مقاله Foreign Affairs که تحت عنوان «Ukraine’s Hardest Winter» منتشر شد، هشدار میدهد که اوکراین در چهارمین زمستان جنگ با مجموعهای از بحرانهای همزمان — کمبود نیروی انسانی، کمبود تجهیزات مدرن، و ضربات پیدرپی به زیرساختهای انرژی — روبهروست و ادامه مقاومت تهرانگون (یعنی پایداری در شرایط سخت) نیازمند اقدام ملموس و هماهنگ غرب است. چشمانداز زمستانِ پیشِ رو میتواند نقطه عطفی در جنگ باشد — یا فروپاشی تدریجی توان دفاعی اوکراین، یا بازگرداندن وضعیت به یک آتشبس سیاسی یا نظامی در پی فشار اقتصادی و نظامی متقابل.
یکم)مروری بر ادعاهای کلیدی مقاله Foreign Affairs
مهمترین ادعاها که در تحلیل باید لحاظ شود:
اوکراین با کمبود قابل توجه نیروی انسانی مواجه است؛ بسیجها پاسخگوی جایگزینی تلفات و مصدومان نیستند.
موارد فرار،غیبت و ترک خط جبهه (desertion / AWOL) در سطح بالایی ثبت شده و جایگزینی مناسب وجود ندارد.
ضرباتِ متمرکز روسیه به شبکه انرژی و زیرساختها اوکراین را برای زمستان در معرض شکست خدمات عمومی قرار داده است. سازمانهای امدادی و تحلیلگران بینالمللی از «سختترین زمستان» هشدار میدهند.
غرب (آمریکا و متحدان اروپایی) اگر حمایت عملی و مستمر نکنند، وضعیت اوکراین در زمستان میتواند به تسلیم یا مصالحه نامطلوب بینجامد؛ ولی اگر حمایتِ غرب همزمان متوجه ضربه به اقتصاد روسیه و تقویت پدافند و تجهیزات اوکراین شود، سناریوی آتشبس محتملتر خواهد بود.
این چهار گزاره بارِ اصلی تحلیل را تشکیل میدهند و برای هرکدام در ادامه شواهد و تحلیل ارائه میشود.
دوم) بحران نیروی انسانی
شواهد میدانی و گزارشهای رسانهای و رسمی نشان میدهد که اوکراین پس از سه سال جنگ با تلفات سنگین روبروست و آمار پروندههای قضایی مربوط به غیبت و ترک خدمت افزایش یافته است. برای مثال نهادهای خبری و گزارشی ( RFE/RL ، AP و Financial Times ) از دهها هزار پرونده غیبت/فرار و فشار روی جبههها خبر دادهاند. این مسئله بهویژه در نیروهای پیاده و یگانهایی با آموزش کمتر محسوس است.
عوامل تشدیدکننده: فرسایش روانی-فیزیکی سربازان، کمبود تجهیزات و مهمات (که انگیزه جنگیدن را کاهش میدهد)، خروج بخشهایی از نسل جوان از کشور برای فرار از سربازی، و ناکارآمدی برخی موجهای بسیج در جایگزینسازی تلفات. این چرخه باعث میشود که حتی اگر تجهیزات وارد شود، نیروی انسانی آموزشدیده و پایدار برای بهرهگیری کامل از آن کافی نباشد.
سوم)کمبود تجهیزات و توازن آتش
نقطه ضعفِ تجهیزاتِ مدرن (پدافند هوایی، موشکهای دوربرد و توپخانه دقیق) بارها مورد توجه گزارشها بوده است. در مقابل، بستههای کمک غربی عمدتاً شامل سامانههای پدافندی، MLRS و ادوات زرهی بوده اما همیشه بهموقع یا بهاندازه مورد نیاز به میدان نمیرسد و کمبود قطعات یدکی و مهمات عملکرد را محدود میکند.
نکته راهبردی در ۲۰۲۵: گزارشها (و واکنشهای رسمی غرب) نشان میدهد که محدودیتهای «برد» سلاحها که سالهای قبل مانع از انتقال برخی موشکهای دوربرد به اوکراین بود، در نیمه ۲۰۲۵ تا حدی برداشته شد — اقدامی که معنای راهبردی دارد و میتواند موازنه قدرتِ آتش را تغییر دهد؛ با اینحال، انتقال مؤثر، آموزش و پشتیبانی لجستیک همچنان چالشبرانگیز است.
