به گزارش همشهریآنلاین، در عصر بارانی تهران، ورزشگاه شهرقدس میزبان نبردی بود که قرار بود سکوی پرتاب استقلال بهسوی صدر جدول باشد، اما به باتلاقی از حسرت برای آبیها بدل شد. تساوی یک-یک مقابل ملوان، آنهم در روزی که رقیبان سنتی و مستقیم دندان تیز کرده بودند، نتیجهای نبود که هواداران آبیپوش زیر شلاق باران انتظارش را میکشیدند. این مسابقه، داستان ۲نیمه متفاوت، یک انتقام قدیمی و سوتهایی بود که باز هم سروصدای فراوانی به راه انداخت.
بازی با سوت آغاز، نوید یک توفان را میداد. استقلال نیمه اول، همان تیمی بود که هواداران آرزویش را داشتند؛ روان، شناور و تشنه گل. توپ در میان پاهای بازیکنان استقلال چنان نرم و هنرمندانه به گردش درمیآمد که گویی زمین ناهموار شهرقدس، فرش ابریشمی است. سرانجام قفل دروازه فروریخت. رستم آشورماتوف، مدافع پیشتاخته، همچون یک مهاجم فرصتطلب در درستترین جای ممکن حاضر شد و با ضربهای دقیق، فریاد شادی را به سکوهای خیس هدیه داد. استقلال یک بر صفر پیش افتاد و برنده به رختکن رفت؛ اما تراژدی درست از همینجا شکل گرفت. استقلال در نیمه اول میتوانست کار را تمام کند. موقعیتها یکی پس از دیگری با بیدقتی محض و با نوعی غرور کاذب هدر میرفت. بازیکنان استقلال انگار فراموش کرده بودند که فوتبال ۹۰دقیقه است؛ آنها از روی شکمسیری به توپ ضربه میزدند؛ گویی پیروزی با یک گل تضمین شده است. اگر آن بیرحمی لازم در ساقهای مهاجمان بود، شاید تابلوی ورزشگاه در همان ۴۵دقیقه اول عدد۳ را جلوی نام استقلال حک میکرد.
نیمه دوم اما ورق برگشت. ملوانی که در نیمه اول «کبریت بیخطر» بود و زیر فشار استقلال نای نفسکشیدن نداشت، ناگهان جان گرفت. دلیل این دگرگونی چه بود؟ استقلال باهوش نیمه اول، بیهیچ دلیل منطقی عقب نشست. این عقبنشینی، دعوتنامهای بود برای قوهای سپید انزلی تا جلو بیایند و شانس خود را امتحان کنند. تیمی که برای انتقام آمده بود، بوی خون را حس کرد. ملوان که هنوز زخم شکست در فینال جام حذفی را بر تن داشت و معتقد بود آن جام را داوران به استقلال هدیه دادند، نمیخواست دوباره بازنده باشد. آنها از انفعال عجیب استقلال نهایت استفاده را بردند. حملات جسته و گریخته ملوان سرانجام به ثمر نشست و دروازه آدان باز شد؛ آب سردی بر پیکره تیمی که خود را برنده میدانست. بعد از گل تساوی، ترس بر استادیوم حاکم شد. ملوان که حالا باور کرده بود میتوان غول آبی را در خانهاش زمینگیر کرد، حتی تا آستانه زدن گل دوم هم پیش رفت. اگر کمی خوششانستر بودند، شاید فاجعه برای استقلال تکمیل میشد. استقلال در نیمه دوم، سایهای از تیم مقتدر نیمه اول هم نبود؛ سردرگم، مضطرب و بیبرنامه.
در دقایق پایانی، جایی که استقلال سراسیمه برای فرار از تساوی به آب و آتش میزد، صحنهای در محوطه جریمه ملوان رخ داد که ورزشگاه را منفجر کرد. حردانی متوقف شد؛ صحنهای که از دید هزاران هوادار و بازیکنان استقلال پنالتی مسلم بود. آبیها دور داور حلقه زدند، دستها به نشانه اعتراض بالا رفت و نگاهها به مانیتور کنار زمین دوخته شد. اما اتاق VAR و داور وسط، خونسردانه از روی این صحنه عبور کردند. نه پنالتی اعلام شد و نه حتی بازبینی دقیقی که دل هواداران را آرام کند. استقلالیها که معتقد بودند باز هم قربانی اشتباهات داوری شدهاند، با ناباوری سوت پایان را شنیدند.
سوت پایان که به صدا درآمد، اسکوربورد نتیجه ۱-۱ را نشان میداد، اما برای استقلال این نتیجه کمتر از شکست نبود. در هفتهای که سپاهان توانست آلومینیوم را شکست دهد و دوباره بر تخت صدرنشینی تکیه زد و در هفتهای که پرسپولیس هم رقیبش را برد، این لغزش بدموقع تاوانی سنگین خواهد داشت.












