بحران کم آبی نتیجه کم‌کاری؛ وقتی مردم قربانی بد تصمیمی دولت‌ها می شوند

خبرگزاری مهر دوشنبه 19 آبان 1404 - 09:12
کارشناسان معتقدند بحران آب قابل مهار بود؛ اگر دولت‌ها به‌جای شعار، به‌موقع تصمیم می‌گرفتند، امروز شهرهای ایران در صف جیره‌بندی نبودند.

خبرگزاری مهر؛ محمدحسین سیف اللهی مقدم بحران آب در ایران دیگر خبر نیست، هشدار روزمره است. شبکه‌های خبری روزانه چندین بار وضعیت سدهای اطراف تهران را نشان می‌دهد و از مردم می‌خواهند تا در مصرف آب صرفه جویی کنند که اگر این اتفاق رخ ندهد تهران را باید تخلیه کرد. وزارت نیرو و شرکت‌های آب‌وفاضلاب، هر هفته با واژه‌های «بحران»، «کاهش فشار»، «نوبت‌بندی» و «قطع آب» از مردم می‌خواهند صرفه‌جویی کنند.

مسئله اصلی اینجاست که بخشی از بحران امروز ناشی از برنامه‌ریزی غلط دهه‌های گذشته است و حالا شهروندان باید هزینه‌اش را بدهند و مسئولان دولتی هم می‌خواهند با این روش از بحران موجود عبور کنند و تدبیر را به زمان دیگر موکول کنند.

آمار رسمی نشان می‌دهد تهران، مشهد، اراک و تبریز در میان شهرهایی با وضعیت «بسیار بحرانی» قرار دارند. ذخایر سدهای لتیان، لار و کرج به کمترین سطح تاریخی رسیده‌اند و در برخی مناطق فشار آب شبانه قطع می‌شود. از ابتدای سال آبی جاری تا کنون بارش تهران کمتر از یک‌دهم میلی‌متر بوده؛ رقمی که به‌خوبی نشان می‌دهد کلان‌شهر ۹ میلیونی وارد دوران بی‌سابقه خشکی شده است.

علی سیدزاده، مدیرکل مدیریت مصرف آب، در گفت‌وگو با «مهر» تصریح می‌کند که فعلاً راهکار دولت «کاهش حداکثری فشار آب» است تا لوله‌ها خالی نشوند و خطوط اصلی در مدار بمانند. این تصمیم، به ظاهر فنی، در واقع تصویری از مدیریت در لحظه آخر است؛ برنامه‌ای اضطراری که جایگزین سیاست مداوم و ساختاری شده است.

مطالعه شب امتحانی یعنی منتظر نمره ۱۰ هستیم

از زمان‌های قدیم می‌گفتند وقتی درس را در موعد مقرر بخوانی دیگر نیازی نیست شب امتحان نگران باشی. حالا مسئله آب هم همین شرایط را دارد تا چند سال پیش، طرح‌های کلان انتقال آب بین‌حوضه‌ای، بازچرخانی فاضلاب و اصلاح سامانه‌های فرسوده در دست بررسی بود؛ اما بررسی‌ها هیچ‌گاه به اجرا نرسید. بودجه طرح‌ها یا حذف شد یا با تغییر دولت‌ها به حاشیه رانده شد. حالا در نبود ذخایر سطحی، چاه‌های زیرزمینی به آخرین امید تبدیل شده‌اند، امیدی شکننده که خود عاملی برای فرونشست زمین و تخریب سفره‌های آبی در آینده است.

در همین زمان، پروژه عظیم «ایران‌رود» سال‌هاست در سکون مانده است؛ طرحی که قرار بود با اتصال دریای عمان به شمال کشور کمبود آب را در فلات مرکزی جبران کند. کارشناسان صنعت آب و محیط زیست در سالیان متمادی صراحتاً اعلام کرده‌اند این طرح می‌تواند مشکل کم‌آبی ایران را به‌صورت پایدار حل کند، اما هزینه‌های بالا و تحریم‌ها مانع اجرا شده‌اند.

تحریم‌ها بخش مهمی از داستان‌اند، اما همه ماجرا نیستند. بی‌تصمیمی داخلی، نبود اجماع فنی و سیاسی، و اولویت دادن به پروژه‌های نمایشی باعث شد این فرصت تاریخی از دست برود. امروز ایران‌رود فقط روی نقشه وجود دارد، در حالی‌که هر روز هشدار تخلیه احتمالی تهران یا جیره‌بندی منطقه‌ای بر خط اخبار می‌آید.