چهارم) ضربات به زیرساخت انرژی و پیامدهای انسانی-اقتصادی
حملات سیستماتیک روسیه به شبکه برق، پترو-پالایشگاهها و تاسیسات حیاتی، توان تولید و توزیع برق اوکراین را تضعیف کرده است؛ سازمانهای امدادی(IFRC و ReliefWeb) هشدار دادهاند که میلیونها نفردرزمستان با خاموشی و قطع خدمات حیاتی روبهرو خواهند شد و واکنش سریع بینالمللی لازم است. پیامد سیاسی این ضربات: افزایش نارضایتی داخلی، فشار بر دولت و دشوارشدن استمرار جنگِ طولانیمدت.
پنجم) نقش ایالات متحده؛ظرفیت، محدودیتها و تصمیمات راهبردی
آمریکا همچنان بزرگترین تامینکننده تسلیحات و کمکهای مالی و لجستیکی برای اوکراین است. بستههای متناوبِ drawdown و بستههای کنگره، تعمیر ونگهداری سامانههایی مثل Patriot وفراهمسازی مهمات و آموزش را شامل میشود.
در ۲۰۲۵ نمونههایی مثل بسته پشتیبانی برای سامانههای پاتریوت و چرخه تصمیمگیری درباره اجازه استفاده از موشکهای بلندبرد مثل ATACMS) ) نشان میدهد که واشنگتن در عین تعهد، تحت فشارهای سیاسی و محاسبات ریسک-رویارویی است. تغییرات اخیر در اجازه استفاده از برخی موشکهای دوربرد نشانه انعطافپذیری سیاست آمریکا است، اما همچنان نگرانی از گسترش مستقیم به محتوای حمله به خاک روسیه وجود دارد که واشنگتن را محتاط نگه داشته است.
ششم) نقش ناتو؛ همگرایی سیاسی و محدویتهای عملی
ناتو بهعنوان ساختار امنیتیِ جمعی، حمایت سیاسی و برخی همکاریهای لجستیکی و آموزشی را ادامه داده؛ اما ناتو بهطور رسمی در جنگ شرکت نمیکند و تصمیمگیری اعضای آن (خصوصاً در ارسال سلاحهای تهاجمی بلندبرد) بر عهده کشورهاست. ناتو نقش مهمی در هماهنگی تحریمها، جمعآوری کمکهای نظامی و آموزش نیروها دارد، اما مرزهای «مشارکت مستقیم» را رعایت میکند تا از رویارویی مستقیم با روسیه اجتناب شود.
هفتم) سه کشور اروپایی: انگلستان، آلمان و فرانسه؛ عملکرد و محدودیتها
- انگلستان (UK)
بریتانیا از آغاز تهاجم بهعنوان یکی از پیشگامان حمایت نظامی از اوکراین شناخته شده و بستههای مالی-نظامی بزرگ و تضمینهای بلندمدت ارائه داده است. لندن همچنین در حوزه آموزش، تجهیزات پدافندی و کمک به زیرساخت انرژی فعال بوده است. وعدهها و برنامههای حمایتی جدید (شامل تضمینهای مالی و تجهیزاتی) نشاندهنده تعهدِ سیاسی-عملی انگلستان است.
- آلمان (Germany)
آلمان نقش کلیدی در تأمین ادوات سنگین (مانند تانکهای لئوپارد و برخی موشکها) و نیز بهطور سیاسی متحول شده — در ۲۰۲۵ تغییر موضع و برداشتن محدودیتهای بردِ ارسالشدنی برای سلاحها (یا اعلام عملی رفع محدودیتها) نقطه عطفی بود. اما بررسیها نشان میدهد سرعت انتقال واقعی و دلایل حقوقی/دیپلماتیک تصمیمسازی هنوز مانعتراشیهایی دارد.
- فرانسه (France)
فرانسه نقش ترکیبی سیاسی- نظامی داشته: تأمین موشکها و ادوات دفاعی، پشتیبانی دیپلماتیک در سطح اتحادیه اروپا و کمک به بازسازی/پشتیبانی انرژی. فرانسه نیز بخشی از آن توافق جمعی برای رفع محدودیتهای برد بوده است. سطح تعهد فرانسه تا حدی تابع ملاحظات سیاسی-داخلی و اتحادیه اروپاست.
جمعبندی: سه کشور نقشهای مکمل دارند — انگلستان در تعهد مالی-نظامی مستقیم و قابلبرنامهریزی، آلمان در تامین ادوات سنگین و تحت فشار رفع موانع قانونی، و فرانسه در حمایت دیپلماتیک و برخی ظرفیتهای نظامی. همه اینها اما به همافزایی لجستیکی و پایداری سیاسی در بلندمدت نیازمندند.
