به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین خوزستان ، برای درک اهمیت این موضوع، ابتدا باید بدانیم "مسیر ترانزیتی" چیست. تصور کنید رگهای یک کشور، جادههای آن هستند و خونی که در این رگها جریان دارد، کالاها، کامیونها و پولی است که جابجا میشود. هر شهری که در مسیر این رگهای اصلی قرار بگیرد، از این جریان خون اقتصادی بهرهمند میشود؛ رستورانها، تعمیرگاهها، فروشگاهها و خدمات بیشماری در کنار این جادهها شکل میگیرد و باعث رونق و اشتغال میشود.
استان خوزستان به دلیل داشتن بنادر مهمی مانند بندر امام خمینی (ره)، همیشه یکی از اصلیترین مبادی ورودی کالا به کشور بوده است. کالاهایی که از این بندر وارد میشوند، باید از طریق جادهها به مرکز کشور و شهرهای بزرگی مانند اصفهان و تهران برسند. حالا، یک رقابت بزرگ و استراتژیک بر سر اینکه "کدام جاده" این وظیفه حیاتی را بر عهده بگیرد، میان دو استان همسایه، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد، در گرفته است.
بخش اول: مسیر کنونی؛ جادهای که نفسهای آخر را میکشد
در حال حاضر، مسیر اصلی و سنتی برای انتقال کالا از بندر امام به سمت اصفهان، از قلب استان خوزستان و شهرهایی مانند هفتکل، باغملک و بهویژه ایذه عبور میکند. این جاده که سالهاست به اقتصاد این مناطق خدمت کرده، با مشکلات جدی روبرو است:
-
جادهای کوهستانی و خطرناک: مسیر ایذه به سمت دهدز و اصفهان، یک مسیر بسیار صعبالعبور، با پیچهای تند و گردنههای خطرناک است. این جاده به دلیل تصادفات مرگبار، به یکی از محورهای پرخطر کشور شهرت دارد.
-
سرعت پایین و هزینه بالا: عبور کامیونهای سنگین از این مسیر کوهستانی، بسیار زمانبر و پرهزینه است. مصرف سوخت بالا، استهلاک شدید وسایل نقلیه و زمان طولانی حملونقل، همگی از جذابیت این مسیر برای شرکتهای حملونقل کاستهاند.
-
ظرفیت محدود: این جاده دیگر ظرفیت پذیرش حجم عظیم کالاهای وارداتی و صادراتی را ندارد و ترافیک سنگین، عملاً آن را قفل کرده است.
به زبان ساده، این رگ حیاتی قدیمی، دچار گرفتگی شدید شده و دیگر نمیتواند خون اقتصاد را به درستی پمپاژ کند.
بخش دوم: نقشه رقیب؛ کهگیلویه و بویراحمد چگونه بازی را عوض میکند؟
درست در همین زمان، مدیران و برنامهریزان در استان همسایه، یعنی کهگیلویه و بویراحمد، با آیندهنگری یک نقشه هوشمندانه و جایگزین را طراحی و با سرعت در حال اجرای آن هستند. مسیر جدیدی که آنها تعریف کردهاند، به جای عبور از ایذه، راه خود را کج کرده و از شهرهای بهبهان (در خوزستان) و دهدشت (در کهگیلویه و بویراحمد) به سمت اصفهان میرود.
مزایای این مسیر جدید چیست؟
-
کوتاهتر و سریعتر: این جاده جدید به طور قابل توجهی مسافت بین بنادر جنوبی و مرکز کشور را کاهش میدهد.
-
ایمنتر و استانداردتر: مسیر جدید به صورت بزرگراه یا جادههای اصلی استاندارد ساخته میشود که فاقد پیچها و گردنههای خطرناک مسیر ایذه است. این یعنی کاهش تصادفات و افزایش ایمنی.
-
جذابیت اقتصادی: برای یک راننده کامیون یا یک شرکت حملونقل، مسیری که هم کوتاهتر، هم ایمنتر و هم کمهزینهتر باشد، مانند یک آهنربا عمل میکند. طبیعی است که در آینده نزدیک، تقریباً تمام ترافیک سنگین ترانزیتی، این مسیر جدید را انتخاب خواهد کرد.
پروژههایی مانند کلنگزنی مسیر ۱۶ کیلومتری "پل خیرآباد تا پل پادوک" که توسط چهرههای بانفوذ استان کهگیلویه و بویراحمد دنبال میشود، قطعات نهایی این پازل بزرگ هستند که با تکمیل آن، مسیر قدیمی ایذه رسماً از دور خارج خواهد شد.
