عصر ایران؛ امید جهانشاهی- در تاریخ متأخر ایران نام دولتمردانی به نیکی به یادگار و ماندگار مانده که دغدغۀ توسعه ایران داشته و برای توسعه ایران کوشیدهاند. برخی کمتر موفق بودند و تلاش بعضی قرین کام یابی ها و منتج به دستاوردهایی بوده اما تاریخ فارغ از کاستی ها و اشتباهات احتمالی نام آنان را به سبب همان دغدغۀ توسعۀ ایران به نیکی ثبت کرده است.
از امیرکبیر که از قله های خدمت به توسعه ایران بود تا امروز، از همه آنها که او را الگو گرفتند و خواستند چون او برای توسعه ایران گام بردارند نامی نیک در حافظل تاریخی مردم ایران ثبت شده است.
این مقدمه و اشارات از آن روست که دیدم در نشست رونمایی از کتاب «در اندیشه ایران» - اسحاق جهانگیری- کلمه کلیدی و محور کانونی دغدغههای سخنرانان توسعه بوده است.
دکتر هادی خانیکی، استاد برجسته ارتباطات و مشاور رییس جمهوری پیشین -سید محمد خاتمی- یکی از مهمترین ویژگیهای این کتاب را توجه به توسعه ایران دانست و آن را فراتر از«روایت یک مسؤول اجرایی بلکه تلاشی برای بازخوانی تاریخ معاصر ایران» توصیف کرد. او گفت: «به تعبیر خود نویسنده توسعه محوریترین مسألۀ ایران است زیرا ایران شایستۀ توسعه بوده و هست و به عقیده او اولا توسعه برای ایران راهی ضروری است و ثانیا بدون اجماع سیاسی توسعه یافتگی ممکن نیست.»
استاد ارتباطات یادآور شد: «در نگاه جهانگیری توسعه بدون پاسداشتِ سرمایۀ اجتماعی ممکن نیست و به همین دلیل یکی از مهمترین موانع توسعه در ایران بیاعتمادی عمومی بوده است.»
دکتر لعیا جنیدی، حقوقدان و معاون حقوقی دولتی که اسحاق جهانگیری معاون اول آن بوده هم در این نشست گفت اندیشۀ اصلی ایشان بر توسعۀ ایران متمرکز است و کتاب روایت بخشی از تاریخ معاصر ایران است با موضوعیت و محوریت تلاش برای توسعه.
خانم جنیدی بر اهمیت «جدی گرفتن زیرساختهای نرمافزاری حکمرانی» برای توسعه تاکید کرد و از پی گیری های او در مقام معاون اول رییس جمهوری برای لایحه های شفافیت و مدیریت تعارض منافع گفت که به باور او «نرمافزار ادارۀ کشورند» و «زیرساختی برای اصلاح فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری ملی» محسوب میشدند. تا جایی که «اگر این لوایح با همان جامعیت اولیه تصویب میشدند - شامل همهی قوای سهگانه و نهادهای حکومتی از منظر شفافیت و قلمرو شخصی و موضوعی تصمیمات -ـ بسیاری از کاستیها در نظام اداره کشور اصلاح شده بود اما متأسفانه لایحه شفافیت به پنج مادهی محدود کاهش یافت و از جامعیت اولیه فاصله گرفت و لایحۀ تعارض منافع نیز در مجلس یازدهم متوقف شد.»
در ادامه نوبت به محمد جواد ظریف رسید که در سخنان خود از معاون اول پیشین به عنوان یکی از نمادهای «تفکر توسعه برای ایران» یاد کرد و گفت: در همه مسئولیتها «همواره قطبنمای سیاستگذاری او توسعۀ ایران بوده و در این مسیر با اعتدال و آرامش پیش رفته و کتاب هم سرشار از روح اصلاحطلبی و اعتدال است؛ نه در پی انتقاد شخصی، بلکه حاوی ارایۀ نقشهای برای اصلاح امور و توسعه کشور است.
بیژن نامدار زنگنه نیز همچون دیگر سخن رانان به توسعه خواهی اشاره کرد و گفت: «بزرگترین سرمایۀ کشور نه منابع زیرزمینی، بلکه مدیران شایستۀ توسعهگرا هستند که بر مبنای عقلانیت، توسعهخواهی و ایراندوستی عمل کردهاند.»
او گفت: «نسل جوان بداند پس از انقلاب، ادارۀ کشور بهتدریج به دست انسانهایی خودساخته و شایسته سپرده و خدمات زیادی انجام شد. مدیران پس از جنگ با تکیه بر خرد جمعی و توان ملی، مسیر توسعه را طی می کردند. در دولت هاشمی تا خاتمی، تحولات بزرگ اقتصادی رخ داد و تدوین سند چشمانداز بیستساله اوج خردورزی جمعی آن دوره بود و از 20 سال قبل دچار انحراف شدیم و هر چند تلاش شد به ریل توسعه بازگردیم اما ...
تاکید زنگنه هم بر «عقلانیت و کار جمعی در سیاستگذاری توسعه» بود.
