خبرگزاری مهر: فرهنگ و ادب - جواد شیخ الاسلامی: کتاب شعر «شکلهای باد» به تازگی از حمیدرضا شکارسری شاعر و منتقد ادبی، منتشر شده است. شکارسری در این کتاب، در شعرهای کوتاه و عموما سه مصرعی، به باد اندیشیده است و شکلهای مختلف و متنوع باد را مد نظر داشته است.
این کتاب در ادامه سلسله مجموعهشعرهای «شکلهای برف»، «شکلهای لیلا» و «شکلهای فروتنی» خلق شده و همانند دیگر مجموعهشعرهای او با این شباهتِ عنوانی، دربرگیرنده کوتاهسرودههایی موجز و تکتصویر، درباره موضوعِ محوریِ موردنظر شاعر است. شاعر در اینگونه اشعار، در هر شعر کتاب، از یک زاویه متفاوت به موضوعِ محوریِ خود نگریسته و به بهانه آن حرف خود را بیان کرده است. «شکلهای باد» در ۱۱۲ صفحه، ۱۰۶ قطعه شعر کوتاه را با موضوعِ باد در بر گرفته و توسط «نشر واج» و در شمارگان ۳۰۰ نسخه منتشر شدهاست.
به بهانه انتشار این کتاب سراغ حمیدرضا شکارسری رفتیم تا بیشتر درباره آن صحبت کنیم.
در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
آقای شکارسری، درباره کتاب جدیدتان «شکلهای باد» توضیح میدهید؟
حدود دهپانزده سال است که رویکرد من به شعر و در واقع به مفهوم کتاب، بهصورت پروژهای درآمده است. یعنی گردآوری کتاب برای من مانند اجرای یک پروژه است؛ مثل ساختن. در این روند، دیگر خبری از الهام شعری و آنچه به اصطلاح «استاد ازل گفت بگو» نیست. چون معتقدم در بسیاری از مواقع، این الهام یا آن سطر اول شعر نیست که سراغ انسان میآید، بلکه خود شاعر یا هنرمند است که به سراغ شعر و خلق اثر هنری میرود. شاعر به نوعی عناصر کار خود را مهندسی میکند، نه اینکه از پیش چیده شده باشند. به همین دلیل، در این سالها تلاش کردهام با استفاده از نوعی تکنیک یا شگرد، مجموعهشعرها را به کتاب شعر تبدیل کنم؛ به این معنا که شعرهای یک مجموعه مانند گلهایی از چمنهای مختلف نباشند که تصادفی کنار هم قرار گرفتهاند.
منظورتان این است کتابهایی که منتشر میکنید، از نظر حس و حال، موضوع و مضمون، تقریباً در یک راستا هستند؟ شعرها در فضای مشترکی سروده شدهاند. درست است؟
دقیقاً همینطور است. تلاش شده که از حالت جُنگمانند، یعنی گردآوری شعرهایی از زمانها و حالوهواهای مختلف در یک مجموعه، جلوگیری شود. در نتیجه، مجموعهشعر به کتاب شعر تبدیل شده است. بر همین اساس، از ده پانزده سال پیش سعی کردهام با یک مضمون، یک شیء یا یک ابژه و سوژه، شعرهای زیادی بسرایم و از میان آنها تعدادی را گزینش کرده و بهصورت کتاب شعر منتشر کنم. این فرایند ممکن است چند هفته تا حتی چند سال ادامه پیدا کند. در این مدت، شاعر تلاش میکند از زوایای گوناگون به موضوع یا سوژه نزدیک شود و در هر بار، یک شکار تازه از این نزدیک شدن بهدست آورد. در مرحله بعد، این شعرها گزینش میشوند و به شکل یک کتاب منتشر میشوند.

چه شد که به «باد» فکر کردید؟ و چند سال است که به آن میاندیشید؟
پروژه «باد» در امتداد پروژههای پیشین من شکل گرفت؛ در ادامه «شکلهای برف»، «شکلهای باران»، «شکلهای فروتنی»، «شکلهای لیلا»، «شکلهای فراموشی»، «شکلهای گور» و «شکلهای مرگ». بنابراین، «شکلهای باد» در ادامه همان مسیر آمد و البته اگر خدا بخواهد، شکلهای دیگری هم در راه هستند.
باد از آن پدیدههای طبیعی است که در نگاه نخست دیده نمیشود، اما حس میشود؛ در ظاهر زنده نیست، اما در واقع زنده است، چون حرکت دارد و اثرگذار است. ظرفیتهایی که در این پدیده وجود داشت، ابتدا در قالب هفتهشت شعر کوتاه به ذهنم آمد، اما کمکم این پروژه جدیتر شد و تعداد شعرها به حدود صد و پنجاه تا دویست شعر کوتاه رسید. در مرحله بعد، این شعرها دستچین و گلچین شدند و حاصل آن شد کتاب «شکلهای باد». در این مجموعه، شاعر تلاش کرده گاهی به جنبه فیزیکی باد توجه کند و گاهی به ظرفیتهای نمادین و استعاری آن؛ در برخی شعرها نیز صرفاً وجه توصیفی پدیده مد نظر بوده و از زوایای گوناگون به باد پرداخته شده است. طی این مدت که حدود ششهفت ماه طول کشید، به هر چیزی که نگاه میکردم، باد را در آن حاضر میدیدم و کمکم باد تبدیل به شعر میشد.
