به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین خوزستان، این استان که همواره به دلیل ثروتهای طبیعی و موقعیت استراتژیک خود در مرکز توجهات بوده، در هفتههای اخیر صحنه نمایش دو روایت کاملاً متضاد از سوی دولت چهاردهم بوده است. در حالی که افکار عمومی هنوز تحت تأثیر «شوکدرمانی» و انتقادات تند محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور، از «کُمای مدیریتی» حاکم بر استان قرار داشت، سفری بیسروصدا و اعلامنشده از سوی علی عبدالعلیزاده، دستیار ویژه رئیسجمهور در توسعه اقتصاد دریامحور، تصویری ۱۸۰ درجه متفاوت را به نمایش گذاشت. این سفر که برخلاف رویه معمول، مستقیماً از ماهشهر و بندر امام خمینی (ره) آغاز شد و رسانهها از آن بیاطلاع بودند، نه تنها با تمجید و تحسین از عملکرد استاندار همراه بود، بلکه و این پرسش را به میان آورد که آیا هدف، «هماهنگی برای توسعه» است یا «هماهنگی برای بقا»؟ و با ورود مستقیم به حوزه پتروشیمی، پرسشهای بنیادینی را در مورد اهداف، وظایف و زوایای پنهان آن ایجاد کرده است. گزارش پیش رو، با اتکا به اخبار و تحلیلهای منتشر شده و سوابق موجود در پایگاه اطلاعرسانی استانداری خوزستان، به کالبدشکافی لایههای پنهان این سفر میپردازد.
تضاد در پیام پاستور: از «اتمام حجت» تا «تمجید بیسابقه»
کمتر از یک هفته پیش از حضور عبدالعلیزاده، سفر قائمپناه به خوزستان یک پیام روشن داشت: «صبر دولت به سر آمده است.» او با عبور از تعارفات، انگشت اتهام را مستقیماً به سمت «فرهنگ مدیریتی ناکارآمد»،ظاهر «جنگزده» اهواز، روند «لاکپشتی» مترو و عملکرد فاجعهبار بانکها نشانه رفت. این بازدید یک «اتمام حجت» با مدیران استانی تلقی شد و حتی با حواشی حذف رسانههای منتقد مانند «خبرآنلاین» توسط استانداری همراه بود، اقدامی که نشان از هراس تیم مدیریتی استان از بازتاب نقدهای صریح داشت.
در مقابل، سفر عبدالعلیزاده در روز پنجشنبه، ۱۵ آبان ۱۴۰۴، روایتی معکوس را به تصویر کشید. در حالی که انتظار میرفت این سفر در ادامه فشار دولت برای اصلاح امور باشد، به یک جلسه تجلیل از استاندار تبدیل شد. عبدالعلیزاده، سید محمدرضا موالیزاده را «بهترین گزینه» در میان نامزدهای استانداری خواند که با «اتفاق نظر همه نخبگان و ستاد مرکزی دکتر پزشکیان» انتخاب شده و «سمبل وحدت و همدلی در استان» است. این حجم از ستایش، آن هم در فاصله کوتاهی پس از انتقادات معاون اجرایی رئیسجمهور، این شائبه را تقویت میکند که سفر عبدالعلیزاده بیش از آنکه یک مأموریت کاری در راستای توسعه باشد، یک مانور سیاسی برای حمایت از استاندار و خنثیسازی فشارها بوده است. این دوگانگی در پیام، از وجود ناهماهنگی یا حتی تقابل دیدگاه در بدنه دولت نسبت به مدیریت خوزستان حکایت دارد.

