همشهریآنلاین - پروانه بندپی: بیش از ۸۰ درصد افراد جامعه طرفدار طب سنتی هستند و از آن استقبال میکنند و برای حفظ سلامت، بهبود بیماریها و رسیدن به سبک زندگی سالم، آن را انتخاب کنند. البته از میان همین تعداد، خیلیها طب درست را از طب غلط تشخیص نمی دهند و تصور میکنند همین که سنتی باشد، کافی است. و همین ناآگاهی به راحتی میتواند به ضرر سلامتشان و گاهی حتی به قیمت جانشان تمام شود.
خطرات طب غیرعلمی
گرایش به طب سنتی تنها مختص ایرانیها نیست. حتی در کشورهای توسعهیافتهای مثل آمریکا و کانادا و آلمان هم به ارزشهای طب سنتی پی بردهاند و سالها است که هم در درمانها از آن – به خصوص از طب سنتی چین - استفاده میکنند و هم این رشته در دانشگاهها تدریس میشود. پس طب سنتی به خودی خود فاقد ارزش نیست اما آنجا که به علم و مطالعه علمی و آزمایش پشت میکند، دیگر قابل اطمینان نیست. و در میان طبهای سنتی در کشور ما کارشناسان طب اسلامی از علم گریزان و بیزارند و طرفداران خود را نیز به همین سمت سوق میدهند.
و نتیجه این میشود که خیلی از بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته، به جای دریافت داروهای رایج و شیمیدرمانی، به طبهای سنتی غیرعلمی میروند و در این مسیر حتی جان خود را از دست میدهند. مشاهدات نشان داده که خیلی از افراد حتی برای درمان اسکیزوفرنی و آلزایمر دست به دامن دکترهای علفی میشوند و به طب مدرن اعتماد نمیکنند. درحالیکه در علم پزشکی فقط یک مسیر تأییدشده وجود دارد: مسیری که از میان پژوهش، آزمایش و اثبات میگذرد. و هر روشی که از این مسیر عبور نکند، درمان نیست؛ ادعا است و خطرآفرین.
تنها مسیر قابل اعتماد
در پزشکی امروز، هیچ درمانی به صرف قدمت یا تجربه معتبر نمیشود. تنها معیار، «پزشکی مبتنی بر شواهد» است؛ یعنی هر دارو، مکمل یا روش درمانی باید مورد مطالعه قرار گیرد، آزمایش شود و اثرش در جمعیتهای مختلف سنجیده شود. طب سنتی–ایرانی هرجا که وارد این چرخه شده و اثرش اثبات شده، عملاً دیگر نامش از سنتی بودن عبور کرده و به بخشی از پزشکی علمی تبدیل شده است. بسیاری از داروهای گیاهی که در داروخانهها به فروش میرسند دقیقاً از همین مسیر آمدهاند.
اما طب اسلامی داستان دیگری است. این جریان نه بر اساس تحقیق علمی، بلکه بر پایه روایت، خواب، ترجمههای سلیقهای از احادیث و برداشتهای غیرتخصصی بنا شده است. مهمتر این که بسیاری از چهرههای این جریان، در سالهای اخیر آشکارا با علم پزشکی ستیز کردهاند؛ بهویژه در دوران کرونا که برخی از آنها بیماران را از مراجعه به پزشک بازمیداشتند و درمانهایی را پیشنهاد میکردند که هیچ پشتوانه علمی نداشت و میتوانست جان انسانها را به خطر بیندازد.
ریشه خطر اینجا است: روشهای غیرعلمی، نه تنها بیاثر، بلکه زیانآورند و در مواردی مرگبار. بیماری که باید درمان فوری بگیرد، با اتکا به نسخههایی که در هیچ مطالعهای اثربخشیشان ثابت نشده، وقت طلایی را از دست میدهد. این تأخیر در برخی بیماریها مثل سکته، سرطانها یا عفونت شدید میتواند مرگبار باشد. از آن خطرناکتر «تداخل دارویی» است. بسیاری از گیاهان دارویی میتوانند با داروهای شیمیایی تداخل داشته باشند و فشار خون، ضربان قلب یا عملکرد کبد را مختل کنند. پس مساله فقط «بیاثر بودن» نیست؛ مساله «آسیب» است.
