در دو دهه گذشته، رفتار شورای همکاری خلیج فارس نسبت به جمهوری اسلامی ایران هرچند خصمانه و متأثر از ساختار امنیتی غربی بوده، اما معمولاً در سطح «موضعگیری سیاسی کنترلشده» باقی میماند و از عبور از خطوط قرمز پرهیز میکرد. اما تحولات دو سال اخیر و بهویژه بیانیه شب گذشته این شورا نشان میدهد که این وضعیت تغییر کرده و اکنون وارد مرحلهای جدید از **اعتماد به پشتوانههای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل، آمریکا، انگلیس و احتمالاً برخی بازیگران اروپایی** شدهاند؛ وضعیتی که ایران را با محیط امنیتی پیچیدهتر و پرریسکتری روبهرو میسازد.
*یک. تغییر پارادایم امنیتی اعراب خلیج فارس**
رفتار عربستان، امارات، بحرین و کویت در دو سال اخیر نشان میدهد که آنها از استراتژی «مهار نرم ایران» فاصله گرفته و به سمت ترکیبی از مهار سخت، عملیات روانی بینالمللی و تحریکگری مرزی حرکت کردهاند.
بیانیه اخیر شورای همکاری با سه محور اصلی همراه بود:
* **ادعای حاکمیت بر جزایر سهگانه** با لحنی شدیدتر از گذشته
* **طرح اتهام دخالت ایران در امور کشورهای منطقه**
* **هماهنگی ادعاهای مرزی کویت و عربستان درباره میدان نفتی آرش/الدرة**
این لحن نسبت به ۱۵ سال گذشته بیسابقه است. نکته مهمتر این است که چنین بیانیهای تنها هنگامی صادر میشود که صادرکنندگان احساس کنند «پوشش امنیتی بزرگتر» پشت سر آنهاست. این پوشش اکنون توسط سه ضلع اصلی تأمین میشود:
۱. **اسرائیل** که پس از عادیسازی روابط با چند کشور عربی بهطور فعال در حال پیشنهاد همکاری اطلاعاتی علیه ایران است؛
۲. **آمریکا و انگلیس** که در حال تقویت حضور دریایی و هوایی در خلیج فارس هستند؛
۳. **اروپا** که در ماههای اخیر مواضع ضدایرانی خود را از سطح اقتصادی به سطح امنیتی ارتقاء داده است.
چنین ترکیبی به کشورهای شورای همکاری این توهم را داده که میتوانند با حمایت قدرتهای بزرگ، مواضعی تهاجمیتر علیه ایران اتخاذ کنند بدون آنکه با پاسخ سخت روبهرو شوند.
*دو. سه متغیر زمینهساز جسارت جدید اعراب**
متغیرهای اصلی که این رفتار جدید را ممکن کرده چنین است:
۱. **سیاست تنشزدایی تهران**
سیاست عقلانی و منطقی ایران برای کاهش تنش با همسایگان اگرچه از منظر دیپلماسی اقدامی صحیح بود، اما همزمان از سوی برخی بازیگران عربی بهعنوان «کاهش سطح حضور میدان ایران» یا «مشغولیت داخلی» تعبیر شد. این سوءبرداشت فضا را برای زیادهخواهی تقویت کرد.
۲. **تضعیف محور مقاومت در سوریه، عراق و لبنان**
در دو سال اخیر و بهویژه پس از تحولات سیاسی داخلی این کشورها، بخشی از ظرفیتهای محور مقاومت برای بازدارندگی منطقهای دچار محدودیت شده است. این وضعیت از نگاه اعراب فرصتی ایجاد کرده است تا فشار سیاسی و حقوقی علیه ایران را افزایش دهند.
۳. **فشار مضاعف آمریکا و انگلیس بر محور ایران**
تحریمهای هوشمند، فشار در پروندههای هستهای، و تحریکگری در حوزه انرژی و آبراهها بازتابدهنده تلاش غرب برای احیای یک «ائتلاف بازدارندگی علیه ایران» است. شورای همکاری نیز تلاش میکند بهعنوان زیرمجموعه این استراتژی عمل کند.
*سه. سناریوی در حال شکلگیری: از جنگ روایتها تا آمادهسازی برای حضور نظامی**
همزمانی سه رویداد مهم نشان میدهد که ما با یک سناریوی مرحلهبهمرحله مواجهیم:
* **طرح ادعا درباره جزایر سهگانه**
* **تشدید ادعاهای کویت و عربستان درباره میدان نفتی آرش**
* **اتهامزنی به ایران درباره دخالت در امور داخلی کشورهای عربی**
این سه گزاره در کنار حضور مقامات نظامی و سیاسی ایران در منطقه چنین القا میکند که طرف مقابل میخواهد «حلقه سناریوی عملیاتی» را تنگتر کند. در ادبیات امنیت بینالملل، چنین رویکردی مقدمهای برای دو هدف است:
۱ .*مشروعسازی مداخله احتمالی قدرتهای غربی با پوشش درخواست اعراب**
۲. **ساختن سابقه حقوقی برای فشار در مجامع بینالمللی**
در واقع مسئله اصلی نه جزایر است و نه میدان آرش؛ بلکه **تغییر موازنه روانی و سیاسی در خلیج فارس** است.
*چهار. پرونده میدان نفتی آرش: از اختلاف فنی تا ابزار فشار سیاسی**
میدان نفتی و گازی «آرش/الدرة» از سالهای گذشته موضوع اختلاف ایران و کویت ـ و اخیراً عربستان ـ بوده است. نکته مهم آن است که:
* بخش قابل توجهی از ساختار مخزنی میدان در محدوده آبی ایران قرار دارد؛
* ایران بارها خواستار گفتوگوی سهجانبه برای تعیین رژیم حقوقی استخراج شده؛
* اما کویت و عربستان با توافق دوجانبه و بدون حضور ایران برداشت را آغاز کردهاند.
