خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: بیش از ۲ سال است که تضاد ایدئولوژیک، سودان را ویران کرده و همچنان میان نیروهای مسلح سودان (SAF) و نیروهای شبهنظامی «واکنش سریع» تشدید میشود؛ آنهم در حالیکه تلاشهای ایالات متحده برای کاهش تنشها، بهطور قابل توجهی ضعیف و ناکارآمد بوده است.
آنچه در آوریل ۲۰۲۳ بهعنوان نزاع قدرت میان جناحهای نظامی آغاز شد، اکنون به یک جنگ داخلی تمامعیار تبدیل شده و میلیونها نفر را آواره کرده و بیش از ۱۵۰ هزار کشته برجای گذاشته است. سازمان ملل متحد وضعیت سودان را بهعنوان بزرگترین بحران انسانی جهان توصیف کرده است. با این حال، در زمانی که توجه جهانی معطوف به فلسطین شده، مردم سودان در سکوت رها شدهاند و اکنون ساکنان «فاشر» بهای این بیتوجهی بینالمللی را میپردازند.
نیروهای واکنش سریع در سال ۲۰۱۳ شکل گرفتند؛ این نیرو از دل شبهنظامیان «جنجوید» برخاست؛ همان گروهی که تحت رهبری دیکتاتور سابق، عمر البشیر، در دارفور کارزار وحشیانهای را به راه انداخت؛ کارزاری که موجب اتهام نسلکشی و پاکسازی قومی علیه جمعیت غیرعرب دارفور شد. پس از سقوط البشیر در سال ۲۰۱۹، محمد حمدان دقلو معروف به «حمیدتی»، بهعنوان معاون ژنرال عبدالفتاح البرهان، فرمانده ارتش سودان منصوب شد.
ریشههای شکلگیری بحران سودان
در سال ۲۰۲۲ یک توافق سیاسی برای ادغام نیروهای واکنش سریع در ارتش ملی به امضا رسید، اما این توافق بهسرعت به دلیل اختلافات درباره ساختار فرماندهی و حدود اختیارات فروپاشید. تنها چند ماه بعد، شراکت شکننده میان دو رهبر از هم گسیخت و سودان به سمت آشوب و فروپاشی پیش رفت.
از آن زمان، دو طرف برای کنترل شهرهای مهم و مناطق استراتژیک جنگیدهاند؛ در این میان، تلاش نیروهای واکنش سریع این بوده است که بر غرب سودان تسلط کامل پیدا کنند. در اوایل ژوئن، نیروهای واکنش سریع مناطقی در امتداد مرزهای لیبی و مصر را تصرف کردند و نفوذ خود را بر دارفور تقویت نمودند. تا اواخر اکتبر، فاشر، پایتخت دارفور شمالی، پس از ماهها محاصره سقوط کرد.
فاشر که زمانی بیش از یک میلیون نفر جمعیت داشت، از آخرین پایگاههای مهم ارتش در منطقه بود. سقوط آن اکنون نیروهای واکنش سریع را قادر ساخته تا تقریباً بر سراسر دارفور و بخشهایی از کردفان مسلط شوند و این برای مردم دارفور فاجعهبار است، زیرا خشونت بیرحمانهای توسط نیروهای واکنش سریع علیه کسانی که با دیدگاه قومی آنها درباره سودان همراه نیستند، اعمال میشود.
گزارشهای منتشر شده از داخل شهر، تکاندهنده و وحشتآورند. تصاویر تأیید شده نشان میدهند که افراد مسلح با نشان نیروهای واکنش سریع در نقاط مختلف شهر مرتکب خشونت میشوند، و سازمان ملل گزارشهای معتبر از اعدامهای میدانی توسط نیروهای شبهنظامی دریافت کرده است. همچنین سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد که بیمارستان مادران در فاشر، برای چهارمین بار در ماه جاری مورد حمله قرار گرفته که طی آن بیش از ۴۶۰ بیمار و چندین کادر درمانی کشته شدهاند و تعدادی نیز ربوده شدهاند؛ احتمالاً برای اعدام یا گروگانگیری. دیگر نمیتوان این رخدادها را بهعنوان «نزاع سیاسی» توصیف کرد، زیرا جان بیدفاعترین افراد بهخاطر اهداف ایدئولوژیک قربانی میشود.
این جنایات، یادآور حملات پیشین نیروهای واکنش سریع است، از جمله کشتار گسترده ژنینا در غرب دارفور در سال ۲۰۲۳، که طی آن تا ۱۵ هزار غیرنظامی - اکثراً از گروههای غیرعرب - در راستای پروژه پاکسازی قومی این گروه قتلعام شدند. اکنون قحطی بخشهایی از دارفور را دربر گرفته است، بهویژه اردوگاه آوارگان «زمزم» در جنوب فاشر که زمانی حدود نیم میلیون نفر در آن پناه گرفته بودند.
