حجت الاسلام احمد حیدری
انصاف نیوز
در جنگ صفین اصحاب بلندمرتبهای مانند حجر بن عدّی و عمرو بن حَمِق، اصحاب معاویه را لعن میکردند و دشنام میدادند که امام آنها را احضار و از این کار نهی کرد. آنان متعجّبانه پرسیدند: مگر ما بر حق و آنان بر باطل نیستند؟ پس چرا ما را از لعن و دشنامشان نهی میکنی؟ حضرت فرمود: «دوست ندارم شیعیان من فحّاش و لعّان و بدزبان باشند. با منطق جوابشان را بدهید و بدیهایشان را تبیین کنید و برایشان دعا کنید که خدایا خون ما و آنها را حفظ کن و بین ما و آنها صلح و صفا برقرار ساز و از گمراهی نجاتشان ده تا حق را بشناسند و از ستم خودداری ورزند». (وقعة صفین ۱۰۳؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶)
مورد اوّل: مفضّل بن عمر از اصحاب امام صادق گوید: در مسجد پیامبر نشسته بودم و در باره عظمت ناشناخته پیامبر فکر میکردم که “ابن ابی العوجاء” و یارانش جمع شدند و او شروع کرد در باره شخصیت پیامبر صحبت کردن و ضمن انکار نبوتش، به کفریات در انکار مبدأ و معاد ادامه داد. با شنیدن این کفریات، به شدت عصبانی شدم و او را دشمن خدا خواندم و به شدّت سرزنش و انکار کردم. (بدون فحش ناموسی دادن و به قتل تهدید کردن و.) ابن ابی العوجاء گفت: «اگر منطقی داری، در بحث علمی ارائه بده و اگر از اصحاب صادق هستی، بدان که ما نزد او این کفریات را میگوییم ولی او هیچگاه این گونه برخورد نمیکند! او چنان با صبر و حوصله به سخنان ما گوش میدهد که گمان میکنیم سخنمان را پذیرفته است و وقتی ما هر چه داشتیم گفتیم، با جواب منطقی ما را زمینگیر میکند بدون اینکه کوچکترین توهینی کند یا از کوره به در رود». (توحید مفضّل/۴۲).
مورد دوم: امام صادق دوستی صمیمی داشت که همیشه در سفرها همراهش و دست در دست امام بود. آن دوست غلامی هندی داشت که او را برای کاری، سه بار صدا کرد و جواب نشنید. بار چهارم عصبانی شد و فریاد زد: «ای پسر زن زناکار!».
امام دستش را که در دست او بود، کشید و از تعجّب محکم بر پیشانی خود کوبید و گفت: «سبحان الله! چگونه به مادرش اتهام زنا می زنی؟ تو را مرد باتقوایی میدانستم! ولی معلوم شد که اهل ورع و تقوا نیستی!». آن مرد در توجیه گفت که مادرش مشرک است! حضرت فرمود که همه اقوام برای خود نکاح دارند (کافی ۲/ ۳۲۴)
یک روحانی به هر دلیل در مورد شهادت امامان و بعضی دیگر از مسائل دینی اظهاراتی داشته که مقبول دینداران نیست و باید با بیان متین و منطقی جواب داده شود ولی متاسفانه در جامعه “مدّاح محور و مدّاح پرور” فعلی یک مدّاح هتّاک، آزادانه در جمع عزاداران فحشهای ناموسی حدّ دار به او و مادرش میدهد و نه تنها کسی او را نهی از منکر نمیکند، که همگی برای رضای خدا با او همراهی میکنند و بعید هم میدانم مقامی دولتی یا دینی او را توبیخ کند و تقبیح نماید و حتی اگر آقای هم سلیمانی اعتراض کند، اعتراضش به جایی برسد و چه بسا که به جای رسیدگی به توهین ناموسی آن مدّاح، آقای سلیمانی را به خاطر اظهاراتش توبیخ کنند!
کسانی که برای تبرّج و خودنمایی یک زن یقه میدرانند، آیا از سیره امام علی و امام صادق خبر ندارند یا قبح قبیح رفتار این مدّاح و امثال او را باور ندارند و نمیدانند نه آن تبرّجها، که این بداخلاقیهای متکی به قدرت است که جامعه را نه فقط دین گریز که دین ستیز میسازد.
خدایا گواه باش ما بیزاری خود را از این رفتارهای دین گریزانه و دین ستیزانه اعلام کردیم.