بحران آب ایران نتیجه دهه‌ها کم‌کاری انباشته است. در همان سال‌هایی که بودجه سدسازی و انتقال بین‌حوضه‌ای در اوج بود، هیچ‌کس به بازدهی و تراز واقعی فکر نکرد. بسیاری از سدها در اقلیم‌هایی ساخته شدند که ورودی آب کمتر از پیش‌بینی بود. از طرف دیگر، نشت در شبکه‌های توزیع شهری تا ۲۵ درصد رسیده، یعنی یک‌چهارم آب تصفیه‌شده پیش از رسیدن به مردم هدر می‌رود.

مدیران اکنون می‌گویند مردم باید همکاری کنند؛ اما آیا مردم همان کسانی نیستند که سال‌ها هشدار کم‌آبی را بی‌پاسخ از طرف دولت دیدند؟ همان وزارت نیرو که در تابستان گذشته اعلام کرد تعطیلی سه‌روزه آخر هفته باعث صرفه‌جویی چشم گیر در مصرف برق شد، حالا از احتمال تکرار همان سیاست برای «مدیریت مصرف آب» سخن می‌گوید.

مسئله همان است که گفته شد مدیریت مصرف یا انتقال بحران؟

سیاست کاهش فشار آب یکی از دو گزینه معمول در دنیا برای مواجهه با کمبود لحظه‌ای است. اما تفاوت بزرگ در ایران این است که این اقدام، به جای اصلاح رفتار مصرف، بحران را به خانه‌ها منتقل می‌کند. مردم در مناطق مرتفع، عملاً با قطع آب روبه‌رو هستند و توصیه شده تا مخازن ذخیره‌ساز در ساختمان‌ها نصب کنند. یعنی چاره‌ای نداریم جز اینکه با هزینه شخصی، بحران مدیریتی را جبران کنیم.

این همان نقطه‌ای است که عدالت اجتماعی فرو می‌ریزد؛ خانوارهای کم‌درآمد، ساکنان خانه‌های قدیمی، و مناطقی که امکانات فنی ندارند بیشتر آسیب می‌بینند. در زبان مدیران آب این «کاهش فشار» محسوب می‌شود، در زندگی روزمره مردم نامش «قطع آب» است.

چرا مردم باید خسارت عقب‌ماندگی مدیریتی را بدهند؟

سالیانی است که در کتاب‌های درسی به دانش آموزان می‌آموزند که ایران در اقلیمی خشک و نیمه خشک واقع شده است اما آنچه به نظر می‌رسد می‌شد با تصمیم گیری صحیح کشور را از اقلیم نیمه خشک و خشک تبدیل کرد به کشور معتدل و مرطوب.در حالی که بسیاری از کشورها با بازچرخانی، تصفیه پساب و کنترل هوشمند نشت‌ها تا ۷۰ درصد منابع خود را حفظ می‌کنند، کشور ما همچنان با تأخیر در نوسازی شبکه روبه‌روست. حتی طرح ساده‌ای مانند نصب کنتورهای هوشمند مصرف، سال‌ها در بین وعده‌ها چرخیده و هنوز در مقیاس ملی اجرا نشده است.

مردم حق دارند بپرسند چرا دولت‌ها همیشه در زمان بحران از آنان می‌خواهند صرفه‌جویی کنند، اما در زمان‌های عادی، خود مصرف را به آموزش و اصلاح الگو گره نمی‌زنند؟ اینکه همه مسئولان از «تخلیه تهران» سخن می‌گویند، یعنی پذیرفته‌اند ساختار تصمیم‌گیری شکست خورده است.

آنچه امروز در پایتخت رخ می‌دهد بحران طبیعی نیست؛ بحران توسعه‌نیافتگی است. تهران و سایر کلان‌شهرها با رشد جمعیت و مصرف روبه‌رو شده‌اند، اما زیرساخت آب و فاضلاب آنها متناسب با رشد اقتصادی کشور اصلاح نشد. هر سال میلیاردها لیتر آب در شبکه فرسوده از دست می‌رود، اما دستگاه اجرایی درگیر بودجه‌های غیرهدفمند است.