واکنش بینالمللی به جنایتهای سودان
همانند همیشه، محکومیت بینالمللی مطرح شده است اما بیاثر، دیرهنگام و فاقد اقدام عملی. شورای امنیت سازمان ملل حمله به فاشر را محکوم کرد و نسبت به «خطر شدید وقوع جنایات گسترده، از جمله خشونت قومی» هشدار داد. دولت انگلیس تأیید کرده است که تجهیزات نظامی ساخت این کشور در سودان یافت شده، و قانونگذاران آمریکایی خواستار قرار دادن نیروهای واکنش سریع در فهرست «سازمانهای تروریستی خارجی» شدهاند؛ هرچند بعید است چنین اقدامی نتیجه ملموسی داشته باشد.
تنها برچسب «تروریستی» زدن به نیروهای واکنش سریع هیچ تغییری ایجاد نمیکند؛ اگر ایالات متحده واقعاً میخواهد در این بحران تأثیرگذار باشد، بهعنوان یک قدرت فراملی میتواند به دولت سودان یا مناطق آسیبدیده کمکرسانی کند، اما چنین نمیکند. افزون بر این، سیاست خارجی ترامپ اساساً شعاری و نمایشی است تا عملیاتی چنانکه در قبال اوکراین و فلسطین نیز دیده شده است.
در انگلیس، مسئله نگرانکننده این است که چرا سلاحهای تولید لندن توسط نیروهای واکنش سریع برای ارتکاب این جنایات استفاده شده است. اخیرا گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه سیستمهای هدفگیری سلاحهای سبک و موتورهای خودروهای زرهی ساخت انگلیس در مناطق درگیری سودان کشف شدهاند که احتمالاً توسط امارات به این گروه منتقل شدهاند.
با توجه به این موضوع، انگلیس باید در زمینه تجارت تسلیحاتی با کشورهایی که از نظر حقوق بشری مسئلهدار هستند - مانند امارات - بازنگری کند و اصل اخلاق را بر سود مقدم بدارد. افزون بر این، این موضوع ممکن است ناقض حقوق بینالملل بشردوستانه باشد، زیرا انگلیس موظف است از صادرات سلاح به کشورهایی که دچار درگیری داخلی هستند، جلوگیری کند. یوت کوپر، وزیر امور خارجه انگلیس، با وجود صدور بیانیهای درباره بحران سودان، هنوز درباره نقش کشورش در تأمین سلاح سکوت کرده است.
گسترش قحطی همزمان با توقف مذاکرات صلح
با وجود این وضعیت فاجعهبار، مداخله قاطع هنوز غایب است. نیروهای واکنش سریع اکنون بیشتر مناطق غربی سودان را در کنترل دارند، در حالی که ارتش در شمال شرق مقاومت میکند. تحلیلگران هشدار دادهاند که سودان ممکن است بار دیگر دچار تجزیه شود؛ همانند جدایی سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ که کشور را از منابع نفتیاش محروم کرد. تجزیه دوم به معنای سقوط کامل سیاسی و انسانی خواهد بود.
در حالی که قحطی گسترش یافته و مسیرهای کمکرسانی بسته مانده، میلیونها انسان میان دو جبهه گرفتارند. مذاکرات صلح متوقف شده و تلاشهای بینالمللی عمدتاً نمایشی و بینتیجه بوده است. آنچه با اختلاف بر سر ادغام یک نیروی شبهنظامی در ارتش آغاز شد، اکنون به فروپاشی نظاممند یک کشور تبدیل شده است.
سکوت جهان گویای همه چیز است. رنج سودان قربانی گزینشی بودن وجدان جهانی شده است و همدردی بینالمللی نه براساس عمق فاجعه، بلکه بر اساس منافع ژئوپلیتیک سنجیده میشود. در حالی که رهبران غربی همچنان بیانیههای «نگرانی عمیق» صادر میکنند، خودداری آنها از اقدام عملی، نشاندهنده فرسودگی اخلاقی جهانی است که به فجایع انسانی عادت کرده است.
اکنون که فاشر در آتش میسوزد و میلیونها نفر در آستانه مرگ به خاطر گرسنگی هستند، بحران سودان به لکه ننگی بر پیشانی نظم جهانی تبدیل شده است؛ نظمی که اجازه میدهد چنین جنگهایی در حاشیه اخبار و حافظه جمعی جهان محو شوند.












