پیامدهای ژئوپلیتیکی عملیات سایبری اروپا علیه روسیه: تعادل ناتو و تشدید جنگ سرد جدید/آیا اروپا و ناتو، جنگ سایه سایبری را به روسیه گسترش می‌دهند؟

خبرآنلاین شنبه 22 آذر 1404 - 09:17
 اتحادیه اروپا و ناتو عملاً از خط قرمز دفاع سایبری گذر کرده و وارد فاز عملیات سایبری تهاجمی سازمان‌یافته علیه زیرساخت‌های حیاتی نظامی روسیه شدند. این تحول تنها یک واکنش تلافی‌جویانه نیست، بلکه نشانگر یک دگرگونی فلسفی در اندیشه امنیتی غرب است. محور اصلی این تهاجم دیجیتال، کارخانه پهپادسازی «آلابوگا» در تاتارستان است که پاسخی مستقیم به افزایش بی‌سابقه و چندوجهی حملات هیبریدی روسیه علیه اروپا محسوب می‌شود. آیا اروپا و ناتو، جنگ سایه سایبری را به روسیه گسترش می‌دهند؟

خبرآنلاین - رسول سلیمی: حرکت هماهنگ و آشکار اروپا و ناتو به سمت عملیات سایبری تهاجمی علیه اهداف نظامی-صنعتی روسیه، که در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۵ با گزارش‌های خبری درباره برنامه‌ریزی برای حمله به تأسیسات استراتژیکی مانند کارخانه پهپادسازی «آلابوگا» آشکار شد، یک رویداد صرفاً امنیتی نیست. این اقدام، یک «اعلامیه سیاسی-استراتژیک» سنگین‌وزن است که پایانی نمادین بر دوره پساجنگ سردی محسوب می‌شود؛ دوره‌ای که در آن غرب عمدتاً بر بازدارندگی دفاعی و پاسخ‌های تنبیهی پس از وقوع حادثه تکیه داشت.

امروز، رهبران اروپایی مانند گیدو کروستو، وزیر دفاع ایتالیا، آشکارا از ضرورت «عدم ترس از تشدید» سخن می‌گویند. این گفتمان جدید، ریشه در یک تشخیص تلخ جمعی دارد: رویکردهای دیپلماتیک و تحریمی در مهار رفتار تهاجمی روسیه ناکام مانده‌اند و حملات هیبریدی مسکو نه به عنوان استثنا، بلکه به عنوان قاعده جدید تعامل آن با غرب تثبیت شده است.

این تحول استراتژیک در واکنش به موج بی‌وقفه و فزاینده حملات هیبریدی روسیه شکل گرفته است. آمارهای مراکز مطالعات راهبردی بین‌المللی حاکی از افزایشی حدود پنجاه درصدی در حجم و پیچیدگی این حملات از زمان آغاز تهاجم تمام‌عیار به اوکراین در سال ۲۰۲۲ است. این حملات دیگر صرفاً جاسوسی سایبری یا نشت اطلاعات نیستند؛ آن‌ها حالا شکل «خرابکاری زیر آستانه جنگ تمام‌عیار» را به خود گرفته‌اند. هدف، نه صرفاً کسب اطلاعات، بلکه ایجاد اختلال ملموس در زندگی روزمره، تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای دولتی، افزایش هزینه‌های اقتصادی و آزمودن تاب‌آوری اجتماعی و سیاسی کشورهای عضو ناتو است. این گزارش، با اتکا به سه دهه تجربه در تحلیل میدان‌های نبرد ژئوپلیتیکی و رصد تحولات امنیتی اوراسیا، قصد دارد نه تنها به شرح این تحول جدید بپردازد، بلکه لایه‌های پنهان آن را کالبدشکافی کند.

