عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مشاور رییس جمهوری در امور احزاب گفته است: "آقای پزشکیان حتما به رفع فیلترینگ اعتقاد دارد و برای آن تلاش میکند و این امر حل میشود."
نورالدین آهی نادرست نمیگوید و همین که شورای نگهبان به دلایل سیاسی نگذاشت از رباط کریم نامزد انتخابات مجلس شود یعنی هزینه هم پرداخته اما مشکل در این است که کسی نگفته رییس جمهوری به رفع فیلترینگ اعتقاد ندارد یا تلاش نکرده بلکه خواستار معرفی یا برکناری موانع هستند.
برای رفع فیلترینگ پیامرسانها سه اقدام متصور بود و هست:
اول این که در مقام رییس شورای عالی فضای مجازی دستور دهد و مسؤولیت آن را نیز بر عهده گیرد. در این صورت احتمال داشت مانند سال 96 بازپرسی دستور فیلترینگ صادر کند یا از جایی نقض شود و تازه مگر گیر در وزارت ارتباطات است؟ به هر رو این راه را دنبال نکرده است.
اقدام دوم این که لایحهای به مجلس ببرد. مشکل این یکی هم این است که مجلس در این زمینه عملا مسلوبالاختیار شده و شورایی به نام سیاستگذاری، قانون گذاری می کند. ( راستی اگر سید حسن مدرس که امروز از صبح تا شب از او یاد خواهد شد گرفتار انواع شوراهای موازی مجلس شورای ملی بود قادر به ایفای وظایف نمایندگی می بود؟)
دیگر این که وقتی خودشان خط سفید دارند چرا اینترنت ملت را آزاد کنند تا خلقالله هم بهره ببرند؟ طرف میگوید خواهرم استرالیاست چون در هر خانواده هر که حق دارد به سبک خود زندگی کند! تنوع سبک زندگی برای خودشان مجاز است و دیگران باید جشن تولد خود را با فلان خبرگزاری هماهنگ کنند تا هیاهو نکند!
پس احتمال تصویب رفع فیلترینگ در چنین مجلسی متصور نیست. اگر هم به فرض محال تصویب کند شورای نگهبان رد میکند و آن را خلاف شرع تشخیص میدهد.
وقتی نتواند فرمان دهد یا قانون به تصویب رساند سه راه باقی میماند:
یکی این که تهدید کند اگر این کار را نکنید من هم بودجه نمیدهم. منتها این حربه را هم از دست داده چون برخی دستگاهها خودشان به پول نفت متصل شدهاند!
دیگر این که تهدید کند استعفا میدهد ولی در وضعیت نه جنگ نه صلح شانه خالی نمی کند و تازه برخی همین را میخواهند و به فرض که چنین شود دوباره گرفتار مدل دولت رییسی میشویم با آن دو وزیر درگیر پرونده چای دبش و وزیر ارتباطاتی که طرفدار فیلترینگ بود و مطیع و مجری شورای عالی فضای مجازی.
در دولت سابق هر وزارتخانه مجری دستگاهی در بیرون بود. وزارت کشور مجری شورای نگهبان. دستگاه های فرهنگی مجری شورای عالی انقلاب فرهنگی و الی آخر و خود رییس دولت هم در هر سفر استانی هزار کارخانه احیا می کرد و نمی دانیم محصولات شان چه بود چون اگر عرضه می شد قیمت به تقاضا پاسخ می دادند.
پس این راه ( استعفا) هم به روی پزشکیان بسته است. میماند چانه زنی و من بمیرم - تو بمیری و تلاش برای قانع کردن که به پیر، به پیغمبر زشت است. این که ما فیلتر کنیم و مردم با فیلترشکن وارد شوند هم از حیث بیاعتنایی به قانونی -که البته عادلانه نیست- زشت است و هم از جهت امکان دسترسی به سایتهایی که به لحاظ اخلاقی باید فیلتر شوند.
تا اینجا پزشکیان چارهای و گزینه ای جز چانه زنی ندارد و این که امیتازی بدهد و امتیازی بگیرد. چون جایگاه رییس "جمهوری اسلامی ایران" را به رییس دولت جمهوری اسلامی ایران تقلیل دادهاند و اختیارات دولت را هم به بیرون سپردهاند!
مشکل اما در این است که شخص خفته را میتوان بیدار کرد ولی آن که خود را به خواب زده نه و در شورای عالی فضای مجازی میدانند مردم از فیلترینگ ناراضیاند منتها برخی شان با تعلق سیاسی به رقیبان او خوشحالاند چون پزشکیان را ضایع میکند و نمیخواهند پزشکیان موفق شود.