احساس کردم بعضی از شعرها گاهی بیش از حد فلسفی و انتزاعی شدهاند. چرا این اتفاق افتاده؟ آیا در این مواقع شاعرانگی شعرها کمرنگ و جنبه فلسفی پررنگتر نمیشود؟
گاهی اوقات وقتی به این پدیده نزدیک میشدم، ظرفیتهایی در پس و پشت آن نمایان میشد. همانطور که عرض کردم، برخی اوقات وجه فیزیکی باد برایم برجسته میشد، و گاهی نه؛ بلکه بر اساس حالات و آنات انسانیام به باد میاندیشیدم. زیستن چندماهه با این پدیده باعث میشود که به نوعی مکاشفه درونی برسم. از همین رو این مکاشفه درونی ممکن است از سطح فیزیکی و جغرافیایی باد فاصله بگیرد و به تعبیر شما، سویهای هستیشناختی و فلسفی پیدا کند؛ و این کاملاً طبیعی است.
برای مثال، در شعری میگویم «و باد را به آدمی نشان داد/ سفر آفریده شد». اینجا درست است که مثل همه شعرهای دیگر، آن وجه فیزیکی شعر هم مد نظر است، اما به یک آموزههایی در ذهن انسان هم برمیگردد. این تلفیق میان دو وجه، سبب میشود شعر فقط تصویری نباشد؛ بلکه قابلیت برداشت فلسفی هم پیدا کند. یا در شعرهای سوالی، میپرسم «باد، پرنده را میبرد / یا پرنده باد را؟». اینگونه شعرها تأویلیاند؛ میتوانید جای «پرنده» را با «انسان» عوض کنید و بپرسید آیا زندگی انسان را میبرد یا انسان زندگی را میسازد؟ این ظرفیتهای تأویلپذیر در برخی از شعرها وجود دارد و ممکن است به همان وجه فلسفی و هستیشناختی که اشاره کردید، نزدیک شوند.
واکنش مخاطبان شما به این کتاب و این نوع شعرها چطور بوده است؟
شاعر مانند مرداب نیست؛ ما همواره با محیط اطراف خود در ارتباط هستیم و برای جلوگیری از دچار شدن به پوسیدگی و زوال، لازم است که از پیرامونمان تأثیر بپذیریم و متقابلاً بر آن تأثیر بگذاریم. پیش از آنکه این کتاب توسط نشر «واج» و با همت سرکار خانم لیلا کُردبچه منتشر شود، من تعدادی از این اشعار را با دوستان و منتقدان به اشتراک گذاشتم. همچنین، شماری از آنها را در فضای مجازی منتشر کردم و خوشبختانه بازخورد خوبی دریافت کردم.
برخی از دوستان به نو بودن زاویه نگاه شعرها به پدیده باد اشاره میکردند. در عین حال، عدهای ابراز نگرانی کرده بودند از آنجا که باد سابقهای طولانی در شعر فارسی دارد، ممکن است بسیاری از این اشعار دارای وجوه یا مضامین تکراری باشند. اما هنگامی که این تجربیات جدید را با آنها در میان گذاشتم، گفتند که زاویه نگاهها کاملاً تازه است و آنها پیش از این از این منظر به این پدیده نپرداخته بودند. خوشبختانه در مراسم رونمایی کتاب که چند روز پیش به همت دوست ارجمندم آقای امید چاوشی برگزار شد، بازخوردهای بسیار مثبتی دریافت کردم. استقبال مخاطبان از شعرها، حقیقتاً برای من تکاندهنده بود. پس از آن هم تماسهای محبتآمیزی با من گرفته شد و گفتوگوهای جدیای پیرامون اشعار با یکدیگر داشتیم.
*
چند شعر از کتاب «شکلهای باد» را میخوانید:
آرامآرام
تاب خالی را تکان میدهد
باد نیمهشب
*
آسمان را به رگبار ببندید!
بادها پرنده نیستند
به سفرشان ادامه میدهند
*
آهای باد!
برای بازی نیست
آگهیهای فوت
روی دیوارها
*
اعلامیهی ترحیم پدربزرگ
بر دیوار کوچه
آخرین مقاومت
در برابر باد
*
این پیام عاشقانه برای من نیست
اشتباه نکردهای
باد مهربان؟!
*
«این نیز بگذرد»
زمزمهی کوه
در باد
*
باد
ابرها را آورد
ستارهها را برد
*
باد
بیتفاوت از کنار درختهای بیبرگ
عبور میکند
*
باد پرنده را میبرد
یا پرنده
باد را؟
*
باد
جابهجایی سادهی هوا نیست
کسی دارد پوست سوختهی زمین را
فوت میکند











