سینمای ایران که در دهههای ۷۰ و ۸۰ خورشیدی صریحترین فیلمهای اعتراضی و دانشجویی را نمایش میداد، آنقدر از این گونه آثار تهی شده که دیگر باید فقط با خاطرات «اعتراض»، «متولد ماه مهر» و «من عصبانی نیستم» سر کرد.
به گزارش ایسنا، ۱۶ آذر روز دانشجو، یادآور روزگاری است که دانشگاه در سینمای ایران صحنه اعتراض و فریاد بود و اوج آن را همزمان با دوران اصلاحات شاهد بودیم این در حالی است که دهه اخیر، دوران غیبت و سکوتِ دانشگاه بر پرده نقرهای سینما بوده؛ سینمایی که فیلمهای مهمی را از فیلمسازانی نامدار با بازنمایی فضای دانشگاهی در تاریخ خود به یادگار گذاشته است.
«متولد ماه مهر» احمدرضا درویش و «اعتراض» مسعود کیمیایی که هر دو در سال ۱۳۷۸ ساخته شدند، از صریحترین فیلمهای اعتراضی دوران اصلاحات شناخته میشوند که در آنها به فضای ملتهب دانشگاه، جنبشهای دانشجویی و حتی قتلهای زنجیرهای اشاره میشد.
پیش از آن تهمینه میلانی هم با روایت زندگی «دو زن» نگاهی نقادانه به مسائل اجتماعی و دانشگاهی زمان خود داشت.
«به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیکیا که فضای داستانش در دانشگاه و حال و هوای دانشجویی همان دهه میگذشت، داستان عاشقی یک نیروی امنیتی را با فرامتنهای سیاسی به تصویر درآورد.
این فیلمها که نمونههایی مهم از روایت دانشگاه و نقش پرسشگرانه دانشجو در جامعه را روایت میکردند به مرور زمان تعدادشان کمتر شد تا اواخر دهه ۸۰ که «عصبانی نیستم»، قصه پردرد دانشجویان ستارهدار و شرایط بد اقتصادی جامعه در آن دوران را روایت کرد.
در این سالها هر چه جلو آمدیم پرده سینما از فیلمهای دغدغهمند و پرسشگر خالی شد و جای آنها را فیلمهای سطحی و کممایه گرفت. به تبع این فضا، دانشگاه هم در قاب دوربین فیلمهای سینمایی کمرنگتر شد در حالی که فیلمسازی همچون احمدرضا درویش در همان زمان اکران «متولد ماه مهر» تاکید داشت: «نمیتوان از زبان نصیحت، سرکوب و حذف در برخورد با جوانان به عنوان مطرح کننده پرسشهای جدید استفاده کرد. باید آنان را از زاویهای واقعگرایانه دید.»
اما اینکه چرا فیلمهایی همانند اعتراض، ضیافت یا عصبانی نیستم بیش از یک دهه است که دیگر ساخته نشدهاند دلایل متعددی میتواند داشته باشد از جمله ممیزیهای سختگیرانهای که هر کدام از این فیلمها به نحوی درگیر آن بودند و سبب شدند فیلمسازان عطای ساخت فیلم انتقادی را به لقایش ببخشند.
همچنین افزایش هزینههای تولید و تمایل سرمایهگذاران برای ساخت فیلمهای کمدی و اجتماعی کم دردسر هم ممکن است در این مورد بیتاثیر نباشد که باعث شده به راحتی نتوان ریسک ساخت هر فیلمی را پذیرفت.
دلیل دیگر میتواند تغییر فضای دانشگاه باشد؛ دغدغه دانشجوی امروز با دانشجویان دو دهه گذشته تفاوتهایی دارد که سبب شده حتی فضای اعتراضی و پرسشگری دانشگاه نیز تغییر کند به طوری که امروزه جو اعتراضی بیشتر در فضای مجازی دیده میشود.
البته اتفاقهای چند سال اخیر جامعه در دانشگاه بدون کنش و واکنش نبوده و دانشجو هنوز نقش موثر خود را در پیشبرد جریانهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از دست نداده حتی اگر جنبشهای دانشجویی همانند گذشته فعال و پرشور نباشند.
و حالا این مهم است که فراموش نشود نسل جدید و دانشجویان امروز مملکت در میانه بحران اقتصادی جامعه و فشارهای مختلف سیاسی و خارجی همچنان دغدغهها و مسائلی دارند که جای بیانشان در سینما خالی است و شاید بتوان امیدوار بود که روایت از آنها، این قشر دور شده از سینما را به سالنهای سینمایی برگرداند.