قصه‌های نان و نمک(۵۴)/ ۱۳۰ تومن و یک فحش؛ تصویر یک سیستم بی‌اعتماد!

عصر ایران سه شنبه 13 آبان 1404 - 00:06
کارتن کوچکی را با اتوبوس از شهرستان برایم فرستاده بودند. از باربریِ ترمینال زنگ زدند...

عصر ایران ؛ احسان محمدی - کارتن کوچکی را با اتوبوس از شهرستان برایم فرستاده بودند. از باربریِ ترمینال زنگ زدند، رفتم بگیرم. یک حجره شلوغ، به‌غایت کثیف، درهم‌وبرهم، با دفترهای قدیمی و چرک‌مُرده که مردی میانسال با ریش انبوه و موهای کم‌پشت، بی‌حوصله جواب مردم را می‌داد. خودم را معرفی کردم. کارت شناسایی خواست. گفت:

– میشه صد و سی تومن!

کارت بانکی دادم.

– نمیشه کارت‌به‌کارت کنی؟

این جور مواقع حتی اگر بتوانم این کار را بکنم، انجامش نمی‌دهمو به نظرم دور زدن قانون است و سودجویی. کارت بانکی‌ام را با نارضایتی گرفت و همان‌طور که داشت فحش‌های دُرشت به اداره مالیات و کارمندهایش می‌داد، گفت:

– خودشون نشستن رو صندلی، بعد هی پول مُفت از ملت می‌گیرن!

گفتم:

– این‌طور فحش می‌دی، یک درصد فکر نمی‌کنی که من ممکنه یکی از اون کارمندای اداره مالیات باشم؟

جا خورد. سرش را آورد بالا و بعد انگار به حس غریزی‌اش اعتماد کرد که دارم شوخی می‌کنم، برای همین با همان اعتمادبه‌نفس گفت:

– من حرفمو می‌زنم! از هیچ‌کی نمی‌ترسم! اینا دزدن، همه‌شون!

چه خوشمان بیاید و چه نیاید، تا زمانی که «مالیات» به‌درستی از همه گرفته نشود و البته مردم مطمئن نباشند که مالیات گرفته‌شده توسط دولت برای بهبود کیفیت زندگی آن‌ها خرج می‌شود، این سیستمِ دور زدن و «کارت‌به‌کارت کن» وجود دارد، از مطب شیک پزشکان تا دفتر خاک‌گرفته‌ی باربریِ ترمینال!

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.