این اقدام از منظر حقوق بینالملل کاملاً مخدوش است و نمیتواند مبنای حقوقی برای مالکیت تلقی شود. اما از منظر سیاسی برای اعراب کارکرد مهمتری دارد:
**ایجاد یک پرونده «اختلاف انرژی» برای فشار بر ایران.**
کویت و عربستان نیز میدانند که میدان آرش بهسختی قابل بهرهبرداری یکجانبه است؛ هدف اصلی آنها سیاسی است:
* تقویت همصدایی با امارات در پرونده جزایر؛
* قرار دادن ایران در وضعیت دفاعی؛
* ایجاد بهانه برای حضور بیشتر غرب در خلیج فارس.
*پنج. الزامات راهبردی سیاست ایران در این مرحله**
با توجه به ترکیب فشارهای سیاسی، امنیتی و انرژی، ایران نیازمند تنظیم یک استراتژی چندبعدی است. در چارچوب حکمرانی اسلامی و اقتدار هوشمند، راهکارها در سه سطح قابل طرح است:
الف) راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک
* **تغییر سطح پیام به شورای همکاری**
ایران باید بهجای تأکید صرف بر تنشزدایی، پیام روشن و بدون ابهام درباره «خطوط قرمز امنیتی» ارسال کند. تجربه نشان داده که کشورهای حوزه خلیج فارس تنها در برابر قدرت، زبان عقبنشینی را میفهمند.
* **ایجاد ائتلافسازی جدید در منطقه**
تقویت روابط با عمان، قطر و عراق میتواند شکاف درون شورای همکاری را عمیقتر کند. این کشورها در بسیاری از موارد با ادعاهای عربستان و امارات همسو نیستند.
* **جهانیسازی پرونده آرش**
ایران باید پرونده آرش را از سطح «اختلاف دوجانبه» به سطح «بیقانونی در آبراههای بینالمللی» ارتقا دهد. ارائه پرونده فنی به سازمانهای تخصصی انرژی میتواند طرف مقابل را به عقبنشینی وادار کند.
* **دیپلماسی عمومی فعال در جهان عرب**
افکار عمومی در بسیاری از کشورهای عربی نسبت به ائتلافسازی با اسرائیل حساس است. برجسته کردن حضور اسرائیل در طراحی این تنشها هزینه سیاسی برای حکام عرب ایجاد میکند
ب) راهکارهای امنیتی ـ میدانی
* **حضور کامل و پایدار در جزایر سهگانه**
جزایر نه فقط نماد حاکمیت ملی، بلکه نقطه گلوگاهی کنترل تنگه هرمز هستند.
ایران باید:
- سطح تجهیزات، نیرو و زیرساخت را افزایش دهد
- حضور اقتصادی و اجتماعی را فعال کند
- رزمایشهای دورهای با محوریت «دفاع از تمامیت ارضی» برگزار نماید
* **افزایش توان بازدارندگی دریایی و پهپادی**
پیام روشن باید این باشد که هر تلاش برای تغییر وضع موجود در خلیج فارس، با پاسخ فوری روبهرو خواهد شد.
* **ممانعت عملی از برداشت غیرقانونی میدان آرش**
حتی اقداماتی مانند ارسال هشدار رسمی در آبهای محل اختلاف یا توقف عملیات طرف مقابل با روشهای حداقلی میتواند تأثیر بازدارنده جدی داشته باشد.
ج) راهکارهای فرهنگی و رسانهای
* **ساخت روایت جامع درباره مالکیت تاریخی و حقوقی جزایر**
باید بهصورت منظم و علمی در رسانههای عربی توضیح داده شود که ادعاهای امارات هیچ مبنای تاریخی ندارد.
* **تولید محتوای چندزبانه درباره پرونده آرش**
بسیاری از نخبگان عرب اصلاً نمیدانند که میدان آرش بخش مهمی در محدوده ایران دارد. اطلاعرسانی دقیق معادله را تغییر میدهد.
* **افشای نقش اسرائیل در تنظیم رفتار جدید اعراب**
این محور بهویژه برای جامعه بحرین، کویت و حتی عربستان حساسیتآفرین است و باعث میشود حکام نتوانند آزادانه در مسیر تنشآفرینی حرکت کنند.
**جمعبندی**
رفتار شورای همکاری خلیج فارس در دو سال گذشته و بهویژه در بیانیه اخیر، نشانهای روشن از **مرحله جدید فشار ترکیبی علیه ایران** است؛ فشاری که با حمایت اسرائیل، آمریکا و انگلیس شکل گرفته و از «موضعگیری سیاسی» به «زمینهسازی برای مداخله احتمالی» نزدیک شده است.
در برابر این وضعیت، ایران باید **سه رویکرد مکمل** را همزمان فعال کند:
*۱. دیپلماسی قاطع بهجای دیپلماسی صرفاً آرام**
۲. **حضور میدانی کامل در جزایر و خطوط مرزی انرژی**
۳. **جنگ روایتها در سطح جهان عرب و جامعه جهانی**
پرونده آرش و جزایر سهگانه تنها بخشهایی از میدان بزرگتر رقابت ژئوپلیتیک هستند؛
میدانی که ایران با ترکیب حکمت، بازدارندگی و ابتکار میتواند آن را مدیریت کرده و مانع از شکلگیری هرگونه ائتلاف خصمانه جدید در منطقه شود.
*کارشناس ارشد راهبردی وحکمرانی اسلامی