بی عملی اقتصادی و تلاش برای ماندن
در روزهای گذشته، در فضای سیاسی و رسانهای کشور بارها این گزاره مطرح شده که «مجلس و دولت، عامل گرانی، تورم یا افزایش قیمت ارز است.» برخی از مسئولان دولتی و حتی برخی افراد خارج از دولت نیز چنین ادعاهایی را تکرار میکنند و آن را بهعنوان یک تحلیل کارشناسی مطرح میسازند. محسن زنگنه، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفت و گو با روزنامه صبحنو این ادعا را رد کرده است. بخشهایی از اظهارات وی به شرح زیر است:
* بعضا گفته میشود مثلا مجلس عامل گرانی ارز یا تورم است. این امری است که من دیدم برخی از افراد، غیر از رئیسجمهور، هم چنین فکری دارند و گمان میکنند این جمله خیلی کارشناسیشدهای است که بگویند هم مجلس و هم دولت، هر دو را کنار هم بیاورند و به نوعی مثلا بیان کنند که ما حرف کارشناسی میزنیم و کاملا بیطرفیم. این نشان میدهد که این حرف، اصلا کارشناسی نیست.
* همواره بودجههایی که از طرف دولت آمده، حتی در سالی که بیشترین تغییر را داشته، زیر ۵ درصد تغییر کرده است. در سال گذشته، اصلا رقم تغییری نکرده؛ حتی چون ما یک انضباط مالی را در بودجه ایجاد کردیم و بهاصطلاح، برخی ارقام مثل هدفمندی، نباید جزو فصل بودجه عمومی میآمد، از آن جدا کردیم، بودجه کاهش نسبی هم داشته است.
* در مورد ارز هم، مجلس با قانونی که درباره بانک مرکزی مصوب کرد، همچنین ماده ۱۱ قانون برنامه هفتم، عملا اختیار را از خودش سلب کرد و همه چیز را به بانک مرکزی سپرد. حتی در برابر دستگاهها، سازمانها و نهادهای عمومی غیردولتی، اگر از دستورالعملهای بانک مرکزی تخطی کنند، آن را جرمانگاری کرد. مجلس باید چه کاری انجام دهد؟ آیا باری بر دوش دولت گذاشته؟ چیزی را تحمیل کرده؟ هزینهای را افزایش داده است؟
* بیش از آنکه دغدغه آقای فرزین مدیریت واقعی بازار ارز باشد، فضای رفتاری ایشان بیشتر نشاندهنده آن است که با اقدامات سیاسی، بهاصطلاح، در تلاش است کرسی ریاست بانک مرکزی را حفظ کند. ایشان کاملاً دارد رفتارهای سیاسی انجام میدهد.
* زمانی که آقای همتی همین «بازار دوم ارز» را مطرح کرد، ما رفتیم و اعتراض کردیم؛ اما خودِ آقای فرزین در مقابل آقای همتی بهشدت از این سیاست دفاع کرد و گفت: «آقا، ما هیچ راه دیگری نداریم.» ولی حالا که آقای مدنیزاده قصد دارد بخشی از همان مسیر آقای همتی را ادامه دهد و آقای فرزین هم او را در این مسیر مزاحم میداند، دوباره متوسل شده به برخی نمایندگان مجلس و میگوید: «من مدافع ارز ترجیحیام، من مدافع سیاست تثبیت هستم و اینها میخواهند من را کنار بگذارند.»
******
رمزگشایی از رفتار سیاسی دوگانه اصلاحطلبان با دولتها
خبرگزاری آنا نوشت:
طی ماههای اخیر، تحولات سیاسی و مدیریتی در دولت جدید و واکنش جریانهای مختلف به این تغییرات، موضوع بحثهای جدی در رسانهها و تحلیلهای سیاسی شده است. برخی گزارشها و تحلیلها نشان میدهد بخشی از جریان اصلاحطلب که نقشی تعیینکننده در موفقیت انتخاباتی دولت فعلی داشتهاند، اکنون با رویکردی فشارمحور، به دنبال سهمخواهی گسترده و اعمال نفوذ بر روند تصمیمگیریهای دولت هستند؛ رویکردی که در مواردی به شکل «ایجاد چالشهای ساختگی» و «مدیریت افکار عمومی از طریق بحرانآفرینی» خود را نشان میدهد.
کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری، اخیرا در گفتوگو با خبرگزاری دولتی ایسنا گفته است: «اصلاحطلبان معتقدند که این دولت منتسب به ماست و ما کمک کردیم که این دولت آمده است، اما واقعیت این است که الان هیچ کسی نمیتواند بگوید که دولت چهاردهم اصلاحطلب است.» این اظهارات در حالی مطرح میشود که طی ماههای گذشته، فاصلهگذاری چهرههای اصلاحطلب با دولت پزشکیان و نامههای گاه و بیگاه رئوس اصلاحات به رئیسجمهور، اگرچه در قالب نقد و دلسوزی بیان میشود، اما در تحلیل سیاسی بیشتر بهعنوان تلاشی برای «سهمخواهی جناحی» تفسیر شده است.
منتقدان معتقدند این رفتارها کمتر نشانی از تلاش واقعی برای اصلاح امور به سود مردم دارد و بیشتر بازتاب گلایه طیفی از اصلاحطلبان است که انتظار دارند دولت، تمام انتظارات و مطالبات سیاسی آنان را برآورده سازد. نتیجه اینکه، نحوه مواجهه اصلاحطلبان با دولت چهاردهم بیش از آنکه در چارچوب کنش اصلاحگرایانه ارزیابی شود، نوعی فشار سیاسی برای کسب نفوذ و تعیینکننده بودن در ساختار اجرایی کشور تلقی میشود. جریانی که سالهاست میگویند دولتها اختیار ندارند، اما برای به دست آوردن کرسیهای همین دولت همواره تلاش و رقابت کردهاند و در مقاطعی هم از دایره رقابت خارج شدند و سعی کردند، قواعد بازی را برهم بزنند.
******
درسهایی از سند استراتژی امنیت ملی آمریکا ۲۰۲۵ برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
روزنامه قدس نوشت:
در همین ابتدای کار، باید اذعان کنیم که وجود یک سند در حوزههای راهبردی نظیر امنیت ملی، به تنهایی نشانهای از بلوغ و پختگی امر سیاسی به ویژه در موضوعات سیاست خارجی است؛ امری که به وضوح جای آن در سازوکارهای جاری در کشور ما خالی است. در مقابل اما، دشمن شماره یک ما، سالهای سال است که سیاستهای استعماری و غرایز استکباری خود را در چارچوب سندها و استراتژیهای کلی تحت عنوان امنیت ملی دنبال میکند و به توفیقاتی هم دست یافته است؛ از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا سلطهای مزمن بر قسمتهای وسیعی از این کره خاکی. ما موقعیت خود را دقیقاً نقطه مقابل این امپراتوری شیطانی تعریف کرده و لاجرم، نمیتوانیم کنشهای او را تأیید کنیم، اما حتماً در همان سعی باطل دشمن هم درسهایی برای آموختن وجود دارد!
از گندهگویی در رابطه با ایران در این سند به عنوان تهدید کاهش یافته که بگذریم، بازگشت به دکترین مونرو در نیمکره غربی، شانه خالی کردن از بار مسئولیت همپیمانان اروپایی، شریکانگاری چین در حوزه اقتصادی و منتفی دانستن تهدید حیاتی از سوی روسیه، از مهمترین واقعیاتی است که طرف آمریکایی را از ایدهآلیسم دور کرده و به واقعگرایی رسانده است. امری که شاید بیش از هر کشوری برای ما مفید باشد. در واقع این استراتژی، بیش از هر چیز یک بازگشت دوباره به جغرافیاست که سالهای سال توسط جهانیگرایان سیاستهای خارجی ایالات متحده، نفی و انکار شده است.
در نقطه مقابل نیز همین وضعیت جاری است. ما در ایران، سالهای متمادی است که با اصراری عجیب سعی در انکار واقعیات جغرافیایی خود داشتهایم و این امر در حوزه سیاست خارجی نیز صادق است! چین و هند را با حدود ۳میلیارد نفر جمعیت و تنها یک کشور واسط بین خود و آنها رها کرده و به آلمان و فرانسه چسبیدهایم! روسیه را با فاصله یک دریاچه در برهههایی از دست دادهایم، تا مبادا خدشهای بر بنای غربگرایی وارد شود.
