خبرگزاری مهر، گروه استانها، مرجان فرهمند، عاطفه وفاییان: پویش مردمی «دوباره در برابر ایران زانو میزنید» نماد تازهای از همبستگی ملی، عزت و اقتدار ایرانیان در عرصه جهانی است. این حرکت اجتماعی، با تکیه بر غرور ملی و روح مقاوم ملت ایران، به دنبال تبیین پیام روشن مردم کشور است؛ اینکه ایران بار دیگر با قدرت، ایمان و وحدت خود میتواند در برابر فشارها، تحریمها و تهدیدها بایستد و معادلات سیاسی و اقتصادی جهانی را دگرگون کند.
در این پویش، مردم از اقشار مختلف با حضور در فضای مجازی و میادین شهری، جلوهای نو از همراهی ملی را رقم زدهاند. شعار «دوباره در برابر ایران زانو میزنید» به نمادی از بازگشت اقتدار و احیای روح خودباوری تبدیل شده است؛ جایی که جوانان، زنان، نخبگان و کارگران همه با یک صدا از سرزمین خود دفاع میکنند و نشان میدهند که هیچ قدرتی نمیتواند اراده ایرانی را متزلزل سازد.
ماهیت این پویش تنها سیاسی نیست، بلکه فرهنگی و اجتماعی نیز هست. تمرکز آن بر بازسازی اعتماد عمومی و تقویت روح امید در جامعه است؛ امیدی که به مردم یادآوری میکند ایران توانسته از بحرانهای سختتر عبور کند و اکنون نیز قادر است در برابر هر چالش جهانی سربلند بماند. این جنبش، رسانهها و شبکههای اجتماعی را به بسترهایی برای همصدایی ملی تبدیل کرده است.
از منظر بینالمللی، این پویش واکنشی معنادار به نگاههای تحقیرآمیز یا سیاستهای فشار است. پیام آن به کشورهای غربی روشن است: ایران نه تنها تسلیم نمیشود، بلکه با توان علمی، اقتصادی و فرهنگی خود به جایگاه شایستهاش در منطقه و جهان بازمیگردد. تبیین چنین پیامهایی، اعتماد به نفس ملی را افزایش داده و نخبگان ایرانی را به حضور فعالتر در حوزههای دیپلماسی عمومی تشویق کرده است.
پویش مردمی «دوباره در برابر ایران زانو میزنید» بازتابی از تاریخ پایداری ملت ایران است؛ ملتی که هر بار با تهدید روبهرو شده، پاسخ را با ایستادگی و تولید قدرت داده است. این حرکت، نه یک شعار گذرا بلکه یک بیانیه ملی است، که بر توان بازسازی، اقتدار نرم، و نقش مردم در آینده ایران تأکید دارد.

«پویش ملی دوباره زانو خواهید زد»؛ بازخوانی نماد استقلال و اقتدار تمدنی
زینب اصغریان، پژوهشگر حوزه خاورمیانه در گفتگو با خبرنگار مهر پویش «دوباره در برابر ایران زانو میزنید» را تفسیری از حافظه تاریخی ملت ایران در برابر سلطهجویی جهانی دانست.
استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه خاورمیانه، در یادداشتی تحلیلی این حرکت را بازخوانی نماد استقلال و شکوه ملی در آینه تاریخ خواند.
وی با اشاره به جایگاه نمادها در گفتمان سیاست جهانی، مجسمه «والرینِ زانوزده در برابر پادشاه ایران» متعلق به دوران ساسانی را فراتر از یک اثر تاریخی صرف دانست و آن را نشانهای از الگوی پایدار قدرت در تاریخ این سرزمین معرفی کرد که مفهوم استقلال و اقتدار ملی را تثبیت میکند.
اصغریان به بیانات رهبر انقلاب در سال ۸۷ اشاره کرد که در آن، تضاد میان روایتی که ایرانیان را شکستخورده در یونان معرفی میکند و واقعیت مجسمه والرینِ اسیر در برابر شاپور اول، یک «تذکر تمدنی» محسوب میشود. اصغریان این تعبیر را تداوم روحیهای دانست که در سیاست امروز ایران ساری و جاری است؛ «روح ایستادگی در برابر سلطه و نفی تبعیت از قدرتهای جهانی».