لجستیک سفر؛ فرار از مرکز، تمرکز بر حاشیه استراتژیک
یکی از نکات بسیار معنادار این سفر، نحوه اجرای آن بود. عبدالعلیزاده بدون اطلاعرسانی قبلی به رسانهها و برخلاف پروتکلهای رایج که سفر از مرکز استان (اهواز) آغاز میشود، مستقیماً به ماهشهر و بندر امام خمینی (ره)، یعنی قطب پتروشیمی و بنادر کشور، سفر کرد. این انتخاب مسیر را میتوان از چند منظر تحلیل کرد:
-
فرار از پاسخگویی: با دور زدن اهواز، تیم همراه دستیار ویژه رئیسجمهور از مواجهه با نمادهای ناکارآمدی که قائمپناه به شدت به آنها تاخته بود(وضعیت شهری، پروژههای عمرانی معطل مانده و...) اجتناب کرد.
-
تمرکز بر هدف اصلی: این اقدام نشان میدهد که هدف اصلی سفر، نه بررسی مشکلات عمومی استان، بلکه تمرکز بر یک حوزه خاص و استراتژیک یعنی «صنعت پتروشیمی» بوده است.
-
کنترل روایت: عدم اطلاعرسانی به رسانهها و برگزاری جلسات در محیطهای صنعتی کنترلشده، این امکان را به تیم دولت و استانداری داد تا روایتی کاملاً مدیریتشده و مثبت از سفر را از طریق کانالهای رسمی خود منتشر کنند، تجربهای که از سانسور رسانهها در سفر قائمپناه به دست آمده بود.
پتروشیمی در سبد اقتصاد دریامحور؛ بازتعریف وظایف یا موازیکاری با وزارت نفت؟
محوریترین و بحثبرانگیزترین بخش سفر عبدالعلیزاده، ورود مستقیم او به حوزه پتروشیمی بود. اعلام کلید خوردن فاز دوم پتروشیمی ماهشهر با ۳۳۰۰ هکتار وسعت و وعده خاموشی کامل مشعلهای آلاینده تا پایان سال ۱۴۰۵، تصمیماتی در سطح کلان ملی هستند که به طور سنتی در حیطه اختیارات وزارت نفت و شرکت ملی صنایع پتروشیمی قرار دارند. اینجاست که سوال اصلی مطرح میشود: آیا بازدید از مجتمعهای پتروشیمی و تصمیمگیری برای طرحهای توسعهای آن، در چارچوب وظایف «دستیار رئیسجمهور در توسعه اقتصاد دریامحور» تعریف میشود؟
با بررسی سوابق خبری استانداری خوزستان تا پیش از این سفر، مشخص میشود که گفتمان «اقتصاد دریا محور» در استان عمدتاً بر محورهای زیر متمرکز بوده است:
-
شیلات و آبزیپروری: طرحهایی مانند شهرک هوشمند شیلاتی هندیجان (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴) و تاکید بر توسعه آبزیپروری.
-
توسعه بنادر و حملونقل دریایی: تاکید مکرر استاندار بر لایروبی اروند، توسعه بندر شادگان، تقویت دیپلماسی حملونقل دریایی و حمایت از سرمایهگذاری در بنادر ( ۳ اسفند 1403 ، ۱۰ اردیبهشت، ۱۶ اردیبهشت1404).
-
گردشگری ساحلی و دریایی: طرحهایی برای تبدیل جزیره مینو به قطب گردشگری، توسعه گردشگری در روستای صلیحاویه شادگان و سواحل اروند (۸ دی 1403، ۱۵ اردیبهشت 1404).
-
کشاورزی نوین: برگزاری نمایشگاه توسعه دریا محور با محوریت آب و کشاورزی نوین (۳۱ شهریور، ۲۵ تیر1404).