دکتر رضا فرجیدانا هم توسعه ایران را دغدغه اصلی خواند و گفت: «مطالعۀ کتاب جهانگیری نشان میدهد محور اصلی اندیشۀ او توسعه و عقلانیت در ادارۀ کشور است.» وزیر علوم و تحقیقات در دولت دوازدهم گفت: «ایران با ناترازیهای مختلف مواجه است: آب، انرژی و نقدینگی؛ اما ناترازی بزرگتر، ناترازی عقلانیت در مدیریت است. اگر عقلانیت محور تصمیمسازی شود، توسعۀ علمی و اجتماعی دستیافتنی خواهد شد. دانشگاهها باید در این مسیر پیشقراول باشند، چون توسعهی پایدار بدون اتکای به علم و شاخصهای واقعی ممکن نیست.»
نهاوندیان، معاون اقتصادی رییس جمهور (روحانی) هم از کارنامه دولت متبوع دفاع کرد و گفت که برخی بی توجه به بستر و شرایط، کل دهه 90 را جمع می زنند و در مورد کارنامه دولت وقت قضاوت می کنند. در حالی که «سال 92 دولت جدید میآید روی کار. سال های 94 و 95 و 96 حاصل کارهای دولت در سیاست خارجی و سیاست اقتصادی خود را نشان می دهد و بعد هم فاجعه ترامپ را داریم و هم فاجعه کرونا را. آیا می شود همه دهه 90 را با هم جمع زد؟ دوره سه ساله 94 و 95 و 96 با هر دوره سه ساله دیگری در تاریخ معاصر ایران را شما مقایسه کنید. متوسط رشد تولید ناخالص ملی ما در حدود 50 سال گذشته 2 درصد بوده است. در سه سال 94 تا 96 به هفت و دو دهم رسیدیم.
اقتصاد ایران در نیم قرن گذشته به طور متوسط 22 درصد تورم داشته است اما در این سه سال متوسط تورم تقریباً نصف شده و ده و یک دهم درصد بوده است. متوسط رشد بدهی دولت به بانک مرکزی در حدود چهل سال گذشته 22 و شش دهم درصد بوده اما در این سه سال 8 و 2 دهم درصد بوده است. وقت نیست من مقایسه کنم با سه سال قبل و سه سال بعد آن وقت میآیند جمع می بندند و میگویند دهه 90 چنین و چنان بوده است. ببینیم چرا این رشد اتفاق افتاد در این دوره سه سال؟»
محمد نهاوندیان ترجیح داد به جای تأکید بر توسعه از این فرصت بهره جوید و حساب سه سال 94 تا 97 را از باقی سال های دهۀ 90 جدا کند.
حسین مرعشی، هم گفت: «کتاب تصویری روشن از نگاه توسعهمحور و منش جمعگراست.» دبیرکل حزب کارگزاران بر لزوم تحزب تاکید کرد و گفت: «ما در ایران نتوانستیم سازمان سیاسی منسجمی برای شکلدهی به توسعه پایدار بنا کنیم. مدیریتهای فردی هرچند مؤثر، بدون پشتوانهی نهادی تداوم نمییابند. همنسلان جهانگیری باید این میراث سازمانی را برای نسلهای بعدی تثبیت کنند، زیرا توسعۀ ایران بدون تشکیلات سیاسی و برنامهمند امکانپذیر نیست.»
در پایان نوبت به خود مؤلف رسید گه طبعا سراغ توسعه رفت و آن را به عنوان «حق ایران» و «ضرورت امروز ایران» معرفی کرد و گفت: «در کتاب تأکید کردهام که شناخت ضعفها و اشتباهات لازمۀ اصلاح است؛ اگر از آسیبها سخن نگوییم، درمانی نیز نخواهیم یافت. این کتاب روایت تجربههای اجرایی من از استانداری اصفهان تا معاونت اول ریاستجمهوری است و تلاشی است برای فهم عوامل مساعد و نامساعد توسعۀ ایران. به نظر من، برای مدیریت بحرانها و چالشها پنج ویژگی حیاتی است: انتخاب مدیران شایسته و شجاع، داشتن برنامۀ روشن، هماهنگی نهادی در اجرای سیاستها، بهرهگیری از سرمایۀ اجتماعی، شناخت فرصتها و تصمیمگیری بهموقع.
گذشتۀ ایران نشان داده هر زمان این پنج ویژگی فراهم بوده، کشور در مسیر پیشرفت قرار گرفته است ... ایران حق دارد بر روی ریل توسعۀ پایدار قرار بگیرد اما توسعه بدون اصلاح ساختارهای فکری ممکن نیست.» او موانع جدی توسعه ایران را چنین برشمرد: «غلبه نگرشهای ایدئولوژیک مخالف توسعه، ساختارهای مدیریتی مبتنی بر منافع شخصی، فشارهای خارجی و مخالفت با توسعۀ ایران.
راه عبور از این چرخه، ارادهی جمعی، سیاستهای عالمانه و تعامل مؤثر با جهان است. تحریمها، بحران تورم و بیثباتی اقتصادی را نمیتوان با درونگرایی حل کرد؛ ما امروز نیازمند تعامل سازنده، دسترسی به سرمایه، و جذب سرمایه گذاری خارجی، دسترسی به فناوری های پیشرفته و ورود به بازار جهانی هستیم. توسعۀی شرافتمندانۀ ایران ممکن است و امید دارم با اصلاح رویکردها و همت همۀ دلسوزان، ایران دوباره بر مدار و ریل توسعه قرار گیرد.»