به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران در مطلبی نوشت:
مهرماه امسال، تایمز آف اسرائیل به نقل از منابعی اعلام کرد که ویتکاف به دنبال نهاییشدن توافق آتشبس حماس با اسرائیل کابینه ترامپ را در پایان سال میلادی ترک خواهد کرد. اگرچه این خبر توسط ویتکاف تکذیب شد؛ اما پرسشی را به میان آورد: ویتکاف به چه میزان در عمکلرد خود موفق بوده است و تا چه زمانی مأموریتهای دیپلماتیک ترامپ برعهده خواهد گرفت؟ ویتکاف تاکنون برجستهترین چهره سیاست خارجی ترامپ بوده است؛ اما نقاط ضعف شخصی در کنار پیچیدگیهای سیاستورزی در واشنگتن دی. سی. خروج زودهنگام او از دولت را امری بسیار محتمل میکند.
ویتکاف در بدو ورودش به تیم سیاست خارجی ترامپ، سه پرونده چالشبرانگیز را به طور همزمان هدایت کرد: ۱. مذاکرات هستهای با ایران ۲. جنگ میان حماس و اسرائیل ۳. جنگ میان اوکراین و روسیه. در دو پرونده نخست او نتوانست به موفقیت دیپلماتیک چندانی برسد؛ چراکه مذاکرات هستهای به شکست و جنگ ۱۲روزه منتهی شد و سپس آتشبس غزه نیز سرانجام با بازگشت جارد کوشنر به نتیجه رسید. او هنوز پرونده سوم را در اختیار دارد؛ اما به سرانجامرساندن آن دشواری بسیاری دارد. درست است که ویتکاف تجربه دیپلماتیک نداشته است؛ با این وجود علت ناکامیهای او نه لزوماً در توانمندیهای شخصیاش، بلکه بیشتر ریشه در پیچیدگیهای این سه پرونده و موانع سیاسی در داخل و بیرون کابینه ترامپ داشت.
ویتکاف در هر سه پرونده رویکردی را اتخاذ کرد که مخالفان متعدد و قدرتمندی داشت. در پرونده مذاکرات هستهای، موضعگیری نخست او توافقی مشابه برجام بود که با انتقادات شدید نخبگان حزب جمهوریخواه مواجه شد. در نهایت نیز نتوانست به توافقی با ایران برسد. مواضع او نشان میداد ویتکاف شخصاً آمادگی بالقوهای برای مصالحه هستهای با ایران دارد، اما جریان اصلی حزب جمهوریخواه و لابی اسرائیل اجازه موفقیت به مذاکرات عراقچی-ویتکاف را نداد. به عبارت دیگر، او نتوانست به درستی ایدههای جمهوریخواهان برای برنامه هستهای ایران را حین مذاکرات دنبال کند. به همین دلیل، اگر مذاکره مجددی میان دو کشور صورت گیرد، این احتمال وجود دارد که دیگر ویتکاف طرف مذاکرهکننده آمریکایی نباشد.
در پرونده حماس، رویکرد او در ماه نخست دولت ترامپ جهت فشار به نتانیاهو برای پذیرش آتشبس به روابطش با اسرائیل آسیب زد و مجدداً انتقاد همحزبیها را برانگیخت. افزون بر این، همانطور که در یاداداشت دیگری اشاره شد، نهاییکردن آتشبس در غزه نیازمند همراهکردن همزمان اسرائیل و کشورهای عرب، از جمله عربستان و امارات و همچنین داشتن تجربه درگیربودن با مسئله فلسطین-اسرائیل بود. ویتکاف برخلاف کوشنر، این ویژگیها را نداشت و به همین دلیل در پرونده جنگ غزه نیز ناموفق بود.
عملکرد ویتکاف در این دو پرونده یک نقطه ضعف مشترک دارد و آن هم نداشتن پایگاه در حزب جمهوریخواه است. وضعیت او برخلاف کسانی همچون ونس، معاون ترامپ است که رویکرد نسبتاً مشابهی در سیاست خارجی دارد، اما نه تنها دارای سوابق سیاسی در حزب است، بلکه به عنوان گزینه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۸ نیز محسوب میشود. ونس، رسانهها و حامیان مالی حزبی نزدیک به خود را دارد و میتواند آینده جنبش ماگا باشد. ویتکاف سابقه فعالیت سیاسی چندانی ندارد. به نظر هم نمیرسد چشمانداز بلندمدتی در سیاست آمریکا داشته باشد و تنها به دلیل روابط شخصی نزدیک با ترامپ به چنین جایگاهی رسیده است.
پرونده همچنان باز روسیه-اوکراین به مراتب در دو پرونده دیگر پیچیدهتر است. ویتکاف به مانند ترامپ علاقهمند به همگرایی با روسیه و پایان هرچه زودتر جنگ است و در سفر آتی خود به این کشور میخواهد صلح را نهایی کند. با این وجود، صلح در اوکراین معادلهای چندمجهولی و رسیدن به آن دشوار است؛ زیرا نه تنها در داخل واشنگتن و حزب مخالفان سرسختی دارد و ویتکاف متهم به نوعی همکاری با پوتین است؛ بلکه قدرتهای اروپایی نیز صلح مدنظر ترامپ را نمیپذیرند. شاید پرونده جنگ اوکراین آخرین تلاش ویتکاف برای کسب یک موفقیت دیپلماتیک باشد. با نگاهی به پیشینه اندک و عملکرد سیاسی نسبتاً ناموفق ویتکاف، نمیتوان انتظار داشت که او تا انتهای دولت در تیم سیاست خارجی ترامپ باقی بماند و چه بسا ماههای پایانی خود را سپری میکند. او اکنون در حال انجام مأموریت پایان جنگ روسیه با اوکراین است. موانع متعدد رسیدن به این هدف به اندازهای زیاد است که احتمالاً ویتکاف در این مأموریت نیز همچون مذاکرات هستهای با ایران و آتشبس غزه نتواند دستاورد چندانی کسب کند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.












