خبرگزاری مهر، گروه استانها: روزگاری که جهان از بحران هویت، گسست نسلی و بیریشگی فرهنگی رنج میبرد، ایران اسلامی گنجینهای موثق از پیوند ایمان و تاریخ در خود نهفته دارد. هویت ایرانی اسلامی نه ترکیبی ساده، که تلفیقی ژرف از دو جریان بزرگ تمدنی است؛ یکی برآمده از هزاران سال تاریخ، و دیگری زاده شب قدر و بعثت نورانی پیامبر (ص).
ایرانیان در گذر قرنها هرگز میان ملیت و دیانت دوگانگی ایجاد نکردهاند. همان مردمی که در پرستش خداوند یگانه، مسجد، منبر و محراب را آباد کردهاند، در حفظ زبان فارسی، ادبیات کهن و آداب کهن نیز کوشیدهاند. این پیوند بیبدیل، خمیرمایه فرهنگ ایرانی است که از فردوسی و مولوی تا ملاصدرا و امام خمینی (ره) پایدار مانده است.
هویت ایرانی اسلامی یعنی فهم درست از «ایران به مثابه امت»؛ ملتی که در کنار عشق به وطن، خود را جزئی از جهان اسلام میداند. این نگاه تمدنی، تاریخ ایران را از قالب قومی و جغرافیایی فراتر برده و آن را در تراز تمدن جهانی اسلام قرار داده است.
برخلاف جریانهای باستانگرای دوره پهلوی که با هدف قطع پیوند جامعه از آموزههای اسلامی کوشیدند گذشته را به جای ایمان بنشانند، انقلاب اسلامی توانست مفهوم هویت ایرانی اسلامی را احیا کند. در این منظومه، ایران نه در گذشته متوقف میماند و نه از میراث خود گسسته میشود؛ بلکه گذشته را سرمایهای برای ساخت آینده میبیند.
«ایرانی بودن» در این نگاه، مترادف با «مسلمان ایرانی بودن» است؛ یعنی انسانی که در عمل، اخلاق و تولید فرهنگی خود حامل پیام عدالت و کرامت است. جامعهای که خود را صاحب تمدنی میداند که در آن علم، هنر، عرفان و ایمان در کنار هم رشد کردهاند، نمیتواند نسبت به عقبماندگی یا خودکمبینی فرهنگی تسلیم شود.
برای نسل جدید، بازخوانی این هویت باید به زبان امروز و در قالب تجربه زیسته بازگو شود؛ در کلاس دانشگاه، در فضای مجازی، در سینما و هنر. هویت وقتی زنده میماند که تبدیل به رفتار اجتماعی و عامل همبستگی شود.
از سوی دیگر، پیوند هویت فرهنگی با اقتصاد، ضرورتی اجتنابناپذیر است. میراث فرهنگی و آثار تاریخی کشور اگر با رویکرد تمدنی و اقتصادی دیده شوند، میتوانند موتور گردشگری فرهنگی و زمینهساز اشتغال پایدار باشند. هر گردشگر که به ایران قدم میگذارد، حامل پیام تازهای از تاریخ و معنویت این سرزمین برای جهان است.
هویت ایرانی اسلامی تنها یک شعار فرهنگی نیست؛ بنیان نرم قدرت ملی ایران است. در مواجهه با هجمههای فرهنگی و رسانهای بیگانه، این هویت همان سپری است که با آن میتوان در برابر خودباختگی، تقلید و بیریشگی ایستاد.
امروز، بازگشت عزتمندانه به خویشتن، در گرو بازشناسی این هویت است؛ هویتی که ریشه در ایران، جان در اسلام و چشم در آینده دارد.

ایران پیش از اسلام بستر شکوفایی فرهنگی پس از اسلام را فراهم کرد
عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلیسینا و آیندهپژوه در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: تفکر باستانگرایی در دوران پهلوی اول و دوم با هدف فاصله دادن جامعه ایران از سنتهای اسلامی و نزدیککردن آن به مدرنیسم غربی رواج یافت، اما انقلاب اسلامی از ابتدا نگرشی عاقلانه و متوازن نسبت به تاریخ ایران و نقش تمدنی آن داشته است.