حافظه تاریخی؛ مصونیت در برابر سلطهجویی
به گفته این پژوهشگر، پویش «دوباره در برابر ایران زانو میزنید» بازتابی مستقیم از این حافظه تاریخی است. این پویش یادآور اسارت امپراتور روم (والرین) در برابر شاپور اول است و هدفی جز مصون نگه داشتن ملت ایران در برابر هرگونه سلطهجویی در دوران معاصر ندارد. وی تأکید کرد که این حرکت از درک عمیق استقلال به مثابه یک اصل هویتی سرچشمه میگیرد و نه ناسیونالیسم کور.
قدرت نمادین در روابط بینالملل
وی در ادامه تحلیل خود به منطق روابط بینالملل پرداخت و عنوان کرد: قدرت صرفاً به توازن نظامی یا اقتصادی محدود نمیشود؛ بلکه «قدرت نمادین» و «مشروعیت تمدنی» مؤلفههایی هستند که جایگاه ملتها را در نظام جهانی تثبیت میکنند. مجسمه والرین، همچون نمادهای مقاومت معاصر ایران، حامل این نوع از قدرت است؛ قدرتی که دیگران را وادار به احترام میکند، نه از سر ترس، بلکه از درک هویت و تاریخ ایران.
مدیر اندیشکده محیا با بیان اینکه سیاست امروز به میدان تصویر و معنا تبدیل شده است، بر ضرورت بازنمایی چنین نمادهایی تأکید کرد و افزود: باید این مظاهر شکوه و عزت ملی را به جهان نشان داد؛ چراکه آنها یادآور این حقیقتاند که ایران در برابر هیچ قدرتی زانو نمیزند — بلکه تاریخ بارها شاهد بوده که دیگران در برابر ایران زانو زدهاند.
وی تاکید کرد: که پویش «دوباره در برابر ایران زانو میزنید» بازگشتی به ریشههای عزت است و مجسمه والرین در این معنا، تجسم تاریخی اقتدار ملتی است که تلاش میکند بر قله عزت بایستد.
برای حفظ اقتدار باید توان نظامی و دیپلماسی را توأمان تقویت کنیم
همچنین در خصوص این پویش روحاله اسلامی، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به پیشینه تاریخی و قدرت تمدنی ایران، اظهار کرد: کشور ما در طول هزار سال، یکی از قدرتهای هژمون در نظام بینالملل باستان بوده و اکنون نیز بهعنوان میراثدار آن اقتدار، باید میان توان نظامی، بازدارندگی دفاعی و دیپلماسی هوشمندانه تعادل برقرار کند.
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به پویش تمدنی ایران و نصب مجسمه شاپور اول در تهران، بهعنوان نمادی از اقتدار تاریخی کشور گفت: ایران در دورههای هخامنشی، اشکانی و ساسانی نزدیک به هزار سال از دو یا سه قدرت برتر جهان بوده و در علوم سیاسی از آن بهعنوان هژمون منطقهای و حتی جهانی یاد میشود. مفهومی به نام صلح ایرانی در آن دوران شکل گرفت که ایران در قالب نظم جهانی و از طریق قدرت نرم و دیپلماسی تمدنی خود، امنیت منطقه را حفظ میکرد.
وی افزود: امروز ایران جغرافیایی کوچکتر و جمعیتی کمتر از دوران امپراتوری باستان دارد، اما هنوز هم از توان انسانی و علمی ارزشمندی برخوردار است. ایران، ترکیه و عربستان سه قدرت مهم منطقهاند؛ با این تفاوت که ایران توان موشکی، نیروی انسانی باسواد و شاخصهای آموزشی و بهداشتی قابل قبولی دارد. در دهه ۸۰ ایران در بسیاری از شاخصها پیشتاز بود، اما در دهه ۹۰ رقابت منطقهای شدیدتر شده و کشورهای همسایه با سرعت در حال توسعهاند.
اسلامی درباره نسبت قدرت و دیپلماسی در ایران معاصر گفت: در شرایط امروز، افزایش توان نظامی برای بازدارندگی ضروری است؛ اما این قدرت باید در کنار گفتوگو، تنشزدایی و حفظ چهرهای مثبت از کشور در عرصه جهانی دنبال شود. در واقع هرچه با آرامش و کمصدا پیش برویم، موفقتریم. جشن و نمایش قدرت نظامی بدون نتیجه ملموس، گاهی به ضرر ما تمام میشود.
