به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از پدال، از شاهکارهای اولیهٔ بوگاتی گرفته تا هاچبکهای رالی مثل رنو ۵ توربو و پژو ۲۰۵ T۱۶، خودروسازان فرانسوی لیست بلندبالایی از ماشینهای پرفورمنس نمادین را در تاریخ ثبت کردهاند اما دراینبین، نامهای مهمی هم مثل شرکت رنه بونت هستند که فراموش شدهاند. این شرکت که بعدها توسط ماترا خریداری شد، اولین خودروی اسپرت موتور وسط تولید انبوه جهان را در سال ۱۹۶۲ به بازار عرضه کرد. این خودرو که دیجت نام داشت و از پیشرانهٔ رنو استفاده میکرد، ثابت کرد که ترکیب موتور وسط میتواند در یک خودروی جادهای موفق باشد و پایهگذار روندی شد که امروز در چشمگیرترین ماشینهای پرفورمنس مشاهده میکنیم. دیجت همچنین الهامبخش ساخت چندین خودروی اسپرت دیگر شد که یکی از آنها، ماترا سیمکا باگیرا بود.

اتحاد ماترا و سیمکا
ماترا که در سال ۱۹۴۵ تأسیس شد، یک شرکت خوشهای بزرگ فرانسوی بود که کار خود را در صنعت هواپیماسازی آغاز کرد. این شرکت پس از خرید رنه بونت در سال ۱۹۶۳، به صنعت خودروسازی هم وارد شد و سعی کرد با پروژههای موتوراسپرت و مدلهای جادهای جدید، این بخش از کسبوکار خود را رشد دهد. پس از توقف تولید دیجت، ماترا مدل M۵۳۰ را توسعه داد؛ یک خودروی اسپرت موتور وسط بهتر که قیمتی اقتصادی و هندلینگی هیجانانگیز داشت. متأسفانه اما M۵۳۰ که بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ تولید شد، آنطور که مدیریت انتظار داشت موفق عمل نکرد زیرا ماترا فاقد شبکهٔ گستردهای از نمایندگیها بود.

درنتیجه، در سال ۱۹۷۰، ماترا با سیمکا، یکی از بزرگترین خودروسازان فرانسوی در آن سالها که شبکه نمایندگی گستردهای داشت، همکاری کرد و دو شرکت توسعه خودروی اسپرت اقتصادی جدیدی را آغاز کردند. با توجه به اینکه قیمت اقتصادی موضوعی کلیدی در این پروژه بود، خودروی جدید که در ابتدا با کد M۵۵۰ شناخته میشد، با تکیه بر قطعات و پیشرانههای موجود ساخته شد.
یک کوپه سهنفره شیک و مدرن

این خودرو درنهایت باگیرا نام گرفت و طوری طراحی شد که ظاهری بسیار مدرنتر از خودروهای اسپرت قبلی ماترا و سیمکا داشته باشد. طراحی بدنه به «ژان توپیریو» سپرده شد که نمای جلوی کم ارتفاع را با یک خط سقف فستبک ترکیب کرد. بدنه فایبرگلاس خودرو که هم آیرودینامیک کارآمد و هم طراحی شیکی داشت، ظاهری شبیه به یک گرند تورر کوچک ایتالیایی به این کوپهٔ فرانسوی بخشید. طراحی باگیرا بسیار مورد تحسین منتقدان آن روز قرار گرفت تا جایی که این خودرو برنده جایزه Style Auto در سال ۱۹۷۳ شد و لانچیا استراتوس، لانچیا بتا کوپه و فراری دینو ۳۰۸ GT۴ را پشت سر گذاشت.

تیم مشترک ماترا و سیمکا تصمیم گرفتند برای بهبود توزیع وزن و هندلینگ، از ترکیب موتور وسط استفاده کنند اما درعینحال میخواستند خودرو همزمان جمعوجور و کاربردی باشد؛ بنابراین، چیدمان صندلی ۲+۲ الهامگرفته از گرند توررهای ایتالیایی کنار گذاشته شد و تیم به یک راهحل عجیب اما مبتکرانه یعنی استفاده از سه صندلی مجزا در ردیف جلو رسید. صندلی راننده عریض و راحت بود اما بهجای یک صندلی سرنشین هماندازه، آنها یک نیمکت با برشهای صندلی باریکتر و انفرادی طراحی کردند. اگرچه این راهحل بینقص نبود اما کابین طوری طراحی شده بود که دو سرنشین لاغر را در راحتی نسبی جای دهد.