در هیچیک از اخبار و جلسات گذشته، صنعت پتروشیمی به عنوان یکی از ارکان اصلی و پروژههای پیشران «اقتصاد دریا محور» توسط استانداری معرفی نشده بود. این مفهوم، برای اولین بار توسط عبدالعلیزاده و در این سفر به گفتمان رسمی اضافه شد. این بازتعریف ناگهانی، این گمانه را تقویت میکند که از عنوان «توسعه دریا محور» به عنوان یک پوشش برای ورود به حوزه بسیار حساس و سودآور پتروشیمی استفاده شده است. این اقدام، مصداق بارز «موازیکاری» با وظایف وزارت نفت است و با توجه به تحلیل منتشر شده در کانال «پشت پرده نفت» مبنی بر تبدیل شدن صنعت پتروشیمی به «پارکینگ سیاستبازان» و «ستاد مالی انتخابات» بدون اطلاع رئیس جمهور از اهداف پنهان این سفر، این نگرانی را تشدید میکند که سفر مذکور، گامی در جهت تثبیت نفوذ سیاسی یک جریان خاص بر شریانهای مالی این صنعت است.
مرور وعدههای گذشته؛ تکرار مباحث در بستهبندی جدید
بخش قابل توجهی از مباحث مطرحشده در سفر عبدالعلیزاده، تکرار وعدهها و برنامههایی است که پیش از این نیز توسط استاندار و معاونین او بارها مطرح شده بود. برای مثال:
-
توسعه دریاپایه: استاندار خوزستان در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۴ میگوید «اقتصاد دریامحور برای استان حیاتی است» و افق روشنی برای آن ترسیم شده است. این در حالی است که معاون اقتصادی او در ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ همین موضوع را به عنوان «پیشران توسعه پایدار» مطرح کرده بود.
-
خاموشی فلرها: عبدالعلیزاده از دستور رئیسجمهور برای خاموشی مشعلها تا سال ۱۴۰۵ خبر میدهد. این در حالی است که استاندار در همین جلسه اشاره میکند که این پروژه توسط وزارت نفت و مناطق نفتخیز جنوب در حال انجام است و موضوع جدیدی نیست.
-
توسعه آبزیپروری: دستیار ویژه رئیسجمهور بر لزوم مطالعات علمی برای توسعه آبزیپروری تاکید میکند، موضوعی که پیش از این در جلسات متعدد استانداری از جمله در خصوص شهرک شیلاتی هندیجان (۲۲ اردیبهشت) مورد بحث قرار گرفته بود.
این تکرارها نشان میدهد که سفر مذکور، بیش از آنکه آورده جدیدی در حوزه برنامهریزی و اجرا برای استان داشته باشد، یک گردهمایی سیاسی با هدف ارائه ویترینی مثبت از عملکرد دولت و مدیریت استانی بوده است. تزریق موضوع کلان و جذاب «توسعه فاز دوم پتروشیمی ماهشهر» به این مجموعه از وعدههای تکراری، کارکردی جز انحراف افکار عمومی از ناکارآمدیهای مطرحشده توسط قائمپناه و همچنین مشروعیتبخشی به ورود یک مقام غیرمرتبط به حوزه نفت و پتروشیمی ندارد.
سفر علی عبدالعلیزاده به خوزستان را نمیتوان یک بازدید کاری عادی تلقی کرد. این سفر مجموعهای از کدهای سیاسی آشکار و پنهان را در خود جای داده است. از یک سو، تلاشی برای ترمیم چهره مدیریت استانی پس از انتقادات شدید معاون اجرایی رئیسجمهور و نمایش وحدت در دولت بود.آینده مشخص خواهد کرد که آیا این بازدید به توسعه واقعی منجر خواهد شد یا صرفاً مقدمهای برای بازآرایی سیاسی و مالی در گنجهای خفته خوزستان بوده است.
دیوارکشی به دور حقیقت؛ الگویی که باز هم تکرار شد
یکی از برجستهترین و نگرانکنندهترین وجوه سفر عبدالعلیزاده، تکرار الگوی حذفی رسانهها بود که پیشتر در سفر قائمپناه نیز مشاهده شد. استانداری خوزستان، در اقدامی که به نظر میرسد به یک رویه ثابت تبدیل شده، بار دیگر با ایجاد یک دیوار نامرئی، دسترسی خبرنگاران خبرگزاری خبرآنلاین و سایر رسانههای مستقل و بومی در ماهشهر و بندر امام را به جلسات و بازدیدها مسدود کرد. این در حالی است که ، تیمی منتخب از چند رسانه نزدیک به استانداری، پوشش کامل و بدون مانع این سفر را بر عهده داشتند.