مدیران، به‌جای تعریف پروژه‌های بلندمدت، هر بار در نقطه اضطرار تصمیم می‌گیرند. پیامد آن، سیکل بسته‌ای است که از صرفه‌جویی موقت آغاز می‌شود و به بحران دائمی می‌رسد. مردم، قربانیان این چرخه‌اند؛ نه عامل آن.

کارشناسان معتقدند سال‌هاست در بودجه‌های عمرانی ردیف‌هایی برای پروژه‌های آبی تعریف می‌شود اما تخصیص واقعی کمتر از آن چیزی است که اعلام می‌شود. طرح‌های مقابله با فرونشست، اصلاح شبکه آبرسانی، نوسازی پمپ‌خانه‌ها و توسعه تصفیه‌خانه‌ها، هر سال با عنوان «در دست اجرا» تا سال بعد منتقل می‌شوند. در آخر، همان طرح‌های نیمه‌تمام باید با بحران جدید سازگار شوند.

از سوی دیگر، بسیاری از استان‌ها همچنان بدون طرح جامع توسعه منابع هستند. در برخی مناطق، برداشت از چاه به حدی افزایش یافته که سفره‌ها خشک و زمین‌ها فرو رفته‌اند. بحران فقط کمبود آب نیست؛ بحران دیدی است که آب را کالای مصرفی می‌بیند، نه سرمایه حیاتی ملی.

هر جا بحران منابع در ایران شکل گرفته، بحران اعتماد نیز همزمان ظاهر شده است. مردم چه زمانی باید به وعده‌های دولت باور کنند؟ وقتی هر سال هشدار جدید می‌آید اما هیچ تغییر ملموسی دیده نمی‌شود؟ در هفته‌های اخیر شایعه احتمال جیره‌بندی آب تهران باعث نگرانی فراگیر شده، در حالی‌که وزارت نیرو آن را «غیر رسمی» توصیف کرده است. همین تناقض در اطلاع‌رسانی، بی‌اعتمادی عمومی را تقویت می‌کند. اگر قرار است کاهش فشار ادامه یابد، مردم باید بدانند تا چه زمانی و در چه مناطقی، نه اینکه هر روز با احتمال جدیدی مواجه شوند. شفافیت، نخستین ابزار آرامش اجتماعی است. ناگفته نماند در اکثریت کشورها، بحران‌های آب با اعمال تعرفه‌های پلکانی و بازچرخانی خانگی کنترل می‌شود، نه با خاموشی شبانه جریان.

راهی که هنوز بسته نیست

با وجود همه ناکامی‌ها، خروج از بحران هنوز ممکن است نه با توصیه، بلکه با تصمیم. ایران‌رود برای احیای مسیرهای جنوبی و شمالی، طرح‌های بازچرخانی صنعتی، و توسعه تصفیه‌خانه‌های شهری با فناوری نانو اگر از حالت مطالعاتی به اجرایی برسند، می‌توانند روند فرسایش را متوقف کنند.

بخش خصوصی نیز اگر اجازه ورود به مدیریت شبکه‌ها را داشته باشد، ظرفیت کاهش هدر رفت تا ۳۰ درصد قابل دستیابی است. اما لازمه این مسیر، عزم دولت برای عبور از مدل بسته فعلی است؛ مدلی که همه تصمیم‌ها را به آخر بحران موکول می‌کند.

ایران امروز در نقطه‌ای ایستاده که تشنگی نه طبیعی، بلکه ناشی از بی مدیریتی گذشته است. بحران آب فقط حاصل کم‌بارانی نیست، حاصل سال‌ها تعلل، بی‌تصمیمی، و نادیده‌گرفتن هشدارهای کارشناسان است. مردم با قبض‌های سنگین و شیرهای خشک روبه‌رو هستند، و مدیران هنوز درباره نوبت‌بندی یا تعطیلی آخر هفته بحث می‌کنند.

به زبان ساده، دولت‌ها بحران را خلق کردند و حالا از مردم می‌خواهند آن را حل کنند. گزارش حاضر یادآوری می‌کند که مسئولیت آب، از شیر خانه‌ها آغاز نمی‌شود بلکه از دفتر تصمیم‌گیری وزارتخانه‌ها شروع می‌شود.

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.