قدرت اندک
پس از توسعه و تست حدود ۱۱ پروتوتایپ، نسخه تولیدی باگیرا در سال ۱۹۷۳ و در جریان مسابقه معروف ۲۴ ساعت لمان رونمایی شد. بااینحال، علیرغم سابقه موتوراسپرت ماترا-سیمکا و رونمایی در مسابقه استقامتی، این خودروی سهنفره موتور وسط از قدرت مناسبی که شایستهاش بود، بیبهره ماند. مهندسان برای پایین نگهداشتن هزینههای توسعه و قیمت اقتصادی، از مجموعهای از قطعات مدلهای موجود استفاده کردند. این قطعات شامل سیستم تعلیق جلو، موتور و گیربکس چهار سرعته مدل سیمکا ۱۱۰۰ میشد. موتور پایه یک چهار سیلندر خطی ۱۳۰۰ سیسی OHV بود که از نسخه اسپرتتر سیمکا ۱۱۰۰ Ti گرفته شده بود و تنها کمی بهبود یافته بود تا ۸۴ اسب بخار قدرت تولید کند.
با اینکه باگیرا با وزن ۸۹۵ کیلوگرم، خودروی بسیار سبکوزنی بود اما به دلیل موتور ضعیف، پرفورمنسی متناسب با ظاهر اسپرتش ارائه نمیکرد. سازنده شتاب صفرتاصد را ۱۱.۵ ثانیه اعلام کرده بود اما در آزمایشی که توسط مجله CAR انجام شد، خبرنگاران نتوانستند در کمتر از ۱۲ ثانیه به این سرعت برسند. در سال ۱۹۷۶، نسخه جدیدی به نام باگیرا S ارائه شد که به موتور ۱.۴ لیتری قویتری مجهز شده بود. هرچند این پیشرانه تنها حدود ۶ اسب بخار قدرت بیشتری نسبت به نسخهٔ قبلی داشت اما توانست حدود یک ثانیه از زمان صفرتاصد را کم کند.

با وجود کمبود قدرت، این خودروی سهنفره به دلیل هندلینگ دقیق خود مورد تحسین قرار گرفت که رانندگی با آن را بهخصوص در جادههای پرپیچوخم، بسیار سرگرمکننده میکرد. بااینحال، قیمت باگیرا در همان محدوده لوتوس اروپا قرار داشت یعنی خودروی اسپرت موتور وسط اقتصادی دیگری که هندلینگ چشمگیری داشت و با قدرت بیشتری عرضه میشد. به همین دلیل، باگیرا در طول عمر تولید خود همیشه در حاشیه قرار داشت و با اینکه پتانسیل موفقیت بیشتری را داشت اما موتورهای ضعیف و مشکلات کیفیت ساخت، فروش آن را محدود کرد.
چراغهای عقب مشترک با پیکان

یکی از ویژگیهای جالب باگیرا، استفاده از چراغهای عقب پیکان بود. داستان این اشتراک به کرایسلر منتهی میشود. این شرکت که قصد داشت وارد بازار اروپا شود، در دههٔ ۶۰ بهتدریج سهام شرکت سازندهٔ اصلی پیکان یعنی گروه روتس بریتانیا و همینطور شرکت سیمکا را خرید. کرایسلر تا سال ۱۹۶۳ سهام خود در سیمکا را به ۷۷ درصد رساند و یک سال بعد کنترل کامل گروه روتس را هم در دست گرفت. این فرایند نهایتاً به شکلگیری شرکتی بنام کرایسلر اروپا در سال ۱۹۶۷ منجر شد که درواقع از ادغام گروه روتس و سیمکا تشکیل شده بود. درنتیجه، بین خودروهای مختلف کرایسلر اروپا اشتراکات زیادی دیده میشد.

در ایران، پیش از انقلاب درحالیکه حدود یک دهه از آغاز تولید پیکان یا همان هیلمن هانتر محصول گروه روتس میگذشت، پروژهٔ بهروزرسانی این خودرو توسط ایران ناسیونال کلید خورد. این کار به کرایسلر سپرده شد و این شرکت از قطعات ظاهری سیمکا ۱۳۰۷، محصول جدیدی که در سال ۱۹۷۵ توسط کرایسلر اروپا معرفی شده بود، برای فیسلیفت پیکان استفاده کرد. این قطعات شامل مواردی مثل چراغهای جلو و عقب و حتی غربیلک فرمان میشد. از سوی دیگر، در فیسلیفت سال ۱۹۷۶ باگیرا هم از همان چراغهای عقب سیمکا ۱۳۰۷ استفاده شد و اینگونه شد که چراغهایی یکسان در ایران روی پیکان و در فرانسه روی یک خودروی اسپرت جای گرفتند.
۲۲۷۳۲۲












