به گزارش خبرآنلاین، در شرایطی که جنگ اوکراین همچنان ادامه دارد، نشریه پالتیکو در گزارشی اشاره میکند که در دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، هیچ روند منظم و مشخصی برای تصمیمگیری درباره جنگ اوکراین وجود ندارد؛ چند فرد محدود، هرکدام جداگانه عمل میکنند و حتی مواضع متناقض ارائه میدهند. تلاشها برای مذاکره با روسیه بارها تغییر کرده و طرحها ناهماهنگ و گیجکنندهاند؛ هدف اصلی، برآورده کردن خواست ترامپ برای مطرح شدن بهعنوان «صلحساز» است، نه پایان واقعی جنگ.
به گزارش ایسنا، در این گزارش که به قلم «ایوو دالدر» سفیر پیشین آمریکا در ناتو و پژوهشگر ارشد مرکز بلفر دانشگاه هاروارد و مجری پادکست هفتگی «مرور جهان با ایوو دالدر» است، اشاره میشود که بدون یک روند رسمی سیاستگذاری، ترامپ نمیتواند جنگ اوکراین را پایان دهد.
سفیر پیشین آمریکا در ناتو مینویسد: «تا زمانی که تعداد محدودی از بازیگران در دولت ترامپ هر کدام جداگانه عمل کنند، هر طرح صلحی برای اوکراین با آشفتگی و سردرگمی همراه خواهد بود. اگر در پیگیری آخرین تلاشهای آمریکا برای مذاکره جهت پایان دادن به جنگ اوکراین دچار سردرگمی شدهاید، شما تنها نیستید. چند ماه گذشته سرسامآور بوده؛ با دیدارهایی در مسکو، انکوریج، نیویورک، واشنگتن، میامی، کییف و ژنو و بیشمار تماس غیررسمی بین فهرست بزرگی از بازیگران.»
او معتقد است، یکی از دلایل این وضعیت، مأموریت تقریباً غیرممکنی است که دونالد ترامپ برای تیمش تعیین کرده: «پایان دادن به جنگی میان دو کشور که هر دو مصمماند برای اهداف کاملاً متضاد به جنگ ادامه دهند؛ روسیه برای بهزانو درآوردن اوکراین، و اوکراین برای حفظ حاکمیت و استقلال خود.»
به اعتقاد نویسنده، اما دلیل دیگر آشفتگی چند ماه اخیر — از نشستهایی که اعلام و سپس لغو شدند، ضربالاجلهایی که اعلام و بعد کنار گذاشته شدند، و طرحهایی که قطعی اعلام و سپس اصلاح شدند، آن هم با ترکیب متغیری از مذاکرهکنندگان — نبود یک روند رسمی سیاستگذاری در دولت ترامپ است؛ روندی برای تدوین سیاست، ارائه راهنما، تعامل با دولتهای خارجی و تعیین مسیر روشن.
سفیر پیشین آمریکا میگوید: «این فقدان روند رسمی، ویژگی — یا ایراد — منحصر به فرد این ریاستجمهوری است. البته ترامپ اولین رئیسجمهور آمریکا نیست که به حلقه کوچکی از مشاوران درباره مسائل مهم سیاست خارجی تکیه میکند. جورج بوش پدر جنگ خلیج فارس را با هفت مقام ارشد اداره کرد و جو بایدن، رئیسجمهور پیشین، بسیاری از تصمیمات امنیت ملی را در جلسه روزانه اطلاعاتی میگرفت که فقط چند مشاور اصلی در آن حضور داشتند.»
او ادامه داد، تفاوت اینجاست که مشاوران ارشد در دولتهای دیگر بر فرآیند بینسازمانی و تیمهای تخصصی برای بحث، تدوین گزینههای سیاستی و نظارت بر اجرا تکیه میکردند. در مقابل، ترامپ دولت را همانطور اداره میکند که کسبوکار خانوادگیاش را اداره میکرد — از پشت میز دفتر بیضی، با دیدار با هر فرد، تماس با هر شخص، و تصمیمگیری لحظهای. مشاوران او نیز تقریباً کاملاً مستقل عمل میکنند.
در موضوع اوکراین و روسیه، عملاً فقط چند نفر در حلقه نزدیک ترامپ حضور دارند: «جیدی ونس» معاون رئیسجمهور، «مارکو روبیو» وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی، «سوزی وایلز» رئیس دفتر، «استیو ویتکاف» نماینده ویژه صلح و از اکتبر، «جارد کوشنر» داماد ترامپ. در این چرخه، وزیر جنگ، رئیس ستاد مشترک و رؤسای سیا و اطلاعات ملی اساساً حضور ندارند.
