غلامرضا خدیوی در گفتگو با خبرنگار مهر با تأکید بر اینکه روند تغییرات اجتماعی در حوزه پوشش و سبک زندگی نیازمند تحلیلهای جامعهشناختی و فرهنگی است، اظهار کرد: هرگونه قاعده پایدار در جامعه باید از بطن فرهنگ و هنجارهای عمومی و از مسیر گفتگوی جمعی در عرصه عمومی شکل بگیرد، نه از طریق بخشنامه و اجبار بیرونی.
هنجارهای پایدار از دل گفتگو و فرهنگ عمومی شکل میگیرند
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد و جامعهشناس افزود: در همه جوامع، زمانی که مشکلی به وجود میآید و قرار است قانونی برای آن تصویب شود، ابتدا در عرصه عمومی و در میان متخصصان و افکار عمومی به بحث گذاشته میشود تا پس از رسیدن به اجماع نسبی، به قانون یا عرف اجتماعی تبدیل شود. در چنین شرایطی، اکثریت جامعه خود حافظ و مراقب آن الگو خواهند بود و مکانیزمهای کنترلی و نظارت اجتماعی به طور طبیعی فعال میشوند. این همان مفهوم امر به معروف است؛ جایی که همه افراد جامعه یکدیگر را به رعایت الگوهای مثبت، مانند حفظ محیط زیست، رعایت قوانین رانندگی و مصرف بهینه منابع، تشویق میکنند و در برابر بیتوجهی به این قواعد واکنش نشان میدهند.
وی با بیان اینکه جامعهشناسان واقعیتهای اجتماعی را بر اساس دادههای عینی و نه داوریهای ارزشی مطالعه میکنند، تصریح کرد: هیچ قدرت یا دستوری در تاریخ نتوانسته مسیر دقیق تحولات اجتماعی را صرفاً بر پایه اراده یا نیت خود تغییر دهد، زیرا هر پدیده اجتماعی حاصل درهمآمیختگی مجموعهای از عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی است.
تحولات پوشش زنان ایرانی نتیجه رشد حضور اجتماعی و دگرگونی فرهنگی است
خدیوی ادامه داد: پدیده پوشش و الگوهای پوشش نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در جامعه ایران بهویژه در میان زنان، تحولات بنیادینی رخ داده است؛ رشد سریع حضور زنان در عرصههای علمی و دانشگاهی، که حتی توجه فیلسوف و جامعهشناس نامدار معاصر یورگن هابرماس را در سفر خود به ایران در دوره اصلاحات جلب کرد، از مهمترین شاخصههای این تحول است. حضور پررنگ زنان در عرصههای ورزشی، هنری و اجتماعی، موجب خودباوری و بازتعریف زنانگی در جامعه ایرانی شده و نگاه آنان به زندگی را نسبت به گذشته تغییر داده است. از همین رو، شکلدهی به الگوهای رفتاری و پوشش بدون تحلیلهای جامعهشناختی و مشارکت زنان، دشوار و حتی ناممکن است.
وی تأکید کرد: الگوهای پوشش از نوع هنجارهای اجتماعی هستند که بر اساس شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر دوره شکل میگیرند و همزمان با تغییر این شرایط، خود نیز دگرگون میشوند. به عنوان نمونه، در مسئله حجاب، چادر به تدریج جای خود را به مانتو و مقنعه داده است، زیرا این پوششها کاربردیتر و متناسبتر با حضور اجتماعی زناناند. باید توجه داشت که تغییر در هنجارها به معنای گسست از ارزشها نیست؛ غفلت از این موضوع زمینهساز بسیاری از سوءتفاهمهای اجتماعی و شکافهای بیننسلی شده است.
خدیوی خاطرنشان کرد: قانون و عرف در همه جوامع در حوزههای مختلف، از جمله پوشش، وجود دارد و پایدارترین الگوها آنهایی هستند که مبتنی بر اجماع و توافق عمومی شکل گرفتهاند. کنترلهای اجتماعی، نه اجبار قانونی، بیشترین اثر را در حفظ نظم و ثبات رفتاری جامعه دارند. حتی در آموزههای دینی، تغییر به صورت تدریجی و همراه با اقناع اجتماعی انجام شده است؛ چنانکه پیامبر اسلام (ص) حکم حرمت شراب را ابتدا محدود به زمان نماز کرد و پس از آنکه فرهنگ وحی در جامعه گسترش یافت و پذیرش عمومی حاصل شد، به حرمت قطعی آن فرمان داد.
نبود مرجع واحد در مسئله حجاب، جامعه را با خطر بحران اجتماعی مواجه کرده است
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد و جامعهشناس تصریح کرد: بررسی مسئله حجاب باید در چارچوب فرهنگی و جامعهشناختی صورت گیرد. زمانی که با موضوعی فرهنگی صرفاً با رویکرد سیاسی یا امنیتی برخورد شود، ریشه حل آن از بین میرود، در حالیکه راهکار مؤثر، گسترش گفتگوهای اجتماعی و فرهنگی است تا فرآیند هنجارسازی از درون جامعه شکل بگیرد.
وی با هشدار نسبت به نبود مرجع واحد تصمیمگیری در حوزه پوشش و حجاب گفت: نبود تعریف روشن و واحد از مسئله، آن را به بحران اجتماعی تبدیل کرده است. در حالیکه در حوزههایی مانند محیط زیست یا مدیریت منابع دستکم درباره اصل مسئله اجماع نسبی وجود دارد، در موضوع حجاب حتی میان متولیان دینی نیز نظر واحدی دیده نمیشود و افراد مختلف از گروههای سیاسی، اقتصادی یا نظامی بر مبنای باور شخصی به موضوع ورود و نظر خود را به دیگران تحمیل میکنند.












