خبرآنلاین - محمدعارف معزی: آمریکا و تروئیکای اروپایی پیشنویس قطعنامهای را علیه ایران به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه دادند. بر اساس این گزارش، این پیشنویس قطعنامه از ایران میخواهد که پاسخهایی ارائه دهد و اجازه دسترسی به سایتهای هستهای بمبارانشده و ذخایر اورانیوم غنیشده خود را فراهم کند. پیش از این هم برخی رسانهها اعلام کرده بودند که این پیشنویس هشت بند دارد و قرار است در نشست آتی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روزهای ۲۸ تا ۳۰ آبان ماه ارائه شده و به رأی گذاشته شود.
در این پیشنویس نیز طبق قطعنامههای پیشین از ایران خواسته شده که فعالیتهای هستهای خود را به شمول غنیسازی و بازفرآوری از جمله تحقیق و توسعه و پروژههای مربوط به آب سنگین تعلیق کند.
اما درخصوص این اتفاق چند سوال مطرح میشود؛ پیشنویس قطعنامه جدید پیشنهادی غرب در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با هدف بازگرداندن پرونده هستهای ایران به دستور کار شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه شدهاست؟ آیا بهتر نیست که ایران به جای عضویت در انپیتی و کاهش همکاریها با آژانس در سطحی که باعث صدور قطعنامههای پیدرپی شود، از انپیتی خارج شود؟ بهترین رویکردی که دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتواند اتخاذ کند، چیست؟
در همین راستا برای بررسی این موضوع و پاسخ به این پرسش ها به گفتگو با حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل هستهای پرداخته ایم.
در ادامه مشروح گفتگوی «خبرآنلاین» را با حسن بهشتیپور می خوانید:
در مسئله اسنپ بک دچار مشکل حقوقی بین المللی شدهایم
*** بنظر شما پیشنویس قطعنامه جدید پیشنهادی غرب در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با هدف بازگرداندن پرونده هستهای ایران به دستور کار شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه شدهاست؟
ما در حال حاضر با یک مشکل حقوقی بین المللی مواجه شدهایم. یک طرف ایران و روسیه و چین که عضو غیر دائمی و دارای حق وتو در شورای امنیت هستند و نظرشان این است که عملا چون دوره ده ساله برنامه قطعنامه ۲۲۳۱ پایان یافته است، بنابراین این قطعنامهها کاملا منتفی شده و به تاریخ پیوسته است. چون طرف مقابل تعهداتش را احیا نکرده است، نمیتواند بخشی از برجام را به نفع خود مصادره کند و بگوید بر اساس برجام، قطعنامههای قبلی را فعال میکنم. در حالی که خودش متعهد به اجرای برجام بوده است و عملا انجامش نداده است. این نگاه روسها و چین و ایران است.
ولی طرف دیگر، یعنی آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه، بخصوص انگلیس و فرانسه که عضو شورای امنیت بودهاند و این حق را برای خود قائل بودهاند که اسنپبک را چون ایران تعهداتش را اجرا نکرده و غنی سازی ۶۰ درصد کرده است، فعال کنند. آنها مجموعه اقداماتی که انجام شده را مبنا قرار دادهاند تا از ششم شهریور امسال رسما اعلام کنند طبق بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ یک ماه فرصت دهند که ایران اقدامات لازم را انجام دهد و چون ایران این اقدامات را انجام نداده است، از ششم مهر عملا از نگاه این گروه آلمان و انگلیس و فرانسه و آمریکا، قطعنامهها برگشته است.
البته که این فقط ۲۲۳۱ نیست، چون این قطعنامه دورهاش تمام شده، بلکه میگویند شش قطعنامه پیشین هم عملا برگشته است. بنابراین، چون در آن قطعنامهها خواسته شده است که ایران غنیسازی و تحقیق و توسعه درمورد آب سنگین را متوقف کند، این را در قالب قطعنامهای به شورای حکام دادهاند و خواستار اجرای این قطعنامه شدهاند که از نظر ایران و روسیه و چین که طی نامهای رسمی به آژانس ارائه شده است، این قطعنامهها باطل است و نمیشود اجرایش کرد. ولی از نگاه آنها این قطعنامهها برگشته است و خواهان اجرای قطعنامههای شورای امنیت هستند.