پرسش محوری این است: این تغییر پارادایم از دفاع به تهاجم سایبری، چگونه ماهیت اتحاد ناتو، تعریف حاکمیت ملی در عصر دیجیتال، و پویه‌های بازدارندگی در قرن بیست‌ویکم را بازتعریف می‌کند؟ و آیا این حرکت، غرب را به سمت یک بازدارندگی پایدار رهنمون می‌سازد، یا به دام چرخه معیوب و خطرناک تشدید متقابل می‌اندازد که می‌تواند به درگیری مستقیم غیرقابل کنترل بینجامد؟

از منظر عملیاتی-نظامی، این حمله نشان می‌دهد که اطلاعات غرب از زنجیره تأمین نظامی روسیه به سطحی بی‌سابقه از دقت رسیده است. هدف‌گیری یک کارخانه خاص، مستلزم شناخت عمیق از معماری شبکه‌های صنعتی (آی‌تی/آی‌اوتی)، نقاط آسیب‌پذیر نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، و حتی زمان‌بندی خطوط تولید است. موفقیت چنین عملیاتی می‌تواند تأثیری مستقیم و فوری بر میدان نبرد اوکراین داشته باشد و فشار لجستیکی بر نیروهای روس را افزایش دهد. این نشان می‌دهد که جنگ سایبری دیگر یک جبهه موازی و جداگانه نیست، بلکه به طور کامل با جبهه نبرد فیزیکی درهم تنیده شده است.

از منظر راهبردی-سیاسی نیز، این اقدام گذار اروپا از وضعیت یک «قربانی منفعل» حملات سایبری به یک «بازیگر تهاجمی فعال» با قدرت آتش بالا را کامل می‌کند. این تغییر، یک محاسبه روانشناختی مهم نیز در خود دارد: نشان دادن به کرملین که غرب نه تنها قادر است حملات را دفع کند، بلکه می‌تواند درد و هزینه را به درون مرزهای روسیه و قلب بخش‌های حساس اقتصاد نظامی آن منتقل کند. این امر، منطق سنتی «پناهگاه امن جغرافیایی» روسیه را در برابر حملات غربی به چالش می‌کشد.

با این حال، این گام خطرات عظیمی به همراه دارد. اولاً، هدف قرار دادن زیرساخت‌های صنعتی-نظامی، به طور سنتی در منطقه خاکستری بین جنگ و صلح قرار داشته و نزدیک به خط قرمز «استفاده از زور» در منشور ملل متحد است. ثانیاً، این اقدام ممکن است مسکو را به این نتیجه برساند که قواعد بازی به طور کامل شکسته شده و آن‌ها نیز مجاز به هدف‌گیری مشابه زیرساخت‌های حیاتی غیرنظامی یا انرژی اروپا هستند. پاسخ روسیه ممکن است لزوماً متقارن و سایبری نباشد، بلکه می‌تواند به شکل افزایش شدت حملات فیزیکی نیابتی در اروپا یا تشدید بحران‌های مهاجرتی باشد. بنابراین، هدف‌گیری «آلابوگا» یک بازی با ریسک بسیار بالا است که موفقیت آن منوط به ایجاد بازدارندگی مؤثر، بدون ورود به مارپیچ تشدید ویرانگر است.

 افزایش حملات هیبریدی روسیه: منطق «تخریب زیر آستانه» و آزمون تاب‌آوری دموکراسی‌ها

اقدام تهاجمی اروپا در واکنش به یک واقعیت جدید و خطرناک شکل گرفته است: ظهور یک دکترین هیبریدی نظام‌یافته روسیه که هدف آن فلج کردن غرب بدون ورود به جنگ کلاسیک است. این حملات دیگر پراکنده و تصادفی نیستند، بلکه از یک منطق واحد پیروی می‌کنند: «تخریب زیر آستانه واکنش شدید متقابل». این مفهوم به این معناست که مسکو مجموعه‌ای از اقدامات (سایبری، اطلاعاتی، خرابکاری فیزیکی، فشار اقتصادی) را به کار می‌گیرد که هر کدام به تنهایی ممکن است برای توجیه یک پاسخ نظامی تمام‌عیار ناتو کافی نباشد، اما در مجموع، هزینه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب را به سطحی غیرقابل تحمیــل می‌رساند.

