خبرگزاری مهر - گروه استانها: وحدت در سیستان و بلوچستان امروز بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای ثبات، توسعه و همبستگی اجتماعی در این استان مرزی شناخته میشود؛ استانی که اقوام و مذاهب مختلف در کنار یکدیگر زیسته و در بزنگاههای مختلف نشان دادهاند که همدلی و همکاری، ریشهدارتر از هر اختلاف و فاصلهای است. تجربه تاریخی این منطقه ثابت کرده که مشارکت فعال علما، نقشآفرینی بزرگان قبایل و همراهی مردم، از مهمترین عوامل حفظ امنیت پایدار و تقویت اعتماد عمومی بوده است.
سیستان و بلوچستان با برخورداری از فرهنگ غنی، روحیه مهماننوازی و پیوندهای دیرینه اجتماعی، امروز بیش از هر زمان دیگری به الگویی برای همزیستی مسالمتآمیز تبدیل شده است؛ الگویی که نشان میدهد وحدت، نه یک شعار، بلکه ضرورتی حیاتی برای پیشرفت و بالندگی استان است. این همدلی شایسته میتواند مسیر آینده را روشنتر و اعتماد عمومی را مستحکمتر کند.
مولوی عبدالستار حسین زهی، امام جمعه اهل سنت خاش در گفت و گو با خبرنگار مهر به این موضوع پرداخت.
* نگاه تان را به مقوله وحدت و همدلی بیان کنید؟
وحدت تنها یک اصطلاح یا آرمان نیست؛ یک حقیقت ریشهدار در اسلام است که از آغاز ظهور دین تا امروز جایگاه ویژهای داشته. در ایران هم از ابتدای انقلاب، امام خمینی (ره) بهعنوان یک روحانی شاخص در جهان اسلام به اهمیت این موضوع توجه عمیقی داشتند. ایشان سالروز میلاد پیامبر اکرم (ص) را که نزد اهل سنت دوازدهم ربیعالاول و نزد شیعه هفدهم ربیعالاول است، بهعنوان یک ظرفیت برای ایجاد پیوند بین مسلمانان دیدند و فاصله این دو تاریخ را تبدیل به هفته وحدت کردند. پیامبر ما نماد وحدت بود و اسلام این محوریت را تأیید و بر آن تأکید کرده است.
امام راحل (ره) میخواست که نه فقط شیعه و سنی با هم برادر باشند، بلکه در یک هدف مشترک برای انسجام ملی و اتحاد اسلامی حرکت کنند. از همین رو هفته وحدت را اعلام کردند. این مناسبت ابتدا در ایران آغاز شد اما بعدها در جهان اسلام هم گسترش پیدا کرد و در استانهایی که بافت تلفیقی دارند، نمود بیشتری یافت. این هفته نشان داد که وحدت نه یک شعار بلکه یک ضرورت اجتماعی و دینی است.
* وحدت را هماکنون چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز در همه جای کشور بین فرق اسلامی، بهویژه شیعه و سنی، انسجام و همبستگی بسیار خوبی وجود دارد. جامعه ما نیاز دارد این وحدت را بهصورت عملی و قابل مشاهده تجربه کند. نسل جوان تنوع فکری گستردهای دارد و در جهانی زندگی میکند که ادعاها و روایتهای مختلف در فضای رسانهای زیاد است. بنابراین، وحدت باید برایش ملموس باشد، نه فقط در سطح شعار.
* در جنگ دوازده روزه مهمترین اتفاق از نظر شما چیست؟
در جریان جنگ دوازدهروزه که طراحی غرب و ضدانقلاب بود، نگاه دشمنان این بود که اهل سنت اولین نقطه انفجار در ایران خواهند بود، این تحلیل، اساس برنامهریزی دشمنان بود.
اهل سنت با وجود اینکه مطالبهگریهای طبیعی خود را داشتند و حتی برخی دلخوریها هم وجود داشت، اما در لحظه حساس جنگ همه تعاملات را کنار گذاشتند و با یک فکر مشترک اقدام کردند؛ حفظ نظام، تبعیت از رهبری و حفاظت از حاکمیت اسلامی. جنگ دوازدهروزه نشان داد که وحدت میان مردم عملی است و صرفاً شعار نیست. برخلاف تصور غرب، انسجام درونی جامعه ایران عالی بود.
* همراهی اهل سنت در دوره جنگ دوازده روزه بسیار تعیینکننده بود؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
رفتار اهل سنت در آن ایام ثابت کرد، آنها همپیمان نظام و رهبریاند. استانهای اهل سنت بیشترین همراهی را داشتند. نمونه روشنش استان سیستان و بلوچستان بود. حتی مولوی عبدالحمید از مکه پیام حمایت ارسال کرد، من شخصاً شاهد این پیام بودم، این مسئله خود نشان داد که اهل سنت مدافع تمامقد وحدت ملیاست.
ما در استان سیستان و بلوچستان ۴۱۴ نماز جمعه فعال داریم. در اولین جمعه پس از آغاز جنگ، تقریباً همه خطبهها به مسئله جنگ و محکومیت رژیم صهیونیستی اختصاص داشت. این واکنش گسترده، یکی از نشانههای وحدت عملی و نه صرفاً احساسی بود.
*چه عواملی چنین وحدتی را ایجاد کرده است؟
این وحدت بر دو پایه مهم استوار است. اول، تدین عمیق اهل سنت که از نظر پایبندی به اصول اسلامی بسیار جدی هستند. دوم، عشق و علاقه ایشان به میهن اسلامی. آنها در بزنگاههای مهم نشان دادهاند که به ایران، نظام و رهبری دلبستگی دارند. در این جنگ هم همین موضوع بر همه آشکار شد.
رهبر معظم انقلاب در جهاد تبیین روی دشمنشناسی تأکید کردند. دشمنشناسی امروز بخشی جداییناپذیر از زندگی اجتماعی ماست، بهخصوص در استانهای مرزی که برخی گروهکهای معاند فعال هستند. این گروهها از مطالبات و گاهی محرومیتها سوءاستفاده میکنند تا جوانان را جذب کنند، اما همواره شکست خوردند.
*آیا میتوان گفت بخشی از آسیبپذیری جوانان ناشی از خلأ توجه یا عدم رسیدگی کافی است؟
بله، جوانان برای اینکه گرفتار گروهکها نشوند نیازمند توجه، محبت و رسیدگیاند. اگر حاکمیت به مطالبات آنان رسیدگی کند، به احساساتشان حرمت بگذارد و زمینه مشارکتشان را فراهم کند، آنها تبدیل به مدافعان جدی کشور میشوند. این رفتار انسانی و دینی همیشه نتیجه مثبت داشته است.
نمونه بارز آن جوانی بود که دستگیر شد. پس از برخورد محترمانه، آزاد شد. این رفتار باعث شد در همان روزهای نخست بازگشت، توبه کند و بهعنوان یک جوان کاملاً انقلابی شناخته شود. اگر چنین نگاه و رفتاری تقویت شود، گروهکها جایگاهی برای جذب نیرو پیدا نخواهند کرد.
هر چه این رفتار محبتمحور و توجه به مطالبات افزایش پیدا کند، گروهکها از بین میروند. هر چه خدمترسانی و ارتباط صمیمانهتر و دلسوزانهتر شود، نفوذ دشمنها کمتر خواهد شد. این یک تجربه کاملاً عملی و قابل مشاهده است. اگر امروز هم به همین روش ادامه دهیم، بسیاری از مشکلات از بین خواهد رفت و کشور از آسیبها مصون میماند.