بیشتر بخوانید؛
- چطور طبیب واقعی را از دکترهای علفی تشخیص دهیم؟
-
این نسخه طب سنتی برای همه افراد مناسب نیست
-
حتی در مصرف خاکشیر زیادهروی نکنید
علت گرایش جامعه به طب غیرعلمی
البته گرایش مردم به طبهای غیرعلمی صرفاً از ناآگاهی نمیآید. پزشکی مدرن، با همه قدرتش پرهزینه است، زمانبر است، زبانش پیچیده است و گاهی فاصله میان پزشک و بیمار آنقدر زیاد میشود که بیمار حس میکند به چشم یک پرونده دیده میشود، نه یک انسان. و طبهای غیرعلمی دقیقاً از همین شکافها تغذیه میکنند: وعده شفابخشی سریع، زبان ساده، نسخههای قابل فهم و حس همراهی. هرچند هزینه این طبها بالاتر است، اما چون پنهان است، به چشم نمیآید. و مشکل زمانی آغاز میشود که روایتهای شبهپزشکی و خرافی جای روشهای آزموده را میگیرند.
پزشکی علمی همیشه آماده نقد و اصلاح است، چون بر شواهد تکیه دارد. اما طبهای سنتی، بهویژه طب اسلامی، در برابر نقد مقاومت میکنند و به جای آزمایش، به فرد نسخهنویس تکیه دارند. تنها طب سنتی تحت نظارت وزارت بهداشت است. چون در دانشگاههای علوم پزشکی تدریس میشود، متخصصان آن مدرک پزشکی عمومی دارند، طب مدرن را میپذیرند، مدام مشغول مطالعه و پژوهشاند و هرگز بیمار را از درمانهای رایج منع نمیکنند.
نظر متخصصان درباره طبهای سنتی
دکتر غزاله حیدری راد، پزشک و متخصص طب سنتی به همشهریآنلاین میگوید: «استفاده از طب سنتی و مصرف داروهای گیاهی به خصوص در زمینه سرطان و با هدف کاهش عوارض شیمیدرمانی در تمام دنیا رایج است، اما این خدمات باید در ارتباط با طب مدرن باشد. چون خیلی از این داروهای گیاهی ممکن است با داروهای شیمیایی تداخل داشته باشند. پس متخصص طب سنتی اولا باید پزشک باشد و دوم، باید از جزئیات سرطان و تاثیرات شیمیدرمانی اطلاعات کافی داشته باشد.» 
این متخصص طب سنتی میگوید: «من بیش از ۱۰ سال است در زمینه عوارض سرطان کار میکنم و تا امروز به هیچ بیماری نگفتهام شیمیدرمانی را قطع کند و داروهای جایگزین طب سنتی را مصرف کند. برعکس، تلاش خودم را میکنم که او را به شیمیدرمانی راضی کنم و او را متقاعد کنم که درمان متداول خود را انجام دهد و در کنار آن، به عنوان متخصص طب سنتی به او کمک میکنم تا عوارض شیمیدرمانی را با اصلاح سبک تغذیه و تجویز غذا - دارو و ... کم یا کنترل کند.»
این پزشک تاکید میکند: «این که میگویند همه متخصصان طب سنتی میتوانند حال بیماران مبتلا به سرطان را بهبود دهند، ادعایی بیهوده است و من خودم به عنوان یک پزشک طب سنتی، آن را رد میکنم. چون خیلی از داروهایی که ادعا میشود میتوانند جلوی رشد تومور را بگیرند، مستندات کافی ندارند و باید روی آنها مطالعه کافی انجام شود.» پس لازم است مراقب باشیم و بدانیم که برای مشکلات خود به چه متخصصی و با چه سطحی از دانش مراجعه میکنیم.
این خطاها فقط درباره سرطان رخ نمیدهد. در دیابت، بیماریهای قلبی، فشارخون، عفونتهای شدید یا حتی اختلالات روانپزشکی هم تکیه کردن به نسخههای غیرعلمی میتواند وضعیت بیمار را از کنترل خارج کند. بیماریهایی مثل سکته قلبی یا افسردگی شدید با تأخیر در درمان یا قطع داروی اصلی، به سرعت بدتر میشوند و بسیاری از داروهای گیاهیِ تجویزشده توسط غیرمتخصصها میتوانند با داروهای رایج این بیماریها تداخل داشته باشند و خطر را چند برابر کنند.