این افزایش کیفی در حملات روسیه چند ویژگی بارز دارد:

  • چندبعدی بودن: ترکیبی از حملات سایبری به شبکه‌های انرژی، عملیات روانی برای تشدید شکاف‌های اجتماعی، استفاده از مهاجران به عنوان ابزار فشار مرزی، و خرابکاری فیزیکی توسط عوامل نیابتی.
  • انکارپذیری: طراحی عملیات به گونه‌ای است که انتساب مستقیم به دولت روسیه دشوار باشد، اگرچه برای بازیگران اطلاعاتی غرب شفاف است. این امر پاسخ‌گویی را برای دولت‌های دموکراتیک که نیازمند ارائه مدارک عمومی قانع‌کننده هستند، پیچیده می‌کند.
  • هدف‌گیری تاب‌آوری اجتماعی: هدف نهایی تنها آسیب فیزیکی نیست، بلکه فرسایش اعتماد عمومی به دولت، تضعیف انسجام ناتو از طریق تحریک اختلافات داخلی (مثلاً بین شرق و غرب اروپا، یا بین طرفداران رویکرد سخت و نرم)، و القای حس ناامنی و درماندگی است.

واکنش تهاجمی اروپا نشان می‌دهد که غرب دیگر حاضر نیست در این بازی «مرگ با هزاران برش» منفعل باقی بماند. آن‌ها در حال آزمودن یک استراتژی جدید هستند: «افزایش نامتقارن هزینه». به جای اینکه صرفاً در موضع دفاع باقی بمانند، مستقیماً منافع حیاتی‌تر روسیه (ظرفیت نظامی‌سازی) را هدف می‌گیرند تا نشان دهند قیمت ادامه این حملات زیر آستانه برای مسکو نیز به شدت بالا خواهد رفت. این یک گذار از استراتژی «تاب‌آوری» به استراتژی «انکار و تنبیه» است.

نقش ناتو و اتحادیه اروپا: نهادینه‌سازی «تلافی مشترک» و معماری جدید امنیت سایبری

از سوی دیگر ناتو و اتحادیه اروپا در حال تبدیل این تغییر پارادایم از یک واکنش موردی به یک قابلیت نهادینه شده دائمی هستند. این فرآیند از چند جهت حیاتی است:

  • چارچوب‌سازی سیاسی و حقوقی: بزرگترین چالش برای دموکراسی‌ها در انجام عملیات سایبری تهاجمی، نه فنی، که سیاسی-حقوقی است. سؤال‌های بزرگی مانند مجوز استفاده از این قابلیت (چه کسی، در چه شرایطی، با چه هدفی)، تناسب پاسخ با حمله اولیه، و رعایت قوانین بین‌المللی بشردوستانه در فضای سایبری، نیازمند پاسخ‌های روشن جمعی است. ناتو و اتحادیه اروپا در حال کار بر روی ایجاد این چارچوب‌ها هستند تا پاسخ‌ها را از اقدامات ضربتی و احساسی به عملیات مشروع، حساب‌شده و دارای پشتوانه اجماع اعضا تبدیل کنند.
  • تقسیم کار و تخصصی‌سازی: ظرفیت‌های مختلفی در اختیار بازیگران مختلف است. ممکن است یک کشور دارای توانمندی فنی بالا برای نفوذ (مثلاً از طریق آژانس‌های اطلاعاتی) باشد، در حالی که کشور دیگری دارای اطلاعات هدف‌گیری دقیق است، و سومی پوشش سیاسی و دیپلماتیک را فراهم می‌کند. نهادهای غربی در حال ایجاد سازوکارهایی برای هماهنگی مؤثر این قابلیت‌های پراکنده تحت یک چتر استراتژیک واحد هستند.
  • تقویت «انتساب سریع» به عنوان ابزار بازدارندگی: فعال‌سازی «مرکز ضد هیبرید» در هلسینکی و تقویت «نیروی وظیفه تاب‌آوری» ناتو، تنها برای هماهنگی دفاعی نیست. یک هدف کلیدی، تسریع و رسمیت بخشیدن به فرآیند «انتساب» حملات است. هدف این است که بتوان در کوتاه‌ترین زمان ممکن، به صورت عمومی و با ارائه مدارک فنی و اطلاعاتی قوی، مهاجم را شناسایی و معرفی کرد. این کار دو فایده دارد: نخست، مشروعیت لازم برای یک پاسخ تهاجمی را فراهم می‌آورد. دوم، به خودی خود یک ابزار بازدارندگی است، زیرا از «انکارپذیری» که سلاح اصلی مهاجم است، می‌کاهد. این نهادینه‌سازی، جنگ سایبری را از قلمرو مبهم اطلاعاتی به یک حوزه نبرد منظم با قواعد مشخص و پاسخ‌گویی جمعی تبدیل می‌کند.

