خبرگزاری مهر، گروه استانها: شهرداری تهران با راهاندازی پویش فرهنگی «مقابل ایران دوباره زانو میزنید»، تلاش کرده است تا از روایتهای تاریخی برای تقویت حس غرور ملی و خودباوری استفاده کند. این کمپین، که با رونمایی از مجسمهای نمادین از زانو زدن والرین، امپراتور روم، در برابر شاپور دوم ساسانی به اوج رسید، پیام ایستادگی ایران در برابر مهاجمان را برجسته میسازد.
مراسم اختتامیه این پویش در شامگاه جمعه ۱۶ آبان در میدان انقلاب تهران برگزار شد و هزاران نفر از اقشار مختلف جامعه در آن شرکت کردند. در این رویداد، از مجسمهای با عنوان «زانو زنندگان برابر ایران» رونمایی شد که صحنهای تاریخی از دوران ساسانی را بازسازی میکند: زانو زدن والرین در برابر شاپور دوم پس از شکست در جنگ.
لزوم عبور از گفتمانهای دفاعی و گذر به مرحله «خلق امید فعالانه»
این مجسمه توسط پیام قانع، هنرمند ایرانی، ساخته شده و قرار است ظرف ۲۰ روز آینده در میدان آزادی تهران نصب شود تا به عنوان نمادی دائمی از اقتدار ایران عمل کند. ایده ساخت این اثر پس از آنچه مقامات «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» مینامند - اشاره به درگیریهای اخیر ایران با اسرائیل - شکل گرفته و چند ماه طول کشیده است.
این پویش فرهنگی با هدف بازنمایی استقلال، هویت تاریخی و غرور ملی ایرانیان راهاندازی شده و از سازههای تبلیغاتی شهری برای اکران عمومی استفاده میکند.
فاطمه تاجیک، استاد بازنشسته دانشگاه و صاحب نظر فرهنگی این پویش را نمادی از بازتعریف هویت جمعی در مواجهه با چالشهای جهانی خواند و با اشاره به اینکه این پویش صرفاً یک شعار احساسی نیست، به خبرنگار مهر گفت: این حرکت، پاسخی استراتژیک به نقشهای فرهنگی است که میکوشد ایران را در جایگاه یک بازیگر منفعل در صحنه جهانی تعریف کند. ما با پدیدهای پیچیده به نام «جنگ روایتها» روبهروییم، در این جنگ، آنچه تعیینکننده است، توانایی ما در تولید «روایت مقاومت» مبتنی بر واقعیتهای تاریخی و ظرفیتهای معاصر است.
وی با تأکید بر لزوم عبور از گفتمانهای دفاعی و گذر به مرحله «خلق امید فعالانه»، افزود: پویش حاضر از حصار شعار خارج و به کدهای فرهنگی نوین تبدیل شد، ما نیازمند تعریف پروژههای مشترک با بازیگران غیردولتی، هنرمندان، استارتاپها و نخبگان علمی هستیم، اینجا دیگر صحبت از قهرمانیهای فردی نیست، بلکه از شبکهای به هم پیوسته از ایستادگیهای خرد و کلان سخن میگوئیم.
این استاد دانشگاه، «بازطراحی الگوی مصرف» را یکی دیگر از وجوه این پویش برشمرد و بیان کرد: مقاومت اقتصادی تنها با شعار محقق نمیشود. ما باید مصرف کالای داخلی را از یک اجبار به یک «انتخاب هوشمندانه» و نماد «سبک زندگی آگاهانه» تبدیل کنیم. این امر مستلزم خلق روایتهای جذاب حول کیفیت، نوآوری و طراحی ایرانی است، وقتی یک جوان ایرانی گوشی همراه ساخت داخل را نه از سر ناچاری، که به عنوان نماد هویت و اعتماد به نفس ملی برمیگزیند، آنگاه میتوانیم ادعا کنیم این پویش در حال اثرگذاری است.
نبرد اصلی، نبرد بر سر «معنا» است
تاجیک به ظرفیت هنر در این عرصه نیز پرداخت و خاطرنشان کرد: سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی میتوانند با خلق آثاری که «زیباییشناسی مقاومت» را به تصویر میکشند، احساس تعلق و غرور را در بستری غیرمستقیم و عمیق نهادینه کند، به جای تولید آثار مستقیم و شعارزده، نیازمند خلق شخصیتها و داستانهایی هستیم که مبارزه روزمره یک مهندس، معلم یا کشاورز ایرانی برای ساختن میهنش را روایت کند. اینجا مقاومت، یک گفتمان انتزاعی نیست، بلکه در زندگی جاری میشود.

وی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به مفهوم «دیپلماسی فرهنگی تهاجمی»، گفت: ما باید با زبان علم، هنر و نوآوری با جهان سخن بگوییم. وقتی یک دانشمند ایرانی در عرصه نانو یا زیستفناوری به موفقیتی دست مییابد، یا وقتی یک استارتاپ ایرانی در منطقه خاورمیانه میدرخشد، اینها خودشکوفایی ایران است که بیهیچ شعار و تبلیغاتی، پیام «ما برخاستهایم» را به جهان مخابره میکند. پویش «مقابل ایران دوباره زانو میزنید» باید بتواند این دستاوردها را به داستانهای اقناعکننده برای گفتمان جهانی تبدیل کند.
تاجیک با بیان اینکه نبرد اصلی، نبرد بر سر «معنا» ست، نتیجه گرفت: اگر بتوانیم معنای «ایران» را در ذهن نسل جوان و در چشم جهانیان، با مفاهیمی چون تابآوری، نوآوری و غنای فرهنگی گره بزنیم، آنگاه هیچ نیرویی توانایی به زانو درآوردن این ملت را نخواهد داشت. این پویش، فراخوانی است برای همه ما تا سهم خود را در این بازتعریف ایفا کنیم؛ از انتخابهای روزمرهمان در مصرف گرفته تا پروژههای حرفهای و علمیمان. این، میدان نبرد امروز ماست.
در شبکههای اجتماعی، پویش با هشتگهایی در این خصوص ترند شده و کاربران از آن برای تأکید بر غرور تاریخی استفاده کردهاند، یکی از پستها با بیش از ۴۵۰۰ بازدید، تاریخ را ابزاری برای مقابله با تحریف میداند.
در نهایت، پویش «مقابل ایران دوباره زانو میزنید» تلاشی برای پیوند گذشته و حال است و با نمادهایی مانند مجسمه والرین، پیام ایستادگی را منتقل میکند. موفقیت آن بستگی به پذیرش عمومی دارد، اما میتواند الگویی برای استفاده از تاریخ در سیاستهای فرهنگی باشد.