برخورد با آژانس فقط گره را کورتر میکند/ بی اعتبار کردن آژانس مشکلی را حل نمیکند
*** آیا رویکرد ایران در تهدید به کاهش بیشتر همکاریها با آژانس، جلوی صدور قطعنامه جدید را خواهد گرفت؟
این سیاست برای من به عنوان یک پژوهشگر قابل درک نیست. ما هنوز با آژانس به عنوان یک مرکز جاسوسی و نهادی که مجری سیاستهای قدرتها است برخورد میکنیم. اولا آژانس یک نهاد بین المللی است و ثانیا تنها نهادی است که میتوانیم بگوییم وقتی میخواهیم انرژی صلح آمیز هستهای داشته باشیم، تنها با نظارت این آژانس امکانش را خواهیم داشت. ایران میتواند به عملکرد مدیر کل آژانس و برخی بازرسان انتقاد داشته باشد و بگوید که اطلاعات جاسوسی در اختیار آمریکا و اسراییل قرار داده اند. ولی واقعیت این است که ما نمیتوانیم کل این سازمان را زیر سوال ببریم.
اگر بخواهیم کل این آژانس را زیر سوال ببریم، از نظر حقوق بین الملل مسموع نیست. اگر شکایتی از عملکرد آژانس داریم، باید به دیوان بین المللی لاهه رجوع کنیم و در یک نهاد حقوقی شکایت خود راتنظیم کنیم و مستندات را ارائه کنیم. اگر واقعا میخواهیم کار کنیم و یک فعالیت صلح آمیز هستهای و همه جانبه داشته باشیم، باید بپذیریم که با آژانس همکاری کنیم و بهانه را از دست آلمان و انگلیس و فرانسه و آمریکا بگیریم. این رویکرد که بخواهیم برخورد بیشتری با آژانس کنیم، به جایی نمیرسد و گره را کورتر میکند.
باید به مودالیته جدیدی فکر کنیم. باید یک چارچوب همکاری جدید بین ایران و آژانس تنظیم کنیم. باید اروپاییها این را بفهمند که با صدور قطعنامه کار را مشکلتر و گره را کورتر میکنند. باید به فکر این باشند که آژانس راهکارهایی پیدا کند که با شرایط جدیدی که بعد از حمله آمریکا به تاسیساتی که تحت نظر آژانس بوده است و NPT را بی اعتبار کرده است، با توجه به این اقدام تجاوزکارانه آمریکا، چطور یک مدالیته جدید همکاری بین ایران و آژانس تعریف کنند.
اروپایی ها قطعنامههایی صادر میکنند که درخواست آمریکا و اسراییل است و گره را میخواهند کورتر کنند. این جا ایران باید هوشمندانه عمل کند و به راهکارهایی برای همکاری با آژانس برسد. بی اعتبار کردن آژانس، مشکل ایران را حل نمیکند.

بعد از برجام به سمت روند تقابل و تعامل رفتیم
*** از نظر شما تجربه ۲۲ سال گذشته در مورد کاهش همکاریها با آژانس چه درسهایی برای ایران دارد؟ آیا تاکنون کاهش همکاری با آژانس موجب تامین منافع ملی و بهبود وضع پرونده هستهای شدهاست؟
ما در سال ۸۲، یک توافق در تهران و بعد در پاریس و بعد در بروکسل داشتیم. این توافقها بین ایران و تروییکا اروپا بود، برای این که ایران داوطلبانه غنی سازی را متوقف کند. دو سال از این موضوع گذشت و حتی ایران پروتکل الحاقی را پذیرفت. ولی تروییکای اروپا، اقداماتی که باید انجام میداد را نداد و همچنان موضوع را کش میدادند و بهانه آنها این بود که مخالفتهای آمریکا این اجازه را نمیدهد. میخواستند آمریکا هم وارد مذاکرات شود.