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با انتقاد از نبود سیاست خارجی منسجم افزود: سیاست خارجی عرصهای علمی و نیازمند هماهنگی نهادی است. امروز کشورهای منطقه از ترکیه تا عربستان با مدلهای توسعه سریع در حرکتاند، در حالی که ما در ارتباط با همسایگان سیاست فعالی نداریم. وزارت خارجه با نیروی محدود و نهادهای موازی بدون هماهنگی عمل میکنند؛ نتیجه این ناهماهنگی، ضعف در حفظ منافع ملی است. نمونه آن روابط با افغانستان و موضوع حقآبه است که بهرغم همکاریهای اقتصادی، منافع ایران تأمین نشده است.
وی خاطرنشان کرد: برای حفظ پویش ایران بهعنوان میراثدار یکی از بزرگترین امپراتوریهای جهان، باید در دو مسیر همزمان گام برداشت؛ اقتدار نظامی هوشمندانه برای بازدارندگی و دیپلماسی علمی و منطقهای برای حفظ منافع ملی. تنها در این صورت است که میتوان دوباره نام ایران را در جایگاه شایسته خود در معادلات جهانی دید.

پویش مردمی دوباره در برابر ایران زانو میزنید؛ تبیین بازگشت اقتدار تمدنی و همبستگی ملی در عصر فشار جهانی
این پویش مردمی، در نقطه اوج خود به نمادی از بازیابی هویت تاریخی و بازتعریف قدرت تمدنی ایران در قرن بیستویکم تبدیل شده است. بازخوانی تصویر والرینِ زانوزده در برابر شاپور اول، صرفاً یک اشاره تاریخی نیست، بلکه بازنمایی روحی است که ملت ایران طی هزاران سال در برابر سلطه، فشار و تحقیر بیگانه از خود نشان داده است. این روحیه، اکنون در قالب کنشهای مدنی، فرهنگی و رسانهای مردم تجلی یافته و در سطح ملی و بینالمللی، پیامی روشن از استقلال و پایداری ایران ارسال کرده است.
در تبیین ماهیت این حرکت، باید آن را تلاقی میان تاریخ و اکنون دانست. ایرانیان با حافظه تمدنی خود، معنایی تازه از اقتدار را بازسازی کردهاند؛ اقتداری که نه صرفاً در میدان نظامی، بلکه در عرصه معنا و نماد بروز یافته است. این همان قدرت نرم است که نخبگان دانشگاهی از آن بهعنوان مشروعیت تمدنی یاد میکنند؛ قدرتی که ملت ایران را فراتر از مرزهای سیاسی و اقتصادی قرار میدهد و موجب احترام جهانی میشود.
پویش «دوباره در برابر ایران زانو میزنید» همچنین در چارچوب سیاست عمومی کشور، زمینهای برای همنشینی دیپلماسی و قدرت دفاعی فراهم کرده است. بازنمایی تمدن ایرانی بدون تعامل منطقهای، به انزوا میانجامد، در حالیکه تلفیق اقتدار با منطق تفاهم، ایران را در جایگاه هژمون اخلاقی و تمدنی تثبیت میکند.
از بُعد اجتماعی، این پویش نه یک شعار هیجانی بلکه حرکتی هدفمند برای ترمیم اعتماد عمومی و احیای امید ملی است. مشارکت خودجوش مردم در این طرح، بیانگر پیوندی ناگسستنی میان جامعه و ایده استقلال است. نسل جوان با انتشار پیامهای وحدتآفرین در فضای مجازی، نشان داده است که حافظه تاریخی ملت هنوز زنده است و میتواند سرمایهای تازه برای ساخت آینده باشد. این سرمایه معنوی، بنیان هرگونه توسعه و قدرت پایدار را شکل میدهد.
پویش «دوباره در برابر ایران زانو میزنید» یادآور یک حقیقت بنیادین در تاریخ ملت ایران است؛ اینکه اقتدار این سرزمین نه از ثروت و نه از سلاح، بلکه از ایمان، خرد و وحدت مردم سرچشمه میگیرد. این حرکت، بیانیهای تمدنی در دفاع از کرامت ملی است و نشان میدهد که ایران، همانگونه که در تاریخ بارها ایستاده است، اکنون نیز بار دیگر میایستد تا جهانیان را به احترام در برابر حقیقت خود وادارد.