فرصتها محدودند و سرعت تغییر مناسبات، زیاد! ما به واقعگرایی در سیاست خارجی محتاجیم و تنها در آن صورت است که میتوان به یک سازوکار عملگرایانه و کاربردی از مناسبات بینالمللی برای تأمین امنیت، علائق و منافع ملی دست یافت. امری که فرا و ورای یک بخشنامه یا مصوبه است و نیازمند یک بازنگری اساسی در سیاستها و البته یک پوستاندازی جدی در میان تصمیمسازان و مجریان سیاست خارجی کشور است.
******
برخی اظهارات رئیسجمهور، نه افقی را نشان میدهد و نه مشکلی را حل میکند
روزنامه کیهان نوشت:
اظهارنظر برخی مقامات دولتی در زمینه مشکلات و راهحلها و یا پاسخگویی به سؤالات و انتقادات مخاطبان، نیازمند بازنگری جدی است تا اولاً معطوف به واقعیتها باشد و نه خلاف واقع، ثانیاً کارشناسی باشد نه کلیگویی و روایت وارونه، و ثالثاً امیدوارکننده باشد و نه یأسآفرین و رابعاً بیان برنامههای در حال اجرا باشد و نه سخن گفتن از موضع منتقد و یا اپوزیسیون.
مرور برخی اظهارنظرها در این زمینه نشان میدهد که برخی مدیران، نقطه پمپاژ قضاوت منفی درباره توانمندی دولت هستند و حال آنکه انتظار میرود منطق «میشود»، «میتوانیم»، «برنامه داریم» و «در حال اقدام براساس برنامه برای حل مشکل هستیم»، بر رویکرد گفتاری مدیران دولت حاکم باشد.
به عنوان نمونه در حالی که مردم انتظار دارند برنامه دولت برای مهار گرانیهای افسارگسیخته و بیمبنا ارائه شود، سخنگوی دولت میگوید: تثبیت قیمتها به عنوان اشتباهی در دولتهای قبل انجام گرفت. دید علمی کافی در این زمینه نداشتند و فکر کردند اگر قیمت کالا ثابت باشد، داریم به مردم کمک میکنیم.
این اظهارات در حالی است که دستگاههای اقتصادی دولت عملاً تنظیم بازار و نظارت بر قیمتها را رها کردهاند و برخی اقلام نه سالی یکبار بلکه ماهی چندبار گران میشوند و مدیران ذیربط در وزارت جهاد کشاورزی و اقتصاد و صمت و... هم لبخند رضایت میزنند. از نکات قابلتامل، برخی اظهارات آقای رئیسجمهور است که نه افقی نشان میدهد، نه مشکلی را حل میکند، نه حاکی از داشتن راهحل و برنامه است و نه گزارش اقدامات دولت.
سؤال مهم این است که مردم و نخبگان و فعالان اقتصادی و کارآفرینان و اقشار مختلف مردم باید از این قبیل ادبیات کلیگویانه، فرافکنانه، سیاهنمایانه و بعضاً نادرست چه چیزی را باید برداشت بکنند؟ کدام اقتصاد و مدیریتی بدون دستور اداره میشود که برخی مدیران دولتی برای توجیه بیعملی یا سوءتدبیرهای خود مدام توی سر «دستور» میزنند و حال آنکه دائماً دستورهای مستقیم یا غیرمستقیم گرانکردن اقلام و خدمات از سمت همین مدیران صادر میشود؟! ارز و خودرو و نان و لبنیات و دارو و برخی کالاهای اساسی و گاز و برق و بلیتهای مسافرتی و... در همین یکسال گذشته چقدر گران شدهاند و نقش بخشنامههای دولتی در این میان چه بوده است؟
******
حمایت به سبک کارگزاران از "لیبرال اتو کشیده"
روزنامه فرهیختگان نوشت:
هفته گذشته ویدئویی از گفتوگوی محمود سریعالقلم، استادتمام دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد که او در بخشی از آن خواهان آن شده بود که نباید به کسانی که پایینتر از طبقه متوسط هستند، «اجازه» داد تا «مسئولیت سیاسی و اقتصادی» بگیرند. این اظهارنظر بهقدری با واکنشهای منفی همراه شد که او چند روز بعد ناچار شد از این سخن تلویحاً عقبنشینی کند و مدعی شود بحثش «علمی» بوده است. البته حتی عقبنشینی تلویحی هم نتوانست آن جمله نادرست را بیواکنش بگذارد.
