام بسیار بزرگی است؛ یک چهره وطنپرست که ورزشکاری عالی به حساب میآید. وقتی فوتبال ایران ناشناس بود، دایی موفق شد شما را در سطح دنیا مطرح کند. او یک حماسهساز است.
- علی دایی در قیاس با گذشته لاغر شده (میخندد). البته دلیلش هم مشخص است؛ یک روز به فرانس پوشکاش گفتند تو چرا اینقدر چاقی و او جواب داد علتش این است که روزنامه نمیخوانم. علی دایی هم مثل پوشکاش اصلا روزنامه نمیخواند!
- مطمئن باشید اگر عقل امروز را داشتم، حتما کرواسی را قهرمان جام جهانی ۱۹۹۸ میکردم.
- خداداد عزیزی با همه مربیان خارجی که بعد از من به ایران آمدهاند دشمنی کرده. من از خداداد متنفر نیستم و او را دوست دارم اما به شرط اینکه دور از خانهام باشد! خداداد غروری بیجا و بدون پشتوانه داشت. او جو را علیه من مسموم میکرد به همین خاطر یک روز به او گفتم تو کی هستی که بخواهی از من بزرگتر باشی؟ برو بیرون و دیگر نبینمت. او خداداد عزیزی بود اما مطمئن باشید حتی اگر خود پله هم بود همین کار را میکردم. باور کنید خداداد به تنهایی میتواند حتی نظم ارکستر فیلارمونیک اتریش را هم به هم بریزد.
- برانکو ۱۰ سال دستیارم بود ولی انتظار داشتم کمی نسبت به من مهربانتر باشد چون بخشی از موفقیت خود در فوتبال را مدیون بلاژویچ است. حرفهایی که این مربی در مورد من به شما زد، ناراحتم کرد. او هنگامی که دستیارم بود، میگفت از نظر شخصیتی و سرعت تصمیم گیری کسی را در حد بلاژویچ سراغ ندارد ولی ای کاش وقتی از من جدا شد و مستقل کار میکرد هم همین حرفهای خوب را پشت سرم میزد. به نظرم برانکو به من حسادت میکرد (در آن مقطع برانکو هنوز به ایران بازنگشته و سرمربی پرسپولیس نشده بود).
بیشتر بخوانید: خود پرسپولیسیها میگفتند شکایت کن تا به پولت برسی/ بزرگترهای پرسپولیس دوستم نداشتند!













