عصر ایران ؛ علی خیرآبادی - جام جهانی 2014 را احتمالا همه به یاد دارند؛ تورنمنتی خاطرهانگیز که در برزیل برگزار شد و شور و شوقی کمنظیر در جامعه ایجاد کرد چرا که پس از هشت سال، تیم ملی ایران دوباره راهی مهمترین رویداد فوتبال جهان شده بود.
آن سالها دوران اوج صدا و سیما بود. برنامه «بیست چهارده» یکی از ماندگارترین ویژهبرنامههای جام جهانی بود که با اجرای عادل فردوسیپور و رضا جاودانی و حضور کارشناسانی چون رندهیاد حمید رضا صدر و امیر حاج رضایی روی آنتن میرفت.
بسیاری از جوانان دهه هشتادی با همین برنامه عاشق فوتبال شدند و به مطالعه درباره ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن روی آوردند. با چنین پیشینهای هیچکس تصور نمیکرد روزی برسد که در مراسم قرعهکشی جام جهانی در آمریکا، به جای گفتار سنجیده و ادیبانه مرحوم صدر، شاهد ادبیات ناشایست و زننده خداداد عزیزی باشیم.
بارها برای نوشتن درباره فوتبال به کتابهای دکتر صدر و سخنان امیر حاج رضایی رجوع کردهام و هر بار نکتهای تازه آموختهام. اکنون اما نسل جدید باید معنای ناسزاهای خداداد عزیزی را در اینترنت جستوجو کند.
این پرسش جدی مطرح است که چگونه ادبیات فرهنگی ما تا این اندازه به ابتذال کشیده شده است که در پخش زنده، شاهد ناسزاگویی خداداد باشیم؟ موضوع زمانی جالبتر میشود که به نظر میرسد در صدا و سیما نسبت به این رویکرد آگاهی وجود دارد و مدیران این سازمان راهبرد وایرال شدن به هر قیمت را انتخاب کردهاند. در ویژه برنامه یورو 24 شبکه ورزش خداداد عزیزی کارشناس هر شب برنامه بود و بارها از ادبیاتی ناپسند استفاده کرد. حتما آن صحنه را به یاد دارید که با خونسردی میگفت اگر کسی به گوش شما زد، شما هم او را بزنید.
وقتی پس از این صحنهها و نمونههای مشابه باز هم تریبون در اختیار خداداد عزیزی قرار میگیرد، شاید به این دلیل است که مدیران سازمان اساسا مشکلی با این رویکرد ندارند. در نهایت، سخنان امثال خداداد عزیزی و فیروز کریمی هرچند زشت و ناپسند اما دیده میشود و در فضای مجازی دست به دست میچرخد.
شاید تریبون دادن مداوم به چهرههایی مانند خداداد عزیزی یکی از دلایلی باشد که افراد اخلاقی و فنی فوتبال ایران به حاشیه رانده شدهاند. نامهایی مثل مجتبی جباری و وحید هاشمیان که هم سابقه حرفهای روشن دارند و هم نظراتشان بر پایه دانش، تجربه و احترام است، امروز در حاشیه رسانه قرار گرفتهاند. این جابهجایی به خوبی نشان میدهد معیار انتخاب کارشناسان در تلویزیون دیگر مبتنی بر کیفیت فنی یا ارزش فرهنگی نیست، بلکه بر اساس توان ایجاد تنش، حاشیه و وایرال شدن شکل میگیرد.
چند هفته پیش در برنامه فوتبال برتر، مجری برنامه خطاب به وحید هاشمیان به صراحت گفت شما آدم خوبی هستید اما نمیدانم در این فوتبال موفقیت برای امثال شما ممکن است یا نه.
وقتی همین مجری در مهمترین شب 3 سال گذشته فوتبال ایران به جای دعوت از چهرههای فنی و آرام، سراغ فردی میرود که با تنش و توهین شناخته میشود، در واقع به اندازه سهم خود نقش مستقیم در تداوم این چرخه دارد. امثال این برنامه به عمد یا با بیتوجهی کاری میکنند که خداداد عزیزیها همچنان صاحب صحنه باشند، صدا داشته باشند و بر ذهن مخاطبان اثر بگذارند؛ در حالی که آدمهای بیحاشیهای که برای ارتقای فوتبال ایران فکر و برنامه دارند، عملا از چرخه دیده شدن خارج میشوند.
این سازوکار رسانهای به تدریج معادلات ارزش را در فوتبال ایران کرده است. جای تخصص را حاشیه گرفته و جای اخلاق را صداهای تند پر کرده و جای تحلیل را واکنشهای لحظهای. در چنین فضایی طبیعی است که نسل جوان به جای یاد گرفتن الگوی رفتار حرفهای، با شکل دیگری از فرهنگ فوتبال آشنا شود؛ فرهنگی که بیش از آنکه به رشد کمک کند، مصرف هیجان را تشویق میکند.
وقت آن رسیده که مدیران صدا و سیما با خود بیندیشند که چگونه از ویژه برنامه وزینی مثل بیست چهارده به امروز رسیدهاند؛ سقوط آزاد کیفیت فرهنگی و فنی بهطور همزمان! هر چند که به نظر میرسد این رویکرد آگاهانه است و صدا و سیما اصرار دارد میدان را به کسانی بسپارد که با اندیشه مردم سر و کار نداشته باشند و سطح فرهنگی آنها را ارتقا نبخشند.