امیرحسین رهبر با اشاره به اینکه هیچ ملتی بدون شناخت و نقد گذشته خود به آینده نمیرسد، افزود: تاریخ ایران، چه در دوره پیش از اسلام و چه پس از آن، سرشار از فراز و فرودهایی است که بخش زیادی از آن ظرفیتهای هویتساز دارد و میتواند پایه انسجام ملی و اعتمادبهنفس جمعی باشد.
رهبر خاطرنشان کرد: رهبران انقلاب اسلامی هیچگاه منکر جایگاه تاریخی ایران نبودهاند و همواره بر بهرهگیری از ارزشهای تمدنی در کنار اصول اسلامی تأکید کردهاند. نگاه انقلاب اسلامی به تاریخ ایران، نه نفی گذشته که احیای آن در چارچوب عقلانیت دینی است.
وی با تأکید بر اینکه هویت، موتور رشد یک جامعه است، تصریح کرد: ملتی که نسبت به پیشینه فرهنگی خود آگاه است، کمتر به رفتارهای سطحی و تقلیدگرایانه گرایش پیدا میکند و در برابر هجمههای فرهنگی مقاومتر است. از اینرو بازخوانی تاریخ، نوعی تقویت بنیه فرهنگی و بازآفرینی قدرت نرم ملی است.
رهبر ادامه داد: مطالعات شهری نشان داده است محلهها و جوامعی که دارای هویت تاریخی و فرهنگیاند، آسیب کمتری به محیط اطراف خود وارد میکنند و حس تعلق خاطر اجتماعی بیشتری دارند. به همین دلیل، موضوع هویت باید در تمام سطوح تصمیمگیری، از سیاستگذاری فرهنگی تا طراحی شهری، محوری تلقی شود.
وی با اشاره به ضرورت پیوند مباحث هویتی با ارزش اقتصادی اظهار کرد: مفاهیم تمدنی و تاریخی وقتی در بستر اقتصادی معنا بیابند، تبدیل به فرصت پایدار توسعه خواهند شد و این همان نقطهای است که صنعت گردشگری میتواند بهعنوان بازوی اصلی وارد میدان شود.
رهبر افزود: اگر گردشگری فرهنگی و تمدنی با رویکرد بومی و اسلامی گسترش یابد، علاوه بر معرفی فرهنگ ایرانی اسلامی به جهان، چرخه اقتصاد فرهنگی نیز فعال میشود و هزاران شغل در حوزههای خدمات گردشگری، صنایعدستی و حملونقل ایجاد خواهد شد.
این آیندهپژوه با اشاره به ظرفیتهای تاریخی همدان گفت: همدان یکی از کانونهای اصلی تمدن کهن فلات ایران است و میتواند به قطب گردشگری فرهنگی منطقه غرب تبدیل شود. برگزاری تورهای بازدید از آثار تاریخی، دعوت از چهرههای تأثیرگذار بینالمللی و استفاده از فضای رسانهای جهانی برای نمایش میراث تمدنی استان، از جمله اقداماتی است که باید در دستور کار قرار گیرد.
وی پیشنهاد کرد: ایران میتواند با همکاری کشورهای صاحب گردشگر مانند چین و روسیه، زمینه حضور گردشگران تمدنی در استانهای فرهنگی را فراهم کند تا علاوه بر انتقال پیام فرهنگی انقلاب اسلامی، فرصتهای اقتصادی تازهای نیز برای مردم فراهم شود.
رهبر در پایان تصریح کرد: پیوند هویت، تمدن و اقتصاد فرهنگی، کلید ساخت آیندهای استوار برای ایران است؛ ملتی که به تاریخ خود باور دارد، در مسیر آینده نیز مقتدر و مؤثر گام برمیدارد.

تاریخ باستان ایران زمینهساز پذیرش اسلام در این سرزمین بود
جعفر گلچره تاریخشناس و باستانشناس استان همدان در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: ایران پیش از اسلام دارای تمدنی پویا، نظام اداری منظم و میراث فرهنگی غنی بود که زمینهساز پذیرش فرهنگی اسلام و شکوفایی تمدن اسلامی در ایران شد.