بخش سوم: زلزله اقتصادی در راه؛ چه بر سر شهرهای خوزستان میآید؟
اگر این اتفاق رخ دهد – که به نظر میرسد با سرعت در حال وقوع است – یک شوک بزرگ اقتصادی به شرق خوزستان و حتی شهر اهواز وارد خواهد شد.
-
مرگ تدریجی اقتصاد ایذه، باغملک و هفتکل: با حذف این شهرها از مسیر اصلی ترانزیت، تمام کسبوکارهایی که به این جاده وابسته بودند، از بین خواهند رفت. رستورانها مشتریان خود را از دست میدهند، تعمیرگاهها بیکار میشوند و رونق اقتصادی منطقه به شدت سقوط میکند. این شهرها که هماکنون نیز با محرومیت دستوپنجه نرم میکنند، در انزوای اقتصادی عمیقتری فرو خواهند رفت.
-
اهواز و بنادر خرمشهر و آبادان هم در خطرند: این استراتژی فقط به رقابت با ایذه محدود نمیشود. تحلیلگران معتقدند که در گام بعدی، با اتصال بنادر بوشهر به این شبکه جادهای جدید، حتی موقعیت ترانزیتی شهر اهواز و بنادر مهمی مانند خرمشهر و آبادان نیز به چالش کشیده میشود. به عبارت دیگر، کل استان خوزستان در خطر از دست دادن جایگاه تاریخی خود به عنوان "دروازه اقتصادی ایران" قرار دارد.
تصور کنید یک خیابان شلوغ و پر از مغازه را ناگهان به یک کوچه بنبست تبدیل کنند. این دقیقاً همان بلایی است که با تکمیل پروژه رقیب، بر سر جادههای شرق خوزستان خواهد آمد.
بخش چهارم: پشت پرده ماجرا؛ ضعف مدیریت یا تعارض منافع؟
سوال اساسی که در تحلیل ارائه شده مطرح میشود این است: چرا در حالی که استان همسایه با تمام قوا در حال ساختن آینده اقتصادی خود است، در خوزستان شاهد یک سکون و بیتوجهی نگرانکننده هستیم؟
تحلیلگر در یادداشت خود به چند دلیل اشاره میکند:
-
روزمرگی و ضعف مدیران خوزستان: به نظر میرسد مدیران و نمایندگان استان، به جای داشتن یک "نگاه راهبردی و کلان" برای آینده، درگیر مسائل روزمره و عوامگرایانه شدهاند و از رقابت بزرگی که در جریان است، غافل ماندهاند.
-
تعلل در اجرای پروژههای خوزستان: پروژههای حیاتی برای خوزستان مانند تونل "ایذه - کارون ۳" (که میتوانست مسیر ایذه را بهبود بخشد)، جاده میانبر "اهواز - هفتکل" و مسیر "مسجدسلیمان - الیگودرز" یا با تأخیر شدید مواجهاند یا کارگاههای آنها تعطیل شده است. بودجههای این پروژهها نیز به درستی جذب نمیشود.
-
شائبه تعارض منافع: حال این سوال های جنجالی مطرح میشود که: آیا این تعللها عمدی است؟ آیا اینکه مدیریت اداره کل راه استان خوزستان بر عهده فردی از استان همجوار است و این شائبه را ایجاد نمی کند که شاید عدم پیشرفت پروژههای خوزستان، به نفع پیشرفت پروژههای استان رقیب تمام میشود؟
این رقابت تنها بر سر جاده نیست. پیش از این، مسائلی مانند انتقال آب از سرشاخههای رودخانههای شرق خوزستان نیز باعث نگرانی شده بود. به نظر میرسد خوزستان در یک رقابت چندجانبه، در حال از دست دادن منابع و فرصتهای خود به نفع همسایگان است.
خوزستان بر سر دو راهی؛ انفعال یا اقدام فوری؟
گزارشها و تحلیلهای موجود نشان میدهد که آینده ترانزیتی و اقتصادی خوزستان با یک تهدید جدی و واقعی روبرو است. این یک پیشبینی دور از ذهن نیست، بلکه نتیجه طبیعی پروژههایی است که هماکنون با سرعت در حال اجرا هستند. اگر مدیران، نمایندگان و دلسوزان استان خوزستان با یک نگاه واحد و راهبردی برای تسریع در پروژههای راهسازی حیاتی خود اقدام نکنند، در آیندهای نه چندان دور، باید شاهد به حاشیه رفتن یکی از استراتژیکترین استانهای کشور در معادلات اقتصادی و حملونقل ایران باشیم. این دیگر یک تحلیل نیست، بلکه یک هشدار فوری است.












