نوید احمدپور - هوای خوزستان دیگر فقط غبارآلود نیست؛ سمی است. آمارهای رسمی که توسط مقامات بهداشتی استان اعلام شده، تصویری از یک فاجعه انسانی تمامعیار را به نمایش میگذارد. تنها طی یک سال گذشته، رسماً ۱,۶۲۴ مورد مرگ ناشی از آلودگی هوا در استان خوزستان ثبت شده است. این بحران، خسارتی معادل ۴۲۷ میلیون دلار نیز بر بخش سلامت استان تحمیل کرده است. در همین حال، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اهواز، با اشاره به ثبت ۲۵۱ هزار مراجعه مرتبط با آلودگی هوا در سال ۱۴۰۳، فاش ساخت که ۷۰ درصد از این مراجعات مربوط به کودکان زیر ۱۴ سال بوده است. این آمارها صرفاً اعداد نیستند؛ بلکه روایت زندگیهایی هستند که در میانه بیعملی مسئولان، به کام مرگ و بیماری کشیده میشوند؛ روایتی از یک «حلبچه دیگر در خوزستان، اما روی دور کند».
کودکانی که به جای هوا، سم تنفس میکنند
تصور کنید در شهری زندگی میکنید که در ماههای اخیر تنها دو روز هوای سالم داشته است. این واقعیت تلخ زندگی روزمره مردم در شهرستانهای اهواز، دشت آزادگان و هویزه است. در چنین شرایطی، کودکان آسیبپذیرترین قربانیان هستند. بر اساس آمار معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی اهواز، در سال گذشته بیش از ۱۰۰ هزار کودک زیر ۱۴ سال به دلیل عوارض ناشی از آلودگی هوا به مراکز درمانی مراجعه کردهاند که نیمی از آنها زیر ۶ سال سن داشتهاند. این در حالی است که کلانشهر اهواز با کمبود شدید پانصد تخت اطفال مواجه است و تنها ۲۰ تخت فعال مراقبتهای ویژه کودکان (PICU) برای پاسخگویی به این حجم عظیم بیماران وجود دارد.
این بحران تنها به مشکلات تنفسی محدود نمیشود. به گفته دکتر میثم معزی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اهواز، در ۱۸ ماه گذشته مراجعات قلبی-تنفسی ناشی از آلودگی هوا ۶۶ درصد افزایش یافته است. علاوه بر این، بیش از ۳۰۰ هزار مراجعه با عوارض گوارشی ناشی از آب و هوای آلوده ثبت شده است که نشان از عمق فاجعه در ابعاد مختلف سلامت عمومی دارد. آمار تکاندهندهتر اینکه، مشکلات تنفسی اکنون به دومین عامل مرگ در کودکان زیر پنج سال استان تبدیل شده است، در حالی که تا سال ۱۴۰۲ در رتبه پنجم قرار داشت.

یک سال بیعملی: وقتی راهکار ساده نادیده گرفته میشود
بیش از یک سال از تشدید بحران آلودگی هوا، به ویژه دود ناشی از آتشسوزیهای تالاب هورالعظیم، میگذرد. مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان، با اشاره به هشت ماه دود ناشی از آتشسوزی در بخش عراقی تالاب، تاکید میکند که تنها راهحل پایدار برای این مشکل، «رهاسازی آب و یا نمدار کردن زمین» است. یک سال برای حل بحرانی با این ابعاد، زمان کمی نیست، بهخصوص وقتی که راهکاری حیاتی مانند آزادسازی آب میتواند بیش از نیمی از این آلایندهها (بهویژه کانونهای گرد و غبار ناشی از خشکی تالاب) را از بین ببرد. اما این پرسش بیپاسخ مانده است: چرا این کار انجام نمیشود؟ آیا قرار است مردم خوزستان به هر قیمتی قربانی شوند؟
مقامات محیط زیست استان مدعی هستند که سد کرخه آبی برای رهاسازی ندارد و دیپلماسی با عراق و ترکیه برای دریافت حقابه به نتیجه نرسیده است. اما این پاسخها در برابر فاجعهای که در حال وقوع است، کافی به نظر نمیرسد و نگاهها را به سوی متولی اصلی مدیریت آبهای سرزمینی در استان، یعنی «سازمان آب و برق خوزستان»، معطوف میکند.

سازمان آب و برق خوزستان: متهم ردیف اول در دادگاه افکار عمومی؟
سازمان آب و برق خوزستان، به عنوان متولی اصلی مدیریت منابع آب سطحی و زیرزمینی، احداث سدها و شبکههای آبیاری، نقشی بیبدیل در وضعیت فعلی استان دارد. این سازمان به دلیل جایگاه و وظایف گستردهاش، بیش از هر نهاد دیگری از روندهای منجر به خشکسالی، خشک شدن تالابها و بحرانهای زیستمحیطی در دو دهه گذشته مطلع بوده است. با این حال، عملکرد این سازمان با انتقادات جدی از سوی کارشناسان، نمایندگان مجلس و کشاورزان مواجه است. حال این سوالات اساسی مطرح میشود:
با توجه به وظیفه ذاتی سازمان آب و برق خوزستان در حفاظت و بهرهبرداری بهینه از منابع آب، این سازمان چه پاسخی برای خشک شدن تالابهای حیاتی استان مانند هورالعظیم و شادگان دارد؟ چگونه است که به اذعان معاونت محیط زیست استان، حقآبه این تالابها «هیچوقت حتی در زمان ترسالی محقق نشده است»؟
چرا با وجود هشدارهای مکرر کارشناسان در خصوص پیامدهای زیستمحیطی سدسازیهای بیرویه و پروژههای انتقال آب، این سازمان سیاستهای خود را تعدیل نکرد تا از تبدیل تالابها به کانونهای اصلی گرد و غبار جلوگیری شود؟
به عنوان نهادی که نزدیک به دو دهه بر تمامی دادههای آبی استان تسلط داشته است، مدلهای پیشبینی این سازمان از چه زمانی وقوع فاجعه زیستمحیطی کنونی را هشدار میدادند و چه اقدامات پیشگیرانهای از سوی این سازمان به نهادهای بالادستی پیشنهاد و پیگیری شد؟
در حالی که مدیران بهداشت استان از سونامی بیماریهای تنفسی، قلبی و گوارشی خبر میدهند، و آمار مرگ یک نفر از هر پنج نفر در اهواز به آلودگی هوا منتسب میشود، سازمان آب و برق خوزستان چگونه همچنان مدعی انجام وظایف خود به نحو احسن است؟ آیا میان عملکرد این سازمان و فاجعه سلامت عمومی که امروز گریبانگیر مردم، بهویژه کودکان، شده است، ارتباط مستقیمی وجود ندارد؟
سکوت و عدم پاسخگویی شفاف در برابر این پرسشها، این شائبه را تقویت میکند که سوءمدیریت، عدم اولویتبندی سلامت مردم و محیط زیست، و سیاستهای نادرست در مدیریت منابع آبی، ریشههای اصلی بحرانی است که امروز نفس خوزستان را به شماره انداخته است. در غیاب یک اقدام فوری و مسئولانه، زنگ خطر برای سلامت نسل آینده این استان سالهاست که به صدا درآمده و هر روز بلندتر از قبل شنیده میشود.