وی افزود: برخلاف تصویر تحریفشدهای که برخی جریانها از تاریخ باستان ارائه کردهاند، دوران پیش از اسلام در ایران نهتنها دوران گسست دینی نبود، بلکه جلوهای از میل به توحید و عدالت در تاریخ کهن این مرزوبوم به چشم میخورد. همین ویژگی سبب شد آموزههای قرآن و اسلام در کمتر از چند دهه در بستر فرهنگی ایران ریشه بدواند.
گلچره تأکید کرد: هویت ایرانی و اسلامی دو بُعد جدانشدنی از یکدیگرند؛ فرهنگ ایران با ورود اسلام نه تخریب شد و نه محو، بلکه تعالی یافت. بسیاری از دانشمندان، مفسران، ادیبان و هنرمندان بزرگ جهان اسلام، ایرانی بودهاند و اگر این همافزایی نبود، تمدن اسلامی به شکوه فعلی خود نمیرسید.
این تاریخشناس با اشاره به شرایط اجتماعی آن دوران گفت: ایرانیان با بهرهگیری از عقلانیت و روحیه فرهنگی خود، ارزشهای اسلامی را با سنتهای اخلاقمدار و خردگرای تاریخیشان تلفیق کردند و در نتیجه، الگویی تازه از جامعه اسلامی پدید آوردند که بعدها مبنای تمدنهای بزرگ در خراسان، ری، همدان و فارس شد.
گلچره خاطرنشان کرد: در معماری، نگارگری، ادبیات و مدیریت شهری دوره اسلامی، آثار روشنی از روح ایران باستان مشاهده میشود. مساجد و مدارس ایرانی نه تقلیدی صرف از ساختار عربی، بلکه ادامه منطقی از سنت شهرسازی و هنر بومی ایران بودند که روح اسلام را در قالبی ایرانی تجلی دادند.
این باستانشناس با تأکید بر ضرورت بازنگری علمی در تاریخ ایران تصریح کرد: باید از افراط و تفریط در روایت تاریخ پرهیز کرد؛ نه باستانگرایی افراطی که به نفی دین منجر میشود، و نه تاریخینگری سطحی که گذشته پُرافتخار ایران را نادیده میگیرد. وظیفه محققان این است که گذشته را چراغی برای آینده بدانند، نه میدان تعصب یا حذف.
گلچره گفت: در دوره معاصر نیز تقویت هویت ایرانی اسلامی میتواند جامعه را در برابر هجمه فرهنگی دشمنان مصون کند. هرجا مردم به پیشینه خود آگاهتر بودهاند، در برابر نفوذ فرهنگی مقاومت بیشتری نشان دادهاند و انسجام ملی تقویت شده است.
وی در پایان افزود: همانطور که اسلام در ایران رنگ و بوی تمدنی گرفت، اکنون نیز بازخوانی این پیوند میتواند نسل جدید را به اعتماد بهنفس فرهنگی برساند؛ چرا که ایرانی بودن و مسلمان بودن در کنار هم معنا مییابند، نه در برابر هم.
گفتنی است؛ بازخوانی و تقویت «هویت ایرانی اسلامی» تنها بازگشت به گذشته نیست، بلکه رویکردی آیندهساز برای جامعه امروز ایران است؛ هویتی که ریشه در خرد و ایمان دارد و در هر عصر و نسلی، ظرفیت بیدارسازی فرهنگی و تمدنی را در خود حفظ کرده است. اگر این هویت بهدرستی شناخته و در سیاستگذاریهای فرهنگی، آموزشی و اقتصادی بهکار گرفته شود، میتواند بهعنوان کانون انسجام ملی عمل کرده و مسیر توسعه متوازن کشور را هموار کند.
در شرایطی که جهان معاصر با چالش ازهمگسیختگی فرهنگی و بحران معنا روبهروست، بازگشت به این پیوند ژرف میان ایرانیت و اسلامیت نهتنها یک ضرورت فرهنگی، بلکه راهبردی تمدنی برای حفظ استقلال، عزت و پیشرفت ملت ایران است.