پیامدهای ژئوپلیتیک: تولد «جنگ سرد سایبری» و بازتعریف نظم بین‌الملل

پیامدهای استراتژی تهاجمی جدید اروپا بسیار فراتر از تبادل حملات دیجیتال خواهد بود و می‌تواند به بازتعریف نظم بین‌المللی بینجامد:

  • تثبیت منطقه خاکستری پایدار: مرز بین صلح و جنگ به یک «منطقه خاکستری» گسترده و پایدار تبدیل می‌شود که در آن درگیری‌های مداوم زیر آستانه جنگ تمام‌عیار، به «حالت عادی جدید» روابط بین قدرت‌های بزرگ مبدل می‌گردد. این وضعیت، منابع امنیتی، توجه سیاسی و سرمایه اقتصادی کشورها را به طور دائم به خود مشغول می‌کند.
  • تخریب اعتماد و همکاری بین‌المللی: فضای بی‌اعمادی و تقابل دائمی، هرگونه امکان همکاری سازنده بین روسیه و غرب در موضوعات جهانی حیاتی را نابود می‌کند. کنترل تسلیحات، مقابله با تغییرات اقلیمی، مدیریت همه‌گیری‌ها، و امنیت هسته‌ای قربانی این تنش دائمی خواهند شد. جهان به سمت قطبی‌شدن بیشتر و شکل‌گیری بلوک‌های متخاصم سایبری پیش می‌رود.
  • مسابقه تسلیحاتی سایبری و دامنه‌های جدید: یک مسابقه تسلیحاتی تمام‌عیار در حوزه سایبری، هوش مصنوعی، جنگ الکترونیک و سیستم‌های خودکار آغاز خواهد شد. این مسابقه تنها محدود به دولتها نیست و بخش خصوصی و شرکت‌های فناوری را نیز به طور عمیقی درگیر خواهد کرد. همچنین، احتمال «سرریز» درگیری به فضا (هدف قرار دادن ماهواره‌ها) و دریا (هدف قرار دادن کابل‌های ارتباطی زیردریایی) به شدت افزایش می‌یابد.
  • بازتعریف حاکمیت در عصر دیجیتال: این درگیری‌ها سؤال‌های بنیادینی را مطرح می‌کنند: حاکمیت ملی در فضای سایبری که مرزپذیر نیست چگونه تعریف می‌شود؟ آیا حمله سایبری به زیرساخت حیاتی یک کشور، مشابه حمله فیزیکی است و حق دفاع مشروع جمعی (ماده ۵ ناتو) را فعال می‌کند؟ پاسخ‌های عملی که به این سؤال‌ها داده می‌شود، تعریف جدیدی از حاکمیت و حقوق بین‌الملل در قرن بیست‌ویکم خواهد بود.

آیا اروپا و ناتو، جنگ سایه سایبری را به روسیه گسترش می‌دهند؟

از این منظر، در یک نظام بین‌المللی آنارشیک که قدرت حرف اول را می‌زند، روسیه با نشان دادن تمایل به استفاده از هر ابزاری (هیبریدی) برای پیشبرد منافع خود، غرب را در یک وضعیت امنیتی دشوار قرار داده بود. تنها راه خروج برای اروپا، نشان دادن قدرت معادل و تمایل به ریسک‌پذیری برای حفظ یا بازیابی موازنه قوا بود. این یک محاسبه سرد قدرت‌محور است که در آن امنیت بر هر ملاحظه دیگری اولویت دارد.