هشتم) سناریوهای محتمل برای زمستان و سال ۲۰۲۶
1-بدترین سناریو تشدید تهاجم و فروپاشی دفاعی: اگر نیروی انسانی و تجهیزات اوکراین ادامه سال را از دست بدهند و ضربات به انرژی ادامه یابد، فشارداخلی و نظامی میتواند به عقبنشینیهای بزرگ ودرنهایت اهرم فشار سیاسی برای مصالحه نامطلوب بینجامد. (مقاله Foreign Affairs وسازمانهای امدادی این مسیرراهشدار دادهاند.)
2-میانه (سناریوی توقف و آتشبس موقت): اگر غرب بتواند بهموقع حمایت مالی-نظامی و انرژیرسانی مؤثر را سازماندهی کند و همزمان ضربات هدفدار اقتصادی به درآمدهای روسیه (زنجیره انرژی و پالایش) موفق باشند، فشارها ممکن است کرملین را به میز مذاکره و آتشبس سوق دهد.
3-سناریوی بلندمدتِ فرسایش متقابل:جنگ ادامه مییابد اما درقالب«جنگ فرسایشی»با هزینههای بسیار بالا برای دو طرف که نتیجه روشن نظامی درکوتاهمدت ندارد؛ دراین حالت اروپا وآمریکا باید برای کمکهای اقتصادی و بازسازی طولانیمدت آماده شوند.
نهم) پیشنهادات سیاستی برای متحدان غربی و برای اوکراین
الف) برای متحدان غربی( آمریکا،ناتو و کشورهای کلیدی اروپایی)
1-هماهنگی و ثباتِ بستههای پشتیبانی: تضمین منابع مالی و نظامی که از نوسانات سیاسی داخلی هر کشور عبور کند.
2- تمرکز بر پایداری انرژی و یرساختی: ارسال فوری ژنراتور، تعمیرسریع خطوط انتقال، وتامین سوخت/قطعات برای گذر از زمستان. (پیشنهاد عملی: هماهنگی با اتحادیه اروپا و نهادهای امدادی).
3-تقویتِ آموزش و لجستیک: ارسال مربیان و بستههای پشتیبانی لجستیک (قطعات یدکی و مهمات) همزمان با ارسال ادوات بزرگ، تا از هدررفتِ تجهیزات جلوگیری شود.
4-هدفگذاری اقتصادی-نفتی/پالایشی بر روسیه بهنحوی که درآمدهای جنگی کاهش یابد، همراه با مراقبت از پیامدهای جهانی قیمت انرژی.
ب) برای اوکراین
۱-اولویتبندی دفاع از شبکه انرژی و مراکز حیاتی جمعیتی.
۲-برنامه جامع برای کاهش فرار نیروی جوان: توانمندسازی اقتصادی-اجتماعی و تغییرسیاستهای بسیج بهسمت مشوقهای نگهداشت نیروی انسانی.
دهم) نتیجهگیری
تحلیل Foreign Affairs - که از منظر نظامی، انسانی و زیربنایی وضعیت اوکراین را «سختترین زمستان» توصیف میکند - هشدار روشنی است: پیروزی یا شکست موقت در این مرحله کمتر تنها محصول میدان نبرد است و بیشتر نتیجه مدیریت پشتیبانیهای بینالمللی، محافظت از زیرساختهای حیاتی، و حفظ توان نیروی انسانی است. اقدام هماهنگ و پایدار آمریکا، ناتو و کشورهای کلیدی اروپایی (انگلیس، آلمان، فرانسه) میتواند بین فروپاشی و حصول یک آتشبس قابلتحلیل تفاوت بسازد؛ اما زمان و سرعتِ اجرا تعیینکننده خواهد بود.
جمعه: 30 / 8 / 1404- 30 جمادی الاول 1447- 21 نوامبر 2025
منابع
1- Jack Watling, Ukraine’s Hardest Winter, Foreign Affairs, Nov 11, 2025.
۲- گزارشهای خبری و تحقیقی درباره فرار/غیبت سربازان: RFE/RL, AP، Financial Times ( گزیدهها)
۳- هشدارهای امدادی درباره برق و زمستان: IFRC / ReliefWeb (نوامبر 2025)
۴- اعلامیهها وبستههای کمک نظامی/لجستیکی و تغییر سیاست بردِ ارسالشدنی: وزارتخارجه/ The / DefenseNews / Guardian.