از میان این افراد، تنها روبیو دارای تیمهای بزرگ در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی است، اما نشانهای وجود ندارد که مانند پیشینیان خود از این تیمها استفاده کند. هر بحث بینسازمانی که در جریان باشد، تأثیری ناچیز — اگر وجود داشته باشد — بر شکلگیری سیاست در بالاترین سطح دارد. بهگفته دیپلماتها و مقامات خارجی، حتی کارمندان وزارت خارجه و جنگ نیز قابل دسترساند اما عملاً نمیدانند چه میگذرد.
ایوو دالدر میگوید: «مشکل بزرگتر این است که بهجز روبیو، دیگر بازیگران اصلی این پرونده هیچ تیم یا فرآیندی ندارند.»
ویتکاف، برای مثال، در دیدار با «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه و دیگر مقامات روس بدون یادداشتبرداری شرکت میکند و حتی از مترجم شخصی پوتین استفاده کرده است. کوشنر نیز بهطور عمیق در مذاکرات دخیل است اما هیچ سمت رسمی ندارد. و «دنیل دریسکل» وزیر ارتش، که ماه پیش ناگهان وارد گفتوگوها با اوکراین شد، تنها یک آخر هفته فرصت داشت تا درباره جنگ، تاریخ آن و روند مذاکرات مطالعه کند، قبل از آنکه برای ارائه آخرین طرح به کییف اعزام شود.
به گفته این مقام پیشین آمریکایی، فقدان روند، بخش بزرگی از آشفتگی هفتههای گذشته را توضیح میدهد.
در اواسط اکتبر، «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه یادداشتی برای روبیو فرستاد که ایدههای مسکو برای پایان جنگ را توضیح میداد. قرار بود پوتین و ترامپ در بوداپست این موارد را بررسی کنند.
این یادداشت همان خواستههای قبلی روسیه را داشت: واگذاری سرزمین از سوی اوکراین، محدودیتهای شدید بر ارتش اوکراین و منع حضور یا عضویت اوکراین در ناتو. اما روبیو بعد از تماس با لاوروف دریافت که قطعا موضع مسکو همین است و به ترامپ توصیه کرد به بوداپست نرود. ترامپ نیز نشست را لغو کرد و گفت نمیخواهد «جلسهای بیهوده» برگزار کند.
اما در حالی که روبیو و ترامپ مشغول اعمال فشار بر روسیه بودند — از جمله اعلام نخستین تحریمهای جدید از زمان بازگشت ترامپ — ویتکاف با افراد نزدیک به روسیه در حال تلاش برای احیای مذاکرات بود. او در تماس با «یوری اوشاکوف» مشاور ارشد پوتین، ظاهرا گفته: «رئیسجمهور به من اختیار کامل داده تا به توافق برسیم.»
دو هفته بعد، ویتکاف و کوشنر در میامی با «کریل دیمیتریف» فرستاده نزدیک دیگر پوتین، نشسته بودند تا یک طرح ۲۰ بندی برای پایان جنگ را ترسیم کنند — همانطور که چند هفته قبل برای غزه انجام داده بودند. اما برخلاف روبیو، آنان عمدتاً مواضع روسیه را پذیرفتند. دیمیتریف بعدها گفت که متن پیشنهادی به گونهای تنظیم شده که «تا حد ممکن به مواضع روسیه نزدیک باشد.»
ایوو دالدر میگوید: «وقتی روبیو برای اولین بار این طرح ۲۸ بندی را از آنها دریافت کرد، آن را "فهرستی از ایدههای احتمالی" توصیف کرد و ظاهرا به سناتورها گفت که "این نه توصیه ماست و نه طرح صلح ما." اما ترامپ از طرح خوشش آمد و به اوکراین گفت باید تا روز شکرگزاری آن را بپذیرد، وگرنه تنها خواهند ماند. بهدنبال این موضوع روبیو موضع خود را تغییر داد و اعلام کرد "این پیشنهاد صلح توسط آمریکا نوشته شده است."»
سفیر پیشین آمریکا در ناتو و پژوهشگر ارشد مرکز بلفر دانشگاه هاروارد میگوید: «در نهایت، آنچه تمام این افراد را هدایت میکند، نه یک روند رسمی و نه ارزیابی واقعی از شرایط پایان جنگ، بلکه تلاش دائمی برای برآوردن خواسته ترامپ است: اینکه بهعنوان صلحساز جهانی شناخته شود. تا زمانی که این وضعیت ادامه داشته باشد، آشفتگی و سردرگمی نیز ادامه خواهد داشت و هیچکدام اینها پایان جنگ را نزدیکتر نخواهد کرد.»
۳۱۰۳۱۰