این در حالی است که گفتمان جدید رهبران اروپایی که از «عدم ترس از تشدید» سخن می‌گویند، در حال ساخت یک هویت جدید برای اروپا است: نه یک «قدرت مدنی» صلح‌طلب، بلکه یک «قدرت استراتژیک» قادر به دفاع از خود با همه ابزارها. این تغییر گفتمان، به نوبه خود، برداشت روسیه از اروپا را به عنوان یک حریف جدی‌تر تقویت می‌کند و چرخه دشمن‌سازی را تشدید می‌نماید. هنجار قدیمی «محدودیت در استفاده تهاجمی از سایبر» در حال فرسایش است و هنجار جدید «پاسخ متناسب تهاجمی» در حال شکل‌گیری است.

در مجموع، عملیات سایبری تهاجمی اروپا علیه روسیه، تنها یک تغییر تاکتیکی نیست؛ یک انقلاب استراتژیک است که پیامدهای آن برای نظم بین‌المللی تعیین‌کننده خواهد بود. این اقدام نشان می‌دهد که صبر غرب در قبال جنگ هیبریدی روسیه به پایان رسیده و پارادایم امنیتی مبتنی بر تاب‌آوری منفعل، جای خود را به یک استراتژی فعال مبتنی بر «بازدارندگی از طریق انکار و تنبیه» داده است. موفقیت یا شکست این استراتژی جدید به چند عامل حیاتی وابسته است:

اول، وحدت و انسجام بلندمدت میان اعضای ناتو و اتحادیه اروپا محک خواهد خورد. فشارهای سیاسی داخلی، اختلاف در میزان تمایل به ریسک (کشورهای خط مقدم در مقابل کشورهای غربی‌تر)، و لابی‌های اقتصادی که خواهان عدم تشدید روابط با روسیه هستند، می‌توانند این اتحاد را تضعیف کنند. مقاومت در برابر «خستگی استراتژیک» کلید موفقیت است.

دوم، برتری فنی و اطلاعاتی یک پیش‌شرط مطلق است. عملیات تهاجمی ناموفق یا با اثر محدود، نه تنها بازدارندگی ایجاد نمی‌کند، بلکه ضعف غرب را آشکار ساخته و روسیه را به تشدید بیشتر تشویق می‌کند. همچنین، توانایی دفاع سایبری در سطحی بسیار بالا ضروری است تا از پاسخ‌های ویرانگر متقابل روسیه جلوگیری شود.

سوم و مهم‌تر، نیاز به یک «دیپلماسی سایبری» نوآورانه و قوی احساس می‌شود. جنگ سایبری را نمی‌توان تنها با ابزارهای فنی و نظامی مدیریت کرد. غرب نیازمند ایجاد مکانیسم‌های شفاف (ولو غیررسمی) برای ارتباط با مسکو در مورد قواعد درگیری در فضای سایبری است. تعریف مشترک از خطوط قرمز (مثلاً عدم هدف‌گیری زیرساخت‌های حیاتی غیرنظامی مانند بیمارستان‌ها یا سدها)، ایجاد «خطوط تلفن قرمز» سایبری برای جلوگیری از سوءتفاهم در بحران‌ها، و حتی بحث درباره امکان توافق‌های «عدم حمله اول» در برخی حوزه‌های خاص، می‌تواند از تبدیل این درگیری به یک فاجعه تمام‌عیار جلوگیری کند.

در تحلیل نهایی؛ در «جنگ سایه‌ها» که اروپا و ناتو اکنون به عمد وارد آن شده‌اند، نابودی حریف به معنای پیروزی نیست. ماهیت به هم پیوسته و شکننده جهان امروز به این معناست که آوار یک درگیری سایبری تمام‌عیار بر سر اقتصاد جهانی، ثبات سیاسی و امنیت انسانی همه کشورها — از جمله خود طرفین درگیری — فرود خواهد آمد. هدف غایی باید نه پیروزی در یک نبرد تهاجمی، بلکه تحقق یک «بازدارندگی پایدار مبتنی بر قدرت ملموس و دیپلماسی هوشمند» باشد که فضای سایبری را به عرصه‌ای امن‌تر برای همه — و نه میدان نبرد دائمی قدرت‌های بزرگ — تبدیل کند. تحقق این هدف، سخت‌ترین آزمون رهبری و فراست استراتژیک غرب در دهه‌های اخیر خواهد بود.

۲۱۳/۴۲

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.