سوگواری کاملا متفاوت با فرهنگ رایج ایرانی/ رسمِ قدیمی و مدرن در کنج کشور

تابناک چهارشنبه 14 آبان 1404 - 12:52
این رسمِ متفاوت از فرهنگ رایج در ایران، هم قدیمی است و هم مدرن و منطقی‌تر به نظر می‌رسد.

تصور کنید در دل سوگ، جایی که اشک‌ها هنوز نم‌نم می‌بارند، هیچ دودی از اجاق برنمی‌خیزد، هیچ دست‌وپایی برای دیگ و قابلمه نیست. خانواده داغدار، همچون پرنده‌ای شکسته‌بال، تنها بر شاخسار خاطرات آشیانه کرده‌اند. یعنی صرفا عزادارند نه درگیر پذیرایی و غیره.

به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، در بلوچستان، رسمی هست که تقریبا با همه ایران، تناسب وارونه دارد . اینجا، دیگران میزبان می‌شوند، دیگران نان و نمک می‌آورند، و بازماندگان فقط عزادارند، همچون گل‌هایی که در باد غم می‌لرزند. این رسم جادویی، "پُرسه" نام دارد؛ نغمه‌ای کهن از ایران باستان، هنوز در کنج سیستان و بلوچستان طنین‌انداز است.

پُرسه یعنی چه؟

پرسه، از دل "پرسیدن" زاده شده – پرس‌وجو از احوال دل‌های شکسته. نظرمحمد دیدگاه، روحانی اهل ایرانشهر، می‌گوید: «به محض شنیدن ناله مرگ، مردم همچون موج دریا دست به کار می‌شوند؛ غذا می‌پزند تا خانواده درگیر آتش و دیگ نشود. این، نوازش روح بازماندگان است.» عبدالحمید ایران‌نژاد، شاعر فرهنگ بلوچی نیز می‌افزاید: «بلوچ‌ها پیش از اسلام، زرتشتی بودند؛ مرگ را نه پایان، که طلوعی مینوی می‌دیدند. سوگ نباید زنجیری سنگین باشد، بلکه پرنده‌ای آزاد.»

در پرسه، برعکس اکثر مناطق ایران که خانواده متوفی همچون میزبانان خسته، روزها در آشپزخانه می‌سوزند، اینجا اقوام، غذا می‌آورند. از لحظه وداع تا پایان نغمه‌های عزا – گاهی هفته‌ها – هیچ آتشی در خانه داغدار شعله‌ور نیست. برنج، روغن، گوشت و نان همچون هدیه‌های بهاری می‌رسند؛ برخی سکه‌های کمک می‌ریزند. این "دست کمکی"، مپگلستانی مخصوصا برای خانواده‌های کم‌بضاعت یا یتیمان است. ایران‌نژاد می‌سراید: «اقلام به دست نزدیک‌ترین کس سپرده می‌شود تا کودکان همچون نهال‌ها، سر و سامان یابند.»

تلفیق رسم محلی و دینی

مراسم آغاز می‌شود: خبررسانی، سپس انتظار برای نزدیکان. میت را به "عیدگاه" – دشت نماز عید – می‌برند تا جمعیت همچون دریایی موج زند. 

سنگ قبر؟ در روستاها، نه. خاک را کوبیده و تپه‌ای می‌سازند، مقاوم در برابر طوفان‌های کویر. برای مردان دو سنگ در سر و پا، همچون نگهبانان؛ برای زنان یکی در سر، همچون تاج. سیاه‌پوشی؟ نه؛ لباس روزمره برای خانواده سوگوار، فقط گاهی مو و ریش کوتاه‌نشده، همچون یادگاری از باد.

نخستین نغمه رسمی، "سه فاتحه" روز سوم است. گوسفند قربانی، همچون هدیه‌ای به آسمان؛ غذا برای حاضران. مردان در مسجد، زنان در خانه، فاتحه همچون باران می‌بارند. پانزده‌روزه، چهلم، شش‌ماهه و سالگرد – به خواست دل خانواده، اغلب دور از قبرستان. البته اینحا سر مزار رفتن عرف نیست؛ فاتحه در خانه یا مسجد، خوانده می‌شود.

سوگواری کاملا متفاوت با فرهنگ رایج ایرانی/  رسمِ قدیمی و مدرن در کنج کشور

در مناطق متعدد ایران، عزاداران خسته از پذیرایی، غم را همچون کوهی دوچندان می‌کنند. اینجا، فقط عزاداری می‌کنند – احوال‌پرسی همچون نسیم، تسلی همچون باران، همدلی همچون خورشید. پرسه، سوگ را به رسم حمایت جمعی بدل می‌کند؛ بازماندگان بدون دغدغه نان و هزینه، بر دریای خاطرات و اندوه شناورند. و البته امیدوار به این حمایت جمعی به ادامه  زندگی فکر می‌کنند.

در روستاهای بلوچستان که هنوز بی‌حالی مدرنیته سایه نینداخته، این رسم همچون ستاره‌ای درخشان اما کوچک در حال سوسو زدن است. با چرخ‌های ماشین، کم‌رنگ می‌شود، اما پُرسه هنوز اینجا پَرسه می‌زند. پرسه، شعری است که مرگ را به مهربانی پیوند می‌زند – داغ را همچون گهواره‌ای تقسیم می‌کند، و روح را به پرواز درمی‌آورد.

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.