این فیلترینگ رسانهای، آن هم برای سفری که از نظر سطح امنیتی و جایگاه مقام، به مراتب پایینتر از سفر معاون اجرایی رئیسجمهور بود، سوالات جدی را مطرح میکند. اگر در سفر قائمپناه، استانداری با حذف رسانهها تلاش کرد تا روایتی کنترلشده از یک بازدید انتقادی ارائه دهد و در نهایت با «خودزنی رسانهای» مواجه شد، در سفر عبدالعلیزاده به نظر میرسد هدف، مهندسی یک روایت کاملاً مثبت و بدون چالش بوده است. استانداری خوزستان که یک هفته قبلتر، تندترین نقدها را نه از زبان خبرنگاران حذفشده، که از زبان خودِ قائمپناه شنیده بود، این بار ترجیح داد تا با میزبانی از یک مقام حامی، فضایی کاملاً ایزوله و ستایشآمیز ایجاد کند و از تکرار آن طنز تلخ جلوگیری نماید.
وعدههای جدید بر بستری از وعدههای گذشته
وعده خاموشی مشعلها تا پایان ۱۴۰۵ و توسعه فاز دوم پتروشیمی ماهشهر، در حالی مطرح میشود که خوزستان انباری از وعدههای بر زمین مانده است. سفر قائمپناه به خوبی نشان داد که پروژه هایی مانند متروی اهواز پس از ۱۸ سال هنوز به سرانجام نرسیدهاند. حال باید دید این وعدههای جدید که نیازمند سرمایهگذاریهای عظیم و هماهنگیهای پیچیده بینوزارتخانهای هستند، تا چه حد قابلیت اجرایی دارند یا صرفاً کارکردی رسانهای برای آرام کردن فضای ملتهب استان پس از انتقادات معاون اجرایی رئیسجمهور دارند.
در نهایت، سفر علی عبدالعلیزاده به خوزستان بیش از آنکه یک گزارش کار شفاف و روشن برای توسعه دریامحور باشد، مجموعهای از ابهامات، سوالات و کدهای سیاسی بود. دور زدن مرکز استان، فیلتر کردن رسانههای منتقد، ورود به حوزهای تخصصی که در ظاهر خارج از مأموریت اوست و ستایشهای اغراقآمیز از استانداری که یک هفته قبل زیر تیغ نقد شدیدترین مقام اجرایی دولت بود، همگی نشان میدهد که پشت درهای بسته جلسات ماهشهر، چیزی فراتر از بررسی طرحهای توسعه آبزیپروری یا گردشگری ساحلی در جریان بوده است.
از نگاهی دیگر، با انتخاب استراتژیک مقصد و تمرکز بر صنعت پتروشیمی، به نظر میرسد گامی حسابشده برای گسترش نفوذ سیاسی بر یکی از ثروتمندترین بخشهای اقتصادی کشور تحت عنوان جذاب «توسعه دریا محور» باشد. در حالی که بدنه کارشناسی استان ماههاست که توسعه دریامحور را با مفاهیمی چون شیلات، گردشگری و بنادر کوچک میشناسد، این سفر به یکباره این مفهوم را به پروژههای عظیم پتروشیمی گره زد؛ پیوندی که بیش از آنکه منطق اقتصادی داشته باشد، منطق سیاسی دارد و زنگ خطر را برای استقلال فنی و کارشناسی این صنعت استراتژیک به صدا درمیآورد.
مردم خوزستان اکنون با دو روایت متضاد از سوی دولت مواجهاند و منتظرند ببینند کدام روایت به واقعیت زندگی آنها نزدیکتر خواهد بود: روایت «شوکدرمانی» و اتمام حجت قائمپناه، یا روایت «به به و چه چه» و وعدههای شیرین عبدالعلیزاده.
23