از سوی دیگر مردم در قاموس آنها با مردم به مفهوم عام متفاوت است. آنها حتی بر نشریه دفتر رهبری خرده می گیرند که چرا از نیلوفر قلعهوند - از قربانیان جنگ 12 روزه و دختر جوان و مربی پیلاتس- عکس واقعی را منتشر کردید! وقتی پاسخ دادند همین شکلی بود آخر و عکس با حجاب حداکثری مد نظر شما را ندارد پاسخ میدهند: عکس کارت ملی او که بود!
اینها آدمها را به شکلی میخواهند که خودشان دوست دارند و برای همین زیر بار پسندهای دیگر نمی روند و تازه از تحمیل عقیده به دیگران احساس قدرت می کنند.
با این همه چانهزنی پزشکیان بد نیست منتها اگر خیال کند با جماعتی رو به روست که نمیدانند و میتواند آنها را قانع کند اشتباه کرده و این را آقای آهی باید به او منتقل کند.
بله، پزشکیان نمیخواهد دعوا کند و این خیلی خوب است ولی اگر نه میتواند فرمان صادر کند و نه لایحه به تصویب رساند وکیل مردم ایران که هست.
نقل است که مدرس که امروز قرار است در ستایش او بشنویم گزارش اولتیماتوم خود به روسیه را مشهدی عبدالکریم بقال میداده با این توجیه که موکل من است.
مشعود پزشکیان تا دیروز با 100 هزار رأی نماینده تبریز در مجلس بود و حالا با 17 میلیون رأی نمایندۀ اکثریت رأی دهندگان در ساختاری است که رییس جمهوری آن به جای فرمان و قانون باید از اعتقاد و تلاش بگوید.
چه کند؟ کنار برود؟نه! قانون ببرد؟ نه! مگر این مجلس میتواند قانون رفع فیلترینگ تصویب کند و مگر اگر تصویب کند شورای بالای سر آن تأیید میکند؟! فرمان بدهد؟ نه! به کی فرمان بدهد؟ به وزیر ارتباطات خود در حالی که دل او بیشتر خون است و می دانیم از جنس وزیر رییسی و احمدی نژاد نیست یعنی موافق فیلترینگ نیست.
چانه بزند؟ با کی؟ مگر در یک سال و چند ماه گذشته چانه زنی نکرده است؟
اصلا مردم دیگر لنگ رفع فیلتر نیستند و خودشان اقدام کردهاند. کاری که انتظار دارند رییس جمهور انجام دهد این است که بگوید کدام شخصیتهای حقوقی و حقیقی مانعاند.
آن قدر بگوید بلکه از رو بروند و به خواست عمومی تن دهند و فیلترینگ زشت را بردارند.
در دنیایی که سدهای آب را تخریب میکنند و آن را خلاف جریان طبیعت و موجب هدررفت آب به خاطر تبخیر میدانند کار جماعتی شده این که دور مملکت دیوار بکشند و نگذارند به اطلاعات دسترسی پیدا کنیم. هر جا برسند جداسازی و دیوار می کشند. علاقه بی حد و خصری به مانع تراشی دارند و نمی دانم چرا با این همه استعداد در مسابقات دو با مانع شرکت نمی کنند؟ شاید چون تخصص شان مانع گذاری است نه عبور از موانع و این دومی تخصص مردم است که برای دست رسی به اینترنت باید از فیلترینگ عبور کنند و برای استخدام از گزینش و برای کنکور با سهمیهای ها رقابت کنند و قس علی هذا.
کار پزشکیان این است که زبانی را پیدا کند و از اینها بپرسد مردم با چه زبانی بگویند با سیاستهای شما موافق نیستند؟
آقای آهی هم اینها را باید به او بگوید وگرنه مگر کسی در اعتقاد و تلاش آقای پزشکیان شک دارد؟
دیالوگ مشهوری در تاریخ سینما وجود دارد که آفریننده و نویسنده و ایفا کنندۀ آن نابغهای چون وودی آلن است که در هانیبال به روانپزشک خود میگوید: برادرم خیال میکند مرغ است! روانپزشک میگوید: این که خیلی نگرانکننده است. هر چه زودتر او را نزد من بیاور. وودی آلن میگوید: مشکل این است که ما به تخممرغهای این مرغ نیاز داریم!
کار پزشکیان این است: به توهم مرغ و تخممرغ فیلترینگ پایان دهد.