در آن زمان، ایران در مرداد ۸۴ دو روز آخر دولت آقای خاتمی، یک اقدام اعلام کرد که ما پلمپ ucf اصفهان را میشکنیم. چون بعد از توافق پلمپ کرده بودند. ایران به آژانس اعلام کرد که فرآیند غنی سازی را از سر میگیریم. از دی ماه سال ۸۴ در دولت آقای احمدی نژاد، این را با شدت بیشتری مطرح کردند و پلمپ نطنز را هم شکستند و این باعث شد که ایران اقدامات خودش را در زمینه تولید سانتریفیوژ ها توسعه دهد.
عملا نتیجه این شد که قطعنامه پشت قطعنامه ایجاد شد. ایران را به ناحق ذیل فصل هفتم منشور ملل بردند و این یعنی ایران تهدید کننده صلح و امنیت شد. با اینکه ایران هیچ اقدامی که تهدید کننده صلح و امنیت دنیا باشد انجام نداده بود.
بعدا به سمت برجام رفتیم. قبل از برجام، چون آمریکا درمورد غنی سازی کوتاه آمد، قرار شد غنی سازی محدود را بپذیریم و رهبری مجوز دادند که در مذاکرات مسقط در دورهای که وزیرخارجه آقای صالحی بود با معاون وزیر خارجه وقت آمریکا ملاقات داشتند و زمینه برای توافقی آماده شد که در دولت آقای روحانی رخ داد. ما به سمت مصالحه رفتیم و در سال ۹۷ بود که آمریکا از برجام خارج شد و این خودش یک روند تقابل ایجاد کرد و این هم چیزی نبود جز کار اسراییلیها.
در جنگ ۱۲ روزه فهمیدیم که غنی سازی، بازدارندگی ایجاد نمیکند!
بعد از آن به سمت سیاستی جدید رفتیم که در عین تقابل، تعامل هم بود. ولی در دوره جدید، بحثی را داشتیم که میگفت اگر ایران غنی سازی را افزایش دهد، بازدارندگی بوجود میآورد و دشمن به ما حمله نمیکند و میگفتند تئوری بازدارندگی هسته ای به سمت تولید هر چه بیشتر ذخایر اورانیوم میرود. طبق گزارشات آژانس، ایران این ذخایر اورانیوم را بالا برد. ولی این اتفاق بازدارندگی نداشت و دیدیم به ایران حمله کردند و اتفاقا بهانه ای پیدا کردند تا به ایران حمله کنند.
پس این استراتژی که میگویند هرچه توان هستهای خود را بالا ببریم امنیت ملی خود را بالا بردهایم، عملا اشتباه بوده است و باید این اشتباه را بپذیریم و ببینیم استراتژی جدید چیست و چه کاری میتون نجام داد تا تهدید علیه کشور کم شود و زمینه برای گفتگو و مذاکره و حل این مسئله فراهم و جلوی خسارتهای بیشتر گرفته شود.
باید با آژانس وارد مذاکره شویم
*** بهترین رویکردی که دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتواند اتخاذ کند، چیست؟
میتوانیم با آژانس وارد گفتگو و مذاکره شویم و دنبال یک مدالیته جدید باشیم. میتوانیم با آژانس به راهکارهای جدیدی برسیم. باید اراده وجود داشته باشد. باید بپذیریم که اگر میخواهیم فعالیتهای صلحآمیز هستهای داشتهباشیم، باید با آژانس وارد تعامل و گفتگو شویم و به دنبال راه حلهای جدید باشیم و به مدالیته جدیدی برسیم. این شدنی است و میتوان به آن رسید.
اسرائیل آمار مراکز هستهای را از طریق جاسوسانش در آژانس پیدا میکند!
***با توجه به رواج گسترده این ایده که آژانس علیه ایران جاسوسی میکند و گروسی عامل نهادها اطلاعاتی خارجی است، آیا این اظهارات رئیس سازمان انرژی اتمی که ادعا کردهاست تنها هویتی در دنیا که از محل تاسیسات تولید سوخت صفحهای ایران خبر داشت آژانس بود، کمکی به وضعیت پرونده هستهای ایران و تلقی افکار عمومی از آژانس خواهد کرد؟
ما در گزارشهای خود به آژانس اطلاع دادیم که در کدام مرکز صفحات سوخت هستهای تولید میشده است. البته باید این گزارشها را میدادیم. چون صلح آمیز کار میکنیم، آژانس هم موظف بوده است که این را محرمانه نگه دارد. اسراییلیها میتوانستند از طرف کارمندان آژانس که جاسوسش بودهاند به این اطلاعات دسترسی پیدا کرده باشند. چون کلیاتش در گزارش سه ماهه گروسی میآید و احداث چنین چیزی در اصفهان، محرمانه نبوده است. آنچنان که در گزارشهای سه ماهه آژانس همچین چیزی آمده و روی سایت آن هم قرار دارد. اما جزییات سایت و مکانش و ابعاد جغرافیایی و این موارد را آژانس در گزارش علنی مطرح نمیکند و به صورت محرمانه دارد.
این که آیا آژانس این را در اختیار اسراییل گذاشته است و یا نفوذ اطلاعاتی اسراییل این کار را کرده اند یا این که مامورانش تخلف کرده اند یا از طریق ماهوارهها و تکنولوژی پیشرفته آمریکایی آن را کشف کرده است، موضوعاتی است که باید بررسی کند. اگر ایران مستندات کافی در این زمینه دارد، به راحتی میتواند در دادگاه بین المللی لاهه علیه آژانس شکایت کند. چون آژانس موظف است طبق پادمان هسته ای، محرمانگی اطلاعات را نگه دارد. ولی این که این اطلاعات چگونه به دست اسراییل رسیده است، این یک کار حقوقی است و باید بررسی شود که آیا از طریق جاسوسی یا نفوذ اسراییل در آژانس بوده است که توانسته است دسترسی پیدا کند یا آدمهای واسطه یا ماهوارههایی که ایران را رصد میکنند و فناوری آن بیشتر در اختیار آمریکا است بدست آورده شده است.
ممکن است گروسی یا کارمندانش به اسرائیل خدمت کنند ولی نمی توان این موضوع را به کل آژانس تعمیم داد
اسرائیل این موضوعات که مکان دقیقش کجا بوده است را باید از طریق ماهواره یا جاسوسهای نفوذی اش بدست آورده باشد. ولی اصل ماجرا در گزارشات علنی آقای گروسی بوده است. ممکن است آقای گروسی به آمریکا و اسراییل خدمت کند یا کارمندش جاسوس باشد، ولی نمیشود این موضوع را به کل آژانس تعمیم داد. چون یک نهاد نظارتی بین المللی است. اگر داعیه ای در این زمینه داریم، بهتر است در دادگاهی بین المللی علیه آژانس شکایت کنیم و پیگیری کنیم که از چه طریقی این اطلاعات را بدست آورده اند.
ایران به این دلیل نمیتواند از انپیتی خارج شود...
***آیا بهتر نیست که ایران به جای عضویت در انپیتی و کاهش همکاریها با آژانس در سطحی که باعث صدور قطعنامههای پیدرپی شود، از انپیتی خارج شود؟
این امکان وجود دارد. ولی تبعات دارد. اگر از آن خارج شویم، حمایتهای روسیه و چین را هم از دست میدهیم. روسیه و چین هم به اعتبار این که عضو ان پی تی هستیم و تعهدات آژانس را اجرا میکنیم با ما همکاری میکنند. همچنان که وقتی در آن دوره پلمپها را شکستیم و به سمت رو در رویی با آژانس میرفتیم، آنها به قطعنامهها رای میدادند. شش قطعنامه را هم چین و هم روسیه رای دادند. اما اگر از این معاهده خارج شویم، نه تنها روسیه و چین بلکه خیلی از کشورها را علیه خود بر میانگیزیم.
۲۱۹/۴۲












