کمآبی در شهرهای خشک نقاط مختلف جهان از ایالات متحده تا آفریقا و آسیا یک بحران طبیعی نیست، بلکه چالشی چندلایه است که نیازمند ترکیب فناوری، سیاستگذاری، توسعه زیرساختهای سبز و افزایش مشارکت اجتماعی است.
به گزارش ایمنا، هر قطره آب در این شهرها ارزشی فراتر از یک منبع حیاتی دارد و به نمادی از مدیریت هوشمند، فناوری پیشرفته و همکاری اجتماعی تبدیل شده است. بسیاری از شهرها راهکارهای نوینی را به کار گرفتهاند که ضمن پاسخگویی به نیازهای فوری جامعه، آیندهای پایدار برای نسلهای بعدی ترسیم میکنند.
بعضی شهرها با اصلاح الگوهای مصرف و صرفهجویی توانستهاند منابع موجود را پایدار کنند؛ بعضی دیگر با فناوریهای پیشرفته همچون شیرینسازی آب دریا، بازچرخانی فاضلاب، توسعه زیرساختهای سبز و اقداماتی در راستای جایگزینی منابع آبی و حفاظت از آن به کار گرفتهاند.
لاسوگاس در قلب صحرای موهاوی با خشکسالیهای طولانیمدت و رشد سریع جمعیت روبهرو شد؛ شرایطی که فشار شدیدی بر منابع محدود آب وارد میکرد. اداره آب جنوب نواد برای مقابله با این بحران یک برنامه جامع مدیریت تقاضا طراحی کرد که هدف اصلی آن کاهش مصرف و تثبیت منابع موجود بود. این برنامه بهعنوان یکی از پیشرفتهترین نمونههای مدیریت شهری آب در مناطق خشک شناخته میشود.
از سال ۲۰۰۲ تعرفههای پلکانی در این شهر برای آب اعمال شد. سیستم قیمتگذاری بهگونهای طراحی شد که مصرفکنندگان پرمصرف هزینه بسیار بیشتری نسبت به مصرفکنندگان کممصرف پرداخت کنند. این مدل اقتصادی موجب ایجاد «کشش قیمتی» در مصرف آب شد و انگیزهای قوی برای کاهش مصرف در بخشهای خانگی و تجاری ایجاد کرد. کشش قیمتی یک شاخصی اقتصادی است که میزان حساسیت مصرفکنندگان نسبت به تغییر قیمت یک کالا یا خدمت را اندازهگیری میکند.
همزمان، قوانین سختگیرانهای برای محدود کردن آبیاری فضای سبز تصویب شد. بهطور مشخص، آبیاری چمنها تنها در روزهای مشخص و ساعات محدود مجاز بود و در بسیاری از مناطق، حذف کامل چمنهای پرمصرف و جایگزینی آن با «زریاسکیپینگ» یا پوشش گیاهی مقاوم به خشکی الزامی شد. زریاسکیپینگ به معنای «خشکمنظرپردازی» است و به طراحی فضای سبز با کمترین نیاز به آب اشاره دارد.
در این روش به جای چمنهای پرمصرف از گیاهان بومی و مقاوم به خشکی استفاده میشود، سیستمهای آبیاری کارآمد همچون آبیاری قطرهای به کار گرفته میشوند و با پوشش خاک یا مالچ از تبخیر و هدررفت رطوبت جلوگیری میشود. مصالح نفوذپذیر همچون سنگریزه و خاک مناسب برای افزایش نفوذ آب و کاهش رواناب به کار میروند.
اجرای زریاسکیپینگ میتواند مصرف آب فضای سبز را کاهش دهد و علاوه بر صرفهجویی اقتصادی، به پایداری محیطزیست و سازگاری شهرها با اقلیم خشک کمک کند. بر اساس گزارشهای محلی و منابع تخصصی، اجرای زریاسکیپینگ در لاسوگاس توانست ۳۰ تا ۶۰ درصد کاهش مصرف آب در مقایسه با فضای سبز سنتی ایجاد کند. در پروژههای بزرگتر، همچون حذف کامل چمن و جایگزینی با گیاهان بومی، میزان صرفهجویی بیشتر بود.
در سطح خانوار، اقدامات فنی متعددی در این شهر اجرا شد. نصب تجهیزات کاهنده جریان در دوشها و شیرآلات بهصورت اجباری درآمد تا فشار آب کاهش پیدا کند و مصرف روزانه کنترل شود. علاوه بر این، مشوقهای مالی و یارانهای برای خرید وسایل کممصرف همچون ماشین لباسشویی و ظرفشویی با رتبهبندی انرژی و آب ارائه شد.
این تجهیزات با فناوریهای جدید همچون سیستمهای شستوشوی کممصرف و چرخههای کوتاهتر طراحی شده بودند که مصرف آب را تا ۳۰ درصد کاهش میدادند. کمپینهای آموزشی نیز با استفاده از رسانهها، مدارس و برنامههای اجتماعی، شهروندان را با بحران آشنا کردند و فرهنگ صرفهجویی را در سطح جامعه گسترش دادند.
اداره آب جنوب نوادا برای تغییر رفتار مصرفی مردم تنها به سیاستهای اقتصادی بسنده نکرد، بلکه مجموعهای از کمپینهای آموزشی و فرهنگی را به اجرا گذاشت تا شهروندان با بحران آب آشنا شوند و در رفتار مصرفی خود تغییر ایجاد کنند. یکی از شناختهشدهترین این برنامهها «چشمانداز هوشمند آب» بود که به مردم آموزش میداد چگونه چمنهای پرمصرف را با گیاهان مقاوم به خشکی جایگزین کنند و بتوانند مشوق مالی دریافت کنند.
دانشآموزان مدارس با پروژههای علمی و کارگاههای عملی یاد میگرفتند که هر قطره آب چه ارزشی دارد و چگونه میتوان با روشهای ساده مثل جمعآوری آب باران یا استفاده از تجهیزات کممصرف، سهمی در حفظ منابع داشت. رسانههای محلی نیز بهطور گسترده بحران دریاچه مید و کاهش سطح آب آن را پوشش میدادند و پیامهای صرفهجویی را در قالب تبلیغات تلویزیونی، رادیویی و بیلبوردهای شهری به مردم منتقل میکردند.
افزون بر این، جلسات عمومی و کارگاههای اجتماعی با همکاری انجمنهای محلی برگزار میشد تا شهروندان نهتنها اطلاعات لازم را دریافت کنند، بلکه احساس کنند بخشی از راهحل هستند. ترکیب آموزش، اطلاعرسانی و مشارکت اجتماعی موجب شد فرهنگ صرفهجویی در آب بهتدریج در جامعه نهادینه شود و مردم با انگیزه و آگاهی بیشتری در برنامههای مدیریت تقاضا مشارکت کنند.
از سال ۲۰۰۲ تاکنون، مصرف سرانه آب در لاسوگاس بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته است؛ آن هم در شرایطی که جمعیت شهر همچنان رو به افزایش بوده است. این موفقیت نشان داد که مدیریت تقاضا میتواند در اقلیمهای خشک و پرچالش، امنیت آبی را تضمین کند.
سنگاپور بهعنوان یک کشور کوچک با تراکم جمعیتی بالا و منابع طبیعی محدود، همواره با چالش تأمین آب پایدار روبهرو بوده است. برای پاسخ به این نیاز حیاتی، راهبردی جامع با عنوان «چهار شیر ملی» طراحی شد که شامل چهار منبع اصلی آب وارداتی، آب باران ذخیرهشده در حوضههای محلی، آب شیرینشده از دریا و «نیواتر (NEWater)» است. این ترکیب منابع، سنگاپور را به یکی از پیشرفتهترین نمونههای مدیریت آب در جهان تبدیل کرده است.
در بخش آب وارداتی، قراردادهای بلندمدت با کشور مالزی بخش مهمی از تأمین آب را تشکیل میدهد، اما برای کاهش وابستگی، سرمایهگذاری گستردهای در زیرساختهای ذخیره آب باران انجام شده است. بیش از دو سوم مساحت این کشور بهعنوان حوضه آبگیر طراحی شده است و شبکهای از مخازن و کانالها روانابهای باران را جمعآوری و ذخیره میکنند. این سیستم با فناوریهای کنترل کیفیت آب ترکیب شده است تا اطمینان حاصل شود که آب ذخیرهشده برای استفاده شهری مناسب است.
در حوزه فناوری، سنگاپور پیشگام استفاده از شیرینسازی آب دریا است. تأسیسات بزرگ شیرینسازی با بهرهگیری از فناوری اسمز معکوس ساخته شدهاند که توانایی تولید صدها هزار مترمکعب آب آشامیدنی در روز دارند. این فناوری با سیستمهای پیشتصفیه و ضدعفونی ترکیب میشود تا کیفیت آب خروجی مطابق با استانداردهای جهانی باشد. شیرینسازی بهویژه در دورههای خشکسالی یا کاهش واردات آب، نقش حیاتی در تأمین پایدار ایفا میکند.
نوآورانهترین بخش راهبرد سنگاپور، نیواتر است. این آب از طریق چند مرحله پیشرفته شامل میکروفیلتراسیون، اسمز معکوس و ضدعفونی فرابنفش تولید میشود و نتیجه، آبی فوقالعاده خالص است که ابتدا برای مصارف صنعتی مورد استفاده قرار گرفت و سپس سهم آن در تأمین آب آشامیدنی نیز افزایش پیدا کرد. نیواتر توانسته است حدود ۴۰ درصد نیازهای صنعتی و بخشی از نیازهای خانگی سنگاپور را پوشش دهد. این سیستم با نظارت سختگیرانه و کمپینهای اطلاعرسانی عمومی همراه بود تا اعتماد شهروندان به مصرف آب بازیافتی جلب شود.
چین طی دو دهه اخیر با رشد سریع شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری، با مشکلات جدی در مدیریت آب و سیلابهای شهری روبهرو شد. بارشهای شدید و روانابهای سطحی نهتنها موجب خسارتهای اقتصادی و اجتماعی میشدند، بلکه منابع آب زیرزمینی را نیز تحت فشار قرار میدادند. برای پاسخ به این چالش، دولت چین در سال ۲۰۱۵ ابتکار «شهرهای اسفنجی» را آغاز کرد که هدف آن، تبدیل شهرها به سیستمهای طبیعی جذب و ذخیره آب بود تا بحران کمآبی مدیریت شود و خطر سیلاب کاهش پیدا کند.
مدل شهر اسفنجی بر پایه زیرساختهای سبز و نفوذپذیر بنا شده است. اجزای اصلی آن شامل بامهای سبز، خیابانها و پیادهروهای نفوذپذیر، تالابهای مصنوعی، باغهای بارانی و جنگلهای شهری است. این عناصر بهگونهای طراحی میشوند که باران را در محل بارش جذب کنند، سرعت رواناب را کاهش دهند و امکان نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی را فراهم سازند. این سیستمها با مصالح نفوذپذیر، لایههای زهکشی و سامانههای ذخیرهسازی زیرسطحی ترکیب میشوند تا کارایی بالایی در مدیریت آب داشته باشند.

طبق گزارشهای رسمی، تا سال ۲۰۲۰ بیش از ۳۰ شهر بزرگ چین وارد برنامه شهرهای اسفنجی شدند و هدف این است که تا سال ۲۰۳۰ حدود ۸۰ درصد مناطق شهری قابلیت جذب و ذخیره ۷۰ درصد بارشهای سالانه را داشته باشند. در بعضی شهرهای پایلوت همچون ووهان و شیامن، میزان سیلابهای شهری تا ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده و سطح آبهای زیرزمینی تثبیت شده است، همچنین مصرف آب برای آبیاری فضای سبز شهری تا ۳۰ درصد کاهش یافته است. شهرهای اسفنجی نهتنها بحران آب را مدیریت میکنند، بلکه هزینههای ناشی از خسارتهای سیلاب را نیز کاهش میدهند.
علاوه بر مدیریت آب، شهرهای اسفنجی تأثیرات مثبت دیگری نیز دارند. افزایش فضای سبز و تالابهای مصنوعی به کاهش دمای شهری و مقابله با پدیده جزیره حرارتی کمک کرده است. کیفیت هوا و زیستگاههای شهری نیز بهبود یافته و فرصتهای جدیدی برای تفریح و تعامل اجتماعی شهروندان فراهم شده است.
از منظر اقتصادی، سرمایهگذاری در زیرساختهای اسفنجی هزینههای بلندمدت ناشی از بحرانهای آب و سیلاب را کاهش و ارزش املاک شهری را افزایش داده است. این تجربه نشان میدهد که ترکیب زیرساخت و اکوسیستم میتواند آیندهای پایدار برای شهرهای خشک و پرجمعیت رقم بزند.
سائوپائولو، بزرگترین شهر آمریکای جنوبی با جمعیتی بیش از ۱۲ میلیون نفر، در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ با یکی از شدیدترین بحرانهای آبی تاریخ خود روبهروشد. کاهش بارندگی تا حدود ۶۰ درصد کمتر از میانگین سالانه و افت شدید سطح مخازن کانتاریرا (منبع اصلی آب شهر) موجب شد ذخایر آب آشامیدنی به کمتر از ۱۰ درصد ظرفیت برسد. این شرایط نهتنها تهدیدی برای سلامت عمومی بود، بلکه فعالیتهای اقتصادی و صنعتی شهر را نیز تحت فشار قرار داد.
شرکت آب و فاضلاب ایالت سائوپائولو برای مقابله با بحران، مجموعهای از سیاستهای سختگیرانه را اجرا کرد. تعرفههای پلکانی برای آب اعمال شد تا مصرفکنندگان پرمصرف هزینه بیشتری بپردازند و انگیزهای برای کاهش مصرف ایجاد شود. همزمان، فشار شبکه توزیع کاهش یافت تا هدررفت ناشی از نشتیها کمتر شود و ذخایر موجود برای مدت طولانیتری دوام بیاورند.
در سطح خانوار و تجاری، مشوقهای مالی برای نصب تجهیزات کاهنده جریان در شیرآلات و دوشها ارائه شد، همچنین کمپینهای گسترده آموزشی با استفاده از رسانهها، مدارس و شبکههای اجتماعی راهاندازی شدند تا شهروندان با بحران آشنا شوند و رفتار مصرفی خود را تغییر دهند. این کمپینها بر استفاده از وسایل کممصرف، جمعآوری آب باران برای مصارف غیرآشامیدنی و بازچرخانی آب خاکستری در ساختمانها تأکید داشتند. این اقدامات موجب شد مصرف سرانه آب در برخی مناطق تا ۲۰ درصد کاهش پیدا کند.
ترکیب سیاستهای اقتصادی، اقدامات فنی و مشارکت اجتماعی نتایج قابلتوجهی به همراه داشت. مصرف آب در سطح شهر بهطور میانگین حدود ۱۵ درصد کاهش یافت و سطح مخازن کانتاریرا به تدریج تثبیت شد. از منظر اجتماعی، اعتماد عمومی به مدیریت بحران افزایش یافت و فرهنگ صرفهجویی در جامعه نهادینه شد. در شهری بزرگ و پرجمعیت همچون سائوپائولو، تنها با همکاری میان دولت و مردم میتوان از بحرانهای شدید آبی عبور و امنیت پایدار آب را تضمین کرد.