شاید کسانی که با دیدگاههای سریعالقلم آشنایی ندارند، این توجیه را بپذیرند؛ اما یک جستوجوی ساده در اظهارات استاد دانشگاه شهید بهشتی نشان میدهد که دقیقاً هدف او، مانع ساختن برای طبقه ضعیف و قشر مستضعف بوده است. او مرداد سال 1392 در گفتوگو با سایت تابناک مهمترین اولویت دولت جدید را «تغییر سریع تصویر ایران در منطقه و جهان» خوانده و گفته بود «عدهای که قبلاً هواپیما سوار شدهاند، سیر هستند، غذای خوب خوردهاند، زندگی متعارفی داشتهاند و با جهان آشنایی دارند، منافع دیگران را نیز در نظر میگیرند و از همه مهمتر از ثبات فکری برخوردارند.»
عجیبتر از سخنان سریعالقلم علیه مستضعفان، حمایتها و توجیههای برخی اصلاحطلبان از اوست. روزنامه سازندگی که ارگان رسمی حزب سازندگی، یعنی حزب بنیان نهاده شده توسط اعضای دولت هاشمی رفسنجانی است در حمایت کامل از صحبتهای سریعالقلم، با تیتر «طبقه ناجی» مطلبی منتشر کرده و در آن سریعالقلم را «لیبرالی اتوکشیده» توصیف میکند که «ذهنش نیز درست مانند ظاهرش مرتب است» و جهان را از پشت عینک لیبرالی اینگونه میبیند که در آن توسعهیافتگی محصول «طبقه متوسط نیرومند» بوده و پیشرفت از دل «فشار تودهها» حاصل نمیشود.
سریعالقلم نسخه صریحی از سبک زندگی برخی رؤسایجمهور است که رویکرد اشرافیشان در دیدار با مردم مناطق زلزلهزده و کارگران زمانی که حاضر نمیشوند حتی از خودرو پیاده شوند، مشهود است. رویکردی که مدعی است بدون حضور در جامعه هم میشود صرفاً از پشت شیشه خودرو در مورد رضایت اجتماعیشان نظرسنجی کرد.
******
ماجرای بازجویی و سکته یکی از فعالان حوزه حجاب چیست؟+پاسخ به این ادعا
نماینده مردم قم در مجلس از احضار و بازجویی یکی از بانوان فعال در حوزه عفاف و حجاب انتقاد کرد و گفت: «این برخوردها در شأن نظام نیست و نهادهای امنیتی و قضایی باید به جای فشار بر نیروهای انقلابی، به پروندههای مفاسد اقتصادی و اداری رسیدگی کنند».
به گزارش خبرگزاری خانه ملت، محمدمنان رئیسی در نشست علنی امروز (سهشنبه، ۱۸ آذرماه) مجلس شورای اسلامی در تذکر شفاهی خود گفت: «اخیراً یکی از بانوان فعال در عرصه عفاف و حجاب که در یکی از تجمعات سخنرانی داشته، برای چندمین بار توسط برخی نهادهای امنیتی و قضایی احضار و با شکل ناپسند بازجویی شده است. بنا بر گزارشها، این فرد چند ساعت پس از بازجویی به دلیل فشارهای روانی دچار شوک عصبی، حمله عصبی و سکته گذرا شده و در بیمارستان بستری است. این رفتار در شأن نظام جمهوری اسلامی نیست. در شرایط سخت اقتصادی که برخی افراد معیشت مردم را گروگان گرفتهاند، چرا به جای برخورد با مفسدان، فشار بر چند نیروی انقلابی وارد میشود؟»
وی در ادامه سخنان خود خواستار محاکمه حسن روحانی، عباس آخوندی و علی انصاری (بانک آینده شد).
وی با اشاره به شرایط سخت معیشتی، تأکید کرد: «چرا به جای برخورد با گردنکلفتهای اقتصادی سراغ جریانهای انقلابی میروید؟ این توصیه رهبری است اما به چهار نفر که حرف میزنند برچسب میزنید تا صدای حق را خاموش کنید».
پاسخ قوه قضاییه به این ادعاها
برخی اکانتهای توئیتری طی ساعتهای گذشته روایتی منتشر کردهاند مبنی بر اینکه خانم مهری طالبی دارستانی، کارمند سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر، در جلسه بازجویی دچار فشار عصبی شده و سکته کرده است.
مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد :
"چندی پیش شکایتی از سوی حراست تعدادی از نهادها مطرح میشود پرونده با ورود به عدلیه به یکی از ضابطان قضایی ارجاع شده و دستگاه نظارتی تحقیقات خود در این زمینه را آغاز میکند.
با تکمیل تحقیقات ابتدایی، ضابط نفراتی از جمله یکی از فعالان اجتماعی، سیاسی را برای تحقیق به عنوان مطلع فراخوانده اما فرد مورد اشاره از حضور نزد ضابط سر باز میزند.
با همراهی به عمل آمده از سوی مقام قضایی تصمیم بر این میشود ضابط پرونده تحقیقات خود را در ساختمان دادسرا انجام دهد و فرد یاد شده به عنوان مطلع به دادسرا فراخوانده میشود.
با مراجعه این فعال اجتماعی سیاسی برای انجام تحقیقات در تاریخ ۱۶ آذر ماه که این روند نیز یک ساعت و سی دقیقه به طول میانجامد، وی بلافاصله محل دادسرا را ترک کرده یک روز بعد با پای خودش از منزل به بیمارستان مراجعه کرده و اظهار میکند مشکلات پزشکی دارد ساعت ۱۴:۱۱ روز دوشنبه ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۴ وی تحت نظر پزشکان قرار میگیرد تا علائم وی بررسی شده و نتایج آزمایشها مشخص شوند.
با گذشت ساعاتی از تحت نظر بودن وی پس از انجام معاینات و آزمایشهای لازم پزشکی، پزشکان عنوان میکنند وی مشکل بالینی حادی ندارد و حتی در ادامه با انجام بررسیهای تکمیلی شامل بررسیهای قلب و عروقی، مغز و اعصاب و ... صحت موارد فوق تایید گردید.
این گزارش حاکی است مطالب عنوان شده در فضای مجازی و از تریبون مجلس در مورد سکته فرد مورد اشاره صحت ندارد و با توجه به گزارشهای تیم پزشکی این فعال سیاسی و اجتماعی سکته قلبی و یا مغزی نداشته است و از نظر پزشکان پس از اخذ جواب آزمایشهای تکمیلی لازم بیمار میتواند از بیمارستان مرخص گردد."
******
در وضعیت بیدولتی هستیم!
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران در گفت و گو با سایت انتخاب، انتقاداتی را به وضعیت قوه مجریه و قدرت و اثربخشی آن وارد کرده که بخشهایی از اظهارات وی به شرح زیر است:
* مهندس بازرگان در اواخر رژیم گذشته میگفت ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم. من نمیگویم ما آخرین گروه هستیم، اما یکی از گروههای موثری هستیم که با زبان مدنی برای معنادار شدن انتخابات تلاش میکنیم.
* از نگاه مردم و شخصیتهای سیاسی عملا دیگر چیزی به نام دولت نداریم. این به معنی فاقد اثربخشی نهادهای انتخابی است.
* دولتی که نتواند فیلترینگ را برطرف کند یا در سیاست خارجی عاملیت داشته باشد و ساختار فساد را شفاف کند، به بیدولتی تعبیر و تبدیل میشود.
******
کپیبرداری از پهپاد ایرانی اعتراف به برتری ماست
سردار ابوالفضل شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح در گفتوگو با فارس درباره کپیبرداری از پهپاد شاهد ۱۳۶ توسط ابرقدرتهای جهان اظهار کرد: «در حوزه مسئله کپی کردن پهپادهای پیشرفتۀ جمهوری اسلامی، پهپادهای شاهد ۱۳۶، چه افتخاری بالاتر از این که مدعیان ابرقدرت در زمینۀ فناوریهای نظامی مانند آمریکا در برابر پهپاد شاهد ۱۳۶ تولید داخلی جمهوری اسلامی زانو بزنند و برای جبران خلأهای خود دست به کپیبرداری از این پهپاد بزنند».
وی افزود: «واقعاً این افتخار بزرگی برای ملت ایران است و باید به خود ببالند که کشوری مدعی ابرقدرتی، که سالها با عنوان قدرت برتر جهان، خون ملتهای مختلف را مکیده اما امروز در مقابل بخشی از قدرت جمهوری اسلامی زانو زده و به سراغ کپیسازی از پهپادهای ساخت هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفته تا ضعفهای نظامی خود را برطرف کند».
سخنگوی ارشد نیروهای مسلح تأکید کرد: «این واقعاً افتخار بسیار بزرگی برای ملت قهرمان ایران، نیروی هوافضای سپاه و سایر بخشهای نیروهای مسلح است و لذا مردم ایران باید به خود ببالند و افتخار کنند».
وی خاطرنشان کرد: «امروز نیروی هوافضای سپاه پاسداران خار در گلوی نظام سلطه و خار در گلوی آمریکای جنایتکار است و خواب را از چشم ارتش رژیم صهیونیستی ربوده. حرفهایی هم که دشمنان میزنند از روی توهم است».
******
هشدار جدی جمهوری اسلامی درباره اتباع غیرمجاز: امنیت کشور در خطر است!
روزنامه جمهوریاسلامی نوشت:
معاون امنیتی فرماندار تهران گفته که روند طرد اتباع غیرمجاز در تهران، کند شده و علاوه بر این، نکات دیگری هم مطرح کرد که هر سه قابل تأمل هستند. اول اینکه «اکنون در بعضی نقاط شهر، کلونیهائی از تجمع این افراد شکل گرفته، بنابراین لازم است پلیس مهاجرت و گذرنامه خارجیان با تمرکز ویژه این نقاط را شناسائی کرده و اجرای قانون و طرحهای دستگیری و طرد را با سرعت و جدیت دنبال کنند». دوم اینکه «کارفرمایان و مسئولان اجرائی باید به نرخ بیکاری در شهرستان تهران و ضرورت اشتغال کارگران ایرانی توجه ویژه داشته باشند». و سومین نکته که دارای اهمیت زیادی است اینکه طبق اطلاعات ارائه شده توسط معاون امنیتی فرمانداری تهران، بازگشت غیرمجاز اتباع طرد شده موجب نگرانی شده و این امر به دلیل ضعف در کنترل مرزها صورت گرفته است.
این نکات به روشنی نشان میدهند برنامه اخراج اتباع غیرمجاز که منظور افغانستانیهائی هستند که در دولت سیزدهم براساس طرح بسیار زیانبار و خطرناکی که در آن دولت اجرا شد وارد ایران شده و در سراسر کشور به صورت کاملاً بیضابطه مشغول فعالیتهای دلخواه خود شدند و بخش مهمی از امکانات معیشتی، آموزشی، خدماتی، انرژی و اشتغال کشور را به خود اختصاص دادند، خنثی شده است. مهمتر اینکه تعدادی از آنها مرتکب اقدامات خلاف امنیتی شدند بطوری که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲روزه رژیم صهیونیستی بر کشورمان مشخص شد عدهای از این افراد به عنوان مزدوران این رژیم درصدد ضربه زدن به موجودیت ایران برآمدند و به مثابه عوامل دشمن عمل کردند.
متأسفانه هشدارهای چهار ساله افراد، رسانهها و حتی بعضی فعالان سیاسی درباره خطر ورود بیمهار و سیلآسای اتباع افغانستانی به کشور مورد توجه مسئولین دولتی قرار نگرفت و عدهای حتی درصدد تطهیر طالبان و حمایت از صدور هزاران ویزا در هر روز برای این افراد برآمدند و رسانه ملی را هم به ابزاری برای توجیه این برنامه خلاف مصلحت و خلاف امنیت کشور تبدیل کردند.
واقعیتهای تلخی که در جریان جنگ تحمیلی ۱روزه مشاهده شد، مسئولان امنیتی را بر آن داشت که برنامهای برای اخراج اتباع افغانستانی غیرمجاز به اجرا درآورند و تا مدت کوتاهی این برنامه اجرا شد ولی همانطور که در گزارش معاون امنیتی فرمانداری تهران آمده، در حال حاضر این روند کُند شده و تأسفبارتر اینکه روند بازگشت اتباع بار دیگر شروع شده است. با توجه به گزارشهائی که از شتاب گرفتن بازگشت این افراد میرسد، متأسفانه برنامه اخراج اتباع غیرمجاز بیاثر شده و کشور بار دیگر در حال تبدیل شدن به محل تاخت و تاز اتباع غیرمجاز